جمعه: 10/فرو/1403 (الجمعة: 19/رمضان/1445)

امامت عامّه

همان‌گونه كه در باب نبوّت، در بحث نبوّت عامّه، پرسش مى‌شود كه چرا به وجود سفیر و واسطه بین خدا و خلق كه به آن نبى و رسول و پیغمبر مى‌گوییم، نیازمندیم؟ و پیغمبر باید واجد چه اوصافى باشد؟ و از چه راهى باید پیغمبر را شناخت؟ در باب امامت عامّه نیز این سؤالات مطرح مى‌شود كه جامعه چرا نیازمند به وجود حجّت و امام است؟ و مفهوم امامت چیست؟ و امام باید چه اوصافى داشته باشد و چرا باید امام را شناخت؟

بدیهى است در این‌گونه پرسش‌هاى عامّ كه در باب نبوّت و امامت مطرح مى‌شود، معرفت شخص پیغمبر و امام مورد نظر نیست؛ زیرا تا به این پرسش‌هاى عامّ پاسخ داده نشود، پرسش از شخص امام قابل طرح نیست، لذا پس از دریافت پاسخ به پرسش‌هایى كه در مبحث نبوّت عامّه و امامت عامّه است، بر

 

اساس آن بحث نبوّت خاصّه و امامت خاصّه جلو مى‌آید و پرسش از شخص پیغمبر و امام عنوان مى‌شود.

عمده مطلب و مواردى كه در بحث امامت عامّه مورد پرسش و سؤال قرار مى‌گیرد، چنین است:

1 ـ نیاز جامعه به مركز رهبرى و اجرایى و نگهبان مصالح عموم.

2 ـ شناخت و مفهوم امامت.

3 ـ شرایط و اوصاف امام.

4 ـ برنامه نصب و تعیین امام   .

5 ـ وجوب اطاعت امام.

6 ـ وجوب معرفت امام.

7 ـ راه‌هاى شناخت امام.

بدیهى است كه در باب امامت، مسائل بسیارى مورد سؤال قرار مى‌گیرد كه با مراجعه به آیات قرآن مجید و احادیث (كتاب‌هاى حجّت جوامع حدیث) و كلمات و نظرات علماى بزرگ به همه آن سؤالات پاسخ داده مى‌شود و علّت اینكه این چند پرسش را به‌خصوص در اینجا مطرح مى‌كنیم، این است كه عمده اختلاف نظر و اختلاف مذاهب در باب امامت، بر سر پاسخ به این

 

پرسش‌ها است و وقتى به این پرسش‌ها پاسخ داده شد، راه دریافت جواب سؤالات دیگر معلوم خواهد گردید.

پاسخ به برخى از این پرسش‌هاى هفت‌گانه از جهت وضوحى كه دارند و به‌علّت عدم تعارض با سیاست اهل ریاست ـ مثل مسئله نیاز جامعه به مدیر و رهبر، و لزوم گزینش امام و وجوب معرفت و وجوب اطاعت امام ـ به بررسى و كاوش زیاد نیاز ندارد؛ ولى برخى دیگر به‌واسطة اینكه مربوط به بُعد سیاسى امامت است، بررسى در آن گسترش یافته و مورد بحث و نظر و اختیار آرا و مذاهب متعارض شده است. مثل بحث شناخت مفهوم امامت و بحث برنامه گزینش امام، و  بحث اوصاف و شرایط امام و راه‌هاى شناخت و معرفت امام.

این بحث‌ها به این ملاحظات است كه مطالب مطرح شده مورد توجّه افكار و آراى بزرگ‌ترین شخصیت‌هاى علوم معقول و كلام قرار گرفته، و بزرگانى؛ مانند خواجه نصیرالدین طوسى كه اندیشه توانایش دشوارترین مسائل فلسفى و ریاضى را حل كرده و معضلات و پیچیدگى‌هاى آنها را برطرف نموده و باید مثل او را عقل مجسّم و تبلور فلسفه و حكمت نظرى دانست كه مسائل امامت را در كتاب‌هاى متعدّد بررسى و شناسایى نموده

 

و پیرامون آن تحقیق و اظهار نظر كرده است، و مثل شیخ‌الرئیس ابوعلى سینا كه شهرتش در فلسفه و معقول و طب جهان‌گیر مى‌باشد در كتاب شفا، مذهب شیعه را در گزینش امام تصویب و تأیید نموده است.[1]

و نیز علاّمه حلّى كه از نوابغ بزرگ فكر بشرى است[2] و در امامت آثار متعدّد و پرمحتوایش همواره مورد استفاده بوده و هست، در كتاب الفین در مسئله لزوم نصب امام از جانب خداوند متعال، یك‌هزار دلیل اقامه كرده است كه به حق باید گفت: علاّمه حلّى از معجزات مكتب اهل‌بیت(ع) مى‌باشد.

 

اینك بحث امامت عامّه را تحت عنوان‌هاى هفت‌گانه‌اى كه به آن اشاره شد، به‌طور مختصر بررسى مى‌نماییم و از خداوند متعال توفیق و یارى مى‌طلبیم.

 

 

[1]. ابن‌سینا، الشفاء (الالهیات)، ج2، ص451 – 452.

[2]. مرحوم دانشمند معاصر شعرانی در توصیف و بیان عظمت مقام علمی علّامه حلّی، كلامی لطیف دارد و می گوید: به‌راستی باید گفت: پس از ائمّه معصومین‌(علیه‌السلام) در شیعه عالمی به بزرگی او نیامده؛ بلكه در میان اهل‌سنّت نیز مانند او نمی شناسیم. فخر رازی بااینكه در احاطه به علوم ضرب‌المثل و كم‌نظیر بوده و چنان‌كه گفته‌اند:

گر كسی از علم با تمكین بدی
 

 

فخر رازی رازدار این بدی
 

 

امّا وقتی علّامه حلّی را با او قیاس كنیم، وسعت علم او بسیار از فخر رازی بیشتر است، با این مزیّت كه علّامه به دقّت حقایق هر علم را یافته و امّا فخر رازی الفاظ و اصطلاحات را حفظ كرده و در معنا مردّد مانده و تشكیك كرده است. علّامه را در فقه باید با سیّد مرتضی و شیخ طوسی قیاس كرده و در حكمت با خواجه نصیرالدین طوسی و در ریاضی همتای ابوریحان بیرونی شمرد، و در تحقیق عقلی و تنبّه، قرین ارسطو و در هر فنّ، قرین بزرگ‌ترین مرد آن فنّ. پس بی‌شبهه بزرگ‌ترین علمای اسلام از سنّی و شیعه است، گرچه در فقه تبرّز داشت، امّا استادی او در هیچ فن كمتر از فقه نبود، و یكی از افتخارات عرب و شرف امّت اسلام است.

موضوع: 
نويسنده: 
کليد واژه: