س. چرا ما بايد راز و نيازهاي خود را به زبان عربي و دعاهاي تکراري که صحبتهاي شخصي با خداوند است مانند دعاي کميل که صحبت امام علي (ع) با خداوند است انجام دهيم؟ راز و نياز کردن به اين طريق، زيبا که نيست حتي براي خيليها خستهکننده است و اصلاً حال خوبي به انسان دست نميدهد؛ مگر خداوند عربزبان است يا اينکه ما انسانها و خداوند مانند کامپيوتر يا ماشيني شبيه ميمانيم که يکسري کارها را روزانه عليرغم ميلمان تکرار کنيم؟
ج. در الفاظ عربي نکات ادبي و مضموني وجود دارد که به فارسي ادا نميشود؛ اگر هم ادا شود همه نميتوانند؛ علاوهبراينکه اين الفاظ، آنچه که قرآن است وحي الهي است و نکات و جهاتي که در آن منظور است در چنان حد کمالي است که بشر نميتواند - کما هو حقه - آن را به لغت ديگر و بلکه به لغت عربي و لفظ ديگر ادا کند. اذکار هم همه مأثور و از اهلبيت وحي علیهمالسلام رسيده است. مضافاً بر اينکه تعهد بر خصوص اين الفاظ موجب اتحاد شکل و حفظ اساس ميشود و ترجمه آن به زبانهاي مختلف به مرور زمان بهخصوص که هرکس خودش ترجمه را بگويد موجب اختلاف در اصل مضمون ميشود و معايب زياد دارد و خلاصه براي حفظ اين جهت و رفع اين معايب بايد قرائت و اذکار واجب به عربي باشد و ظاهراً در اينگونه دعاها باتوجّهبه معرفت و كمال آن بزرگواران و نيز احاطهاي كه بر نفوس انسانها و تمايلات و هواها و جهالتها و ضلالتها و بيخبريها و غفلتهاي آنها دارند و عاقبت امور را هم ميدانند از لسان آنها در صورت توجّهشان به موقعيّت خود سخن ميگويند و گويا به زبان حال ميفرمايند: اي انسان تو در چنين وضعي قرار گرفتهاي و بايد حالتت چنين باشد و مشاهده ميكنيم گاهي كسي در خطر عظيمي قرار گرفته و چون بيخبر و غافل است بيتفاوت عمل ميكند و دراينحال شخص عاقل و دلسوزي كه خطر را احساس ميكند به حال او گريه ميكند و در روايات هم مؤيّداتي بر اين امر وجود دارد كه مجال ذكرش نيست. در هر صورت دعا به هر زباني که باشد مطلوب است و ثواب دارد.