15. منبع اصلی اعتقاد به اصل امامت و ايمان به ظهور حضرت مهدی (ع)
اعتبار و جايگاه امامت و رهبري و ايمان به ظهور حضرت مهدي (ع) از چه منابع اسلامي استفاده شده است؟ و رويدادها و گذشت زمان در تكميل ابعاد مختلف اين اصل چه تأثيري داشته است؟
پاسخ:
اعتقاد به اصل امامت و رهبري جامعه از مسائل اساسي اسلام است و در متن تعاليم آن قرار دارد.
برطبق آيهاي از قرآن كريم، امامت منصبي است كه به حضرت ابراهيم خليل (ع) پس از آن آزمايش بزرگ ـ ابتلای به كلمات ـ اعطا شده است،[1] طبق رواياتي كه متواتر هم هستند، شيعه و سنّي هر دو آنها را نقل كردهاند،[2] اين منصب در اهلبيت پيغمبر (ص) هم قرار داده شده است و آنان به اين موهبت بزرگ الهي اختصاص يافتهاند.
بر اين اساس مقرّر شده است كه در هر عصري، فردي از اين خاندان كه واجد صلاحيتهاي لازم ازجمله علم و عصمت است، عهدهدار منصب امامت و رهبري باشد.
چنين شخصي حجّت خدا و عِدل قرآن و راهنماي مردم و نگهبان دين و شريعت است، امامت اصلي است كه از دوره رسول خدا (ص) تا زمان ما برقرار بوده است و از زمان ما تا پايان جهان هم ادامه خواهد داشت و نقطه كمال ظاهري و شكوفايي كامل آن در دوره ظهور مسرّتبخش حضرت مهدي (ع) و برپايي حكومت عدل واحد جهاني آن حضرت است كه با شكوفايي همه استعدادهاي بشري و تكامل انديشهها و آشكار گشتن بركاتزميني و آسماني، جهان پر از قسط و عدل و خير و بركت خواهد شد.
برنامه تشكيل امّت نوين جهاني كه بايد منتهي به گسترش عدالت و حاكميت توحيد گردد، از متن تعاليم اسلام استفاده ميشود. قرآن كريم در چند سوره آن را اعلام كرده است و صدها روايت نبوي از جهانيشدن اسلام و حكومت عدل و استقرار امنيّت كامل در روي زمين، پس از ظهور مهدي موعود (ع) ـ كه از دودمان رسالت و فرزندان علي و فاطمه علیهمالسلام و همنام و همكنيه پيامبر (ص) است ـ خبر داده است.[3]
اعتقاد به ظهور حضرت مهدي (ع) با اوصاف ذكر شده مطلبي است كه در نصوص اوّليه اسلامي مطرح شده است و برحسب احاديث متواتر، پيامبر (ص) از اين واقعه مبارك خبر دادهاند و از امّت خود درخواست كردهاند كه در انتظار اين روز بزرگ باشند.
اگرچه مسئله ظهور از بشارات كلّي مربوط به عالمگيرشدن اسلام و غلبه حقّ بر باطل، استنباط ميشود؛ ولي اين به آن معنا نيست كه مسئله ظهور، تنها يك مفهوم استنباطي از مضمون احاديث است. چون متن و عين عبارات نصوص روايي بهطور مستقلّ بر آن دلالت دارند و استناد عمده اهل ايمان به همين نصوص است كه باصراحت به ظهور حضرت مهدي (ع) و علائم آن دلالت دارند.
وقتي معلوم شد مبناي پيدايش اين عقيده، بشارتهاي كلّي و نصوص و متون روايي است ميتوان گفت اوضاع و رويدادهاي تاريخي كه بعد از پيامبر (ص) رخ داد در پيدايش آن نقشي نداشته است.
زيرا مبدأ اين انديشه عصر رسالت است و احاديث مربوط به آن متجاوز از هزار روايت است كه در كتابهاي حديث و تفسير و بسياري از كتابهاي ديگر نقل شده است و علماي بزرگ اهلسنّت هم درباره آن كتابهاي مستقلّي تأليف كردهاند و كتابهايي كه بيش از دوازده قرن از تأليف آنها ميگذرد و توسّط بزرگترين خبرگان و محقّقان علوم اسلامي نگاشته شدهاند باصراحت دلالت دارند كه
شخص پيامبر اكرم (ص) مسئله ظهور مهدي موعود (ع) را بشارت دادهاند و اين بشارتها را صحابه آن حضرت و تابعين صحابه و بعد از آنها طبقات ديگر از مردم نقل كردهاند.