عَن عَلِيٍّ(ع) وَابْنِ عَبَّاس وَجَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللهِ: قَالَ رَسُولُاللهِ(ص):
علي(ع) و ابنعباس و جابر بن عبدالله روايت كردهاند كه پيامبر اكرم(ص) فرمود:
«من شهر علمم و علي دروازه آن، پس هركس طالب علم باشد از دروازة آن وارد شود».
[1]. ديلمی، فردوسالاخبار، ج1، ص76؛ حاکم نیشابوری، المستدرك، ج3، ص126- 127؛ خطيب بغدادی، تاريخ بغداد، ج5، ص110؛ ج7، ص182؛ ج11، ص50؛ هيثمی، مجمعالزوائد، ج9، ص114؛ ابنعساکر، تاريخ مدينة دمشق، ج42، ص378 – 384؛ ابناثير جزری، اسدالغابه، ج4، ص22.
در كتاب فتح الملك العلي بصحة حديث باب مدينة العلم علي (مغربی، ص164) اينگونه آمده است:
حافظ سيوطي در الجامعالكبير ميگويد: مدّتي بود كه در مقام پاسخگويي به اين پرسش كه سند اين حديث چگونه است ميگفتم: حَسن است تا از حُسن اتّفاق مواجه شدم با تصحيح ابنجرير در رابطه با نقل حديث از علي از كتاب تهذيبالآثار به همراه تصحيح حاكم نيشابوري نسبت به نقل اين روايت از ابنعباس، آنگاه استخاره كردم و مطمئن شدم به ارتقای مرتبة حديث از «حَسن» به «صحيح».*
نيز رجوع شود به كتاب مناقب سيّدنا علي (عینی، ص25) و كتاب المستدرك علي الصحيحين (حاکم نیشابوری، ج3، ص126).
ترمذي در كتاب الجامعالصحيح (ج5، ص301)، از علي(ع) نقل كرده كه رسول خدا× فرموده است: «من خانه حكمتم و علي باب آن است».
و ابنعساكر در تاريخ مدينة دمشق (ج42، ص378) و ابونعيم اصفهاني در حليةالاولياء (ج1، ص64) همين حديث را ثبت كردهاند.
و رجوع نماييد به كتاب فتح الملك العلي بصحة حديث باب مدينة العلم علي، كه در آن علم فراواني خواهيد يافت.
نيز از سلمان فارسي از رسول خدا(ص) روايت شده كه حضرت فرمودند: «داناترين امتم بعد از من علي بن ابيطالب است».
ديلمی، فردوسالاخبار، ج1، ص451؛ سبکی، جمع الجوامع، ص3794؛ متقی هندی، كنزالعمال، ج11، ص614؛ مغربی، فتح الملک العلی، ص70.
سعيد بن مسيب گويد: در ميان اصحاب رسول خدا(ص) تنها كسي كه مدّعي «سَلُونِی»؛ «از من پرسش كنيد» شده، علي بن ابيطالب بود.
ر.ک: ابنعبدالبر، الاستيعاب، ج3، ص1103؛ ایجی، توضيحالدلائل، ص211.
از سفيان نقل شده است كه گفت: «احدي با علي احتجاج نداشت جز آنكه علي با براهين، استدلال او را بر هم زد و بر او چيره شد». ابنمردویه اصفهانی، مناقب، ص87.
ابنمردويه گويد: براي صحابه پيامبر اكرم(ص) پيشامد ناگواري رخ داد ازاينرو عمر، آنها را فرا خواند و به علي گفت: «تو راه حلّ بده كه بهترين و داناترين آناني». ر.ک: ابنمردویه اصفهانی، مناقب، ص87 – 88.
كتاب ملحقات احقاق الحق (مرعشی نجفی، ج 8، ص 233). و عبارتي نزديك به اين مضمون در ذخائر العقبي (طبری، ص81) نقل شده است. و نيز در نقلها فراوان آمده است كه عمر هميشه ميگفت: «اگر علي نبود، عمر هلاك ميشد». ابنمردویه اصفهانی، مناقب، ص88؛ ابنعبدالبر، الاستيعاب، ج3، ص1103؛ ابنابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، ج1، ص18، 141؛ ج12، ص204.
بهطور خلاصه بايد گفت: در كتاب الغدير صد و چهل و سه مصدر براي اين حديث ذكر كرده و علامه لكهنوي درباره اين حديث و مباحث پيرامون آن دو جلد كتاب قطور تصنيف كرده كه صفحات آن بالغ بر 1345 خواهد بود.
[* حديث صحيح عبارت است از: حديث مسندي كه اسناد آن را به نقل عادل با قدرت ضبط و حفظ قويّ از افراد مانند خود روايت كرده باشند و تحت عنوان شاذّ و معلّل قرار نگيرد. ر.ك: نووی، ارشاد طلاب الحقائق الي معرفة سنن خير الخلائق.]