شنبه: 1/ارد/1403 (السبت: 11/شوال/1445)

3. عظمت در زهد و بی‌اعتنایی به دنیا

در این عظمت، پیامبر گرامی اسلام(صلّی الله علیه و آله و سلّم) نمونه و یگانه و سرآمد تمام زهّاد بود.

از نشانه‌های زهد آن حضرت این بود كه در آن وقتی كه در اوج عظمت ظاهری و قدرت مادی قرار گرفته بود با دست خود نعلین خود را می‌دوخت و لباس خود را وصله می‌كرد و از تجمّلات دنیا پرهیز داشت و اگر زیوری از زیورهای دنیا را در خانه می‌دید می‌فرمود: «آن را از نظر من پنهان كنید؛ مبادا كه به دیدنش مشغول شوم و به یاد دنیا افتم».[1]

بسیار اتفاق می‌افتاد كه روزها و بلكه ماه می‌گذشت و در خانه آن حضرت غذایی طبخ نمی‌شد و فقرا و مستمندان را بر خودش‌ و فاطمه عزیزش و حسن و حسینش مقدم می‌داشت.

 

در آن عصر محروم‌ترین طبقات كه از هر جهت حالشان تأسف‌انگیز بود و مورد استضعاف بودند و تحمیلات طاقت‌فرسا به آنها می‌شد غلامان و بردگان بودند كه افتادگان اجتماع بودند. پیامبر عزیز اسلام(صلّی الله علیه و آله و سلّم) كه رسالت و دعوتش در جهت كمك به آنها و آزاد كردن آنها و حفظ حقوقشان قرار داشت و در قرآن مجید درباره‌ آنها به‌طور مؤكّد سفارش شده و برنامه‌ای برای آزادی آنها مقرر شده است، در منظر خارجی و خوراك و پوشاك و نشست و برخاست مانند غلامان بود.[2] غذایش از غذای غلامان خوردنی‌تر و لذیذ‌تر نبود و لباسش از لباس آنها بهتر نبود و مانند آنها می‌نشست. پول و درهم ذخیره نمی‌فرمود آن‌قدر روی حصیر نشسته بود كه بر بدنش اثر گذاشته بود.

پیغمبران دیگر مانند عیسی بن مریم(علیه‌السلام) هم زاهد بودند. اما تفاوت عیسی مسیح(علیه‌السلام) با پیغمبر اسلام(صلّی الله علیه وآله و سلّم) این است كه عیسی(علیه‌السلام) مال و مقامی در اختیار نداشت ولی پیغمبر اسلام(صلّی الله علیه و آله و سلّم) قبل از اینكه به رسالت مبعوث شود و در آغاز بعثت ثروت سرشار خدیجه(علیهاالسلام) را در اختیار داشت و در سال‌های پایان عمر تمام شبه‌جزیره عربستان را؛ اما

 

همچنان زاهد و بی‌اعتنا به دنیا بود. به جوع و گرسنگی عادت داشت و روزه بسیار می‌گرفت.

 

[1]. نهج‌البلاغه، خطبه 160 (ج2، ص59 – 60).

[2]. پیرامون تلاش جدّی و پیگیر اسلام در جهت ارزش دادن به بردگان و آزادی هرچه بیشتر آنان می‌توان به آیات ذیل مراجعه نمود: بقره، 177 ، 221؛ نساء، 25 ، 92؛ توبه، 60؛ نحل، 71؛ نور،32- 33؛ روم، 28؛ بلد، 12-13.

نويسنده: 
کليد واژه: