103. خدا با علي(ع) راز گفت
از جندب بن ناجيه (يا ناجية بن جندب) نقل است كه: در روز جنگ طائف رسول خدا(ص) مدّتي با علي(ع) به راز سخن گفت
و چون گفتگوها طولاني شد، ابوبكر به حضرت گفت: اي رسول خدا! گفتمان و رازگوييتان به درازا کشيد. حضرت فرمود:
«من با او راز نميگفتم بلکه خداوند با او راز ميگفت».
[1]. متقی هندی، كنزالعمال، ج13، ص139، به نقل از: طبراني، المعجمالکبیر، ج2، ص186؛ و ابنمغازلي در المناقب (ص124) از جابر نقل كرده است كه رسول خدا(ص) در جنگ طائف با علي در گوشي سخن گفت و اين گفتگو به درازا كشيد. يكي از آن دو مرد گفت: جدّاً رازگويي درازي با پسرعمّش داشت.
اين كلام به آن حضرت رسيد فرمود: «من با او راز نگفتم بلكه خدا بود كه با او راز گفت.»
و مانند اين از انس نقل شده است. عینی، مناقب سيدنا علي، ص34. نيز ر.ک: ترمذي، الجامعالصحيح، ج5، ص303؛ ابنعساکر، تاريخ مدينة دمشق، ج42، ص314.