پنجشنبه: 1403/01/9
نسخه مناسب چاپSend by email
به سوی سرزمین وحی / سلسله گزارش‌ های کوتاه از سفرنامه حج آیت الله العظمی صافی گلپایگانی قدس سره (شماره 5)
به سوی سرزمین وحی/ سلسله گزارش‌های کوتاه از سفرنامه حج (5)

 

بازگشت به شهر نور

اَرْضٌ مَشی جِبْریلُ فی عَرَصاتِها *وَاللهُ اَشْرَفَ اَرْضَها وَ سَمائَها
 

آنچه این شهر مقدس و عزیز كه صدها میلیون مسلمان شوق زیارتش را دارند، دارد هیچ شهری در روی زمین ندارد. راستی این شهر بی‎نظیر است و وجود قبر مطهّر رسول اكرم صلی‎الله علیه وآله وسلم و مسجد آن حضرت و مشاهد مقدسه اهل بیت علیهم‌السلام همه کمبودهای مادی آن را كه در اثر سوء سیاست‌های سیاستمداران پیدا شده تحت الشعاع قرار می‎دهد، و با این امتیازات بزرگ آن نواقص به حساب نمی‎آید و اصولاً هر تقدیر و تجلیل كه از مدینه می‎شود به ملاحظه این افتخارات بزرگ است. این شهر دارالهجرت پیغمبر اكرم صلی‎الله علیه وآله وسلم و اولین مركز اعلام رسمی موجودیت جامعه و نظام اسلام است.

اگر این شهر نبود و اگر این شهر به ندای منادی الهی پاسخ نمی‎داد و پیامبر گرامی اسلام صلی‎الله علیه وآله وسلم را نمی‎پذیرفت و اگر مردم این شهر با آن ایثار و اشتیاق مهاجرین را نمی‎پذیرفتند و به اسلام نگرویده بودند و مهاجرین را منزل و مسكن نمی‎دادند و در نهایت برادری از آنها پذیرا نمی‎شدند هر چند سیر اسلام و دعوت پیامبر اسلام صلی‎الله علیه وآله وسلم متوقف نمی‎شد ولی می‎توان گفت كه اگر این شهر نبود اسلام در این مسیری كه قرار گرفت قرار نمی‎گرفت.

زن و مرد مسلمان این شهر فداكاری كردند از مال و مسكن و جان خود گذشتند، و در حمایت از پیغمبر صلی‎الله علیه وآله وسلم و دعوت توحید وظیفه خود را ادا كردند و به بیعت خود با آن حضرت وفا نمودند. اعلان كلمه توحید و تشكیل حكومت رسمی اسلام از این شهر شد.

این شهر بود كه با كفار و مشركین مكه و دیگران در بدر و احد و احزاب جنگ كرد.

همه جای این شهر برای انسان یادآورنده خاطرات تاریخی و سیر زندگانی خواجه كاینات و مَفخر ممكنات است. این سرزمین مَقدم حبیب خدا و یگانه شخص شخیص عالم امكان است.

این كوچه‎‌ها و خیابان‌ها مَعبر آن حضرت و هر نقطه‎اش از جنبه تاریخی و اسلامی با عظمت و پر افتخار و با بركت است. این شهر بعد از مكه معظمه مركز نزول وحی قرار گرفت.

فاطمه زهرا علیهاالسلام آن یگانه مدافع اسلام و پاسدار راه توحید در این شهر مقام داشت.

دو آقای جوان اهل بیت حسن و حسین علیهماالسلام كه پیغمبر صلی‎الله علیه وآله وسلم آنهمه در حضور مردم و جمع اصحاب به آنها اظهار مهر و محبت می‎نمود و آنها را می‎ستود و امت را به ولایت و محبّت آنها ترغیب و وصیت می‎فرمود و همچنین سایر امامان علیهم‌السلام به جز امیرالمؤمنین و امام دوازدهم علیهماالسلام در این شهر تولد یافته‎اند.

این شهر مولد ائمه و مَدْرَس حضرت باقر العلوم و حضرت كشاف حقایق امام جعفر صادق علیهماالسلام است.

آنقدر در این شهر مواقف تاریخی و یادگارها از رجال اسلام و قهرمان‌های بزرگ اسلام وجود دارد كه شرح آن جز در كتاب‌های مفصل و بزرگ ممكن نیست.

مكه مكرمه كه به عظمت‌های ویژه دیگر اختصاص دارد با آنهمه خصایص بزرگ و آیات بینات و مقام ابراهیم و كعبه معظمه و اینكه مطلع انوار وحی محمدی بود و قبله میلیارد‌ها مسلمان در مرور قرون و اعصار تا روز قیامت شد به واسطه استیلاء افكار مشركانه بر اهالی آن نتوانست از این افتخار كه محل اقامت و موطن پیغمبر خدا است پاسداری و آن حضرت را یاری كند، و مركزیتی را كه به واسطه وجود عزیز خاتم الانبیاء صلی‎الله علیه وآله وسلم داشت برای خود حفظ نماید.

پس از سیزده سال كه پیامبر اكرم صلی‎الله علیه وآله وسلم دعوت رسالت فرمود، صدای دعوتش كه از مكه مكرمه و عربستان به خارج رسیده بود دل‌های مردم را به سوی اسلام و برای اسلام فتح می‎كرد.

از یك سو قریش و مشركین اسلام را برای خودشان، و خدایان مصنوعیشان و برای موضع‎های استكباری و ستمكاریشان خطر جدی می‎دیدند، و برای اجرای خطرناكترین طرح خود یعنی كشتن پیغمبر صلی‎الله علیه وآله وسلم با همكاری قبایل و فامیل‌های مختلف وارد عمل شدند.

و از سوی دیگر باید دعوت اسلام دوره نوینی را آغاز نماید كه در آن به عنوان یك نظام الهی و مسلمین به صورت یك جامعه در برابر تمام نظامات و جوامع اعلام موجودیت بنماید و ویژگی‌های خود را آشكار سازد تا كسانی كه اسلام آورده‎اند و افرادی كه در اثر دعوت اسلام از شرك و بت پرستی بیزار شده‎اند، و مستضعفان و محرومان و مظلومانی كه اسلام را پناهگاه خود می‎بینند، و شیفته و دلباخته برادری اسلامی شده‎اند بتوانند از اطراف و اكناف در زیر پرچم حمایت این نظام گرد آمده، و به جامعه جدید بپیوندند.

بدون چنین مركزیتی افرادی كه اسلام اختیار می‎كردند استضعاف می‎شدند و مورد سخت‎ترین شكنجه‎ها قرار می‎گرفتند.

باید این افراد تحت حمایت رسمی قرار بگیرند، و باید اسلام از حقوق پیروان خود دفاع نماید، و باید نو ایمانان به حمایت اسلام از آنها امیدوار شوند. به واسطه آن كه مشركین و مستكبران مكه مكرمه را مركز شرك و بت‎پرستی قرار داده بودند و تحت استیلای شدید خود گرفته بودند برای اینكه مركز رسالت اسلام باشد شرایط لازم را نداشت، و مسلمانان ناچار باید مركزی را برای خود در نظر بگیرند تا حكومت حق و عدل و جهانی اسلام را پایه‎ریزی كنند، و جامعه را بر اساس قوانین الهی، و قواعد و نظام نو اداره نمایند.

خدا چنین اراده فرموده كه این افتخار نصیب یثرب شود كه پس از اقامت پیغمبر صلی‎الله علیه وآله وسلم در آنجا به (مدینة الرسول) و (مدینه منوره) شهرت یافت و خدا چنان اراده فرمود كه اهالی یثرب در این دور جدید اسلام نقش مؤثر را ایفا كنند، و برای متشكل شدن مسلمین و بوجود آمدن نظام نو همه گونه ایثارگری، و مردانگی و برادری را نشان بدهند، و الحق كه مخلصانه و صادقانه اسلام را یاری كردند،‌ بنابراین در یثرب جامعه اسلامی متشكل گردید و اسلام از یثرب مدینه را بنیاد نمود.

در تاریخ واقعه‎ای نظیر هجرت رسول خدا صلی‎الله علیه وآله وسلم و سایر مهاجرین نخواهیم یافت كه هجرت كنندگان در حالی كه از همه جهات مادی چشم پوشیده بودند اینگونه مورد استقبال قرار گرفته باشند، و در پذیرائی از آنها این همه شور و شوق و خوشحالی و مسرت اظهار كرده باشند.

گوئی انصار یعنی مردم مدینه پیش بینی می‎كردند و می‎دانستند كه یثربشان در اثر شرافتی كه یافته مدینه می‎شود و چه شهرت و چه موقعیّتی را در جهان حائز خواهد شد.

و گوئی می‎دیدند كه میلیون‌ها مردم در موسم حج و در دوران سال از راه‌های دور و دورترین نقاط جهان برای زیارت یثربشان از زن و بچه و خانه و مال و مقام صرف نظر نموده مدینه منوره را مقصد قرار می‎دهند.

راستی نمی‎دانم آنها اگر چه به پیشرفت سریع این دین ایمان داشتند آیا برای شهرشان این همه شهرت و موقعیت را پیش بینی می‎نمودند.

حركت به سوی شهر

پس از گرفتن اثاثیه، و ساك‌ها عازم شهر شدیم با آن احساسات روحانی و شوق و نشاط زاید الوصف و با شعار «اَلّلهُمَّ صَلّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد» درود بر محمد و آل محمد از خیابان‌ها یكی پس از دیگری می‎گذشتیم، و به هر كوی و گذر و خیابان و میدان كه می‎رسیدیم مایل بودیم ماشین توقف كند تا ما آنجا را شناسائی كنیم و به تاریخ آن و سرگذشت اسلامی آن آشنا شویم.

این زمین‌ها همه محترم است زیرا روزگاری گذرگاه یا نظرگاه رسول گرامی اسلام و خاندان عزیزش علی و زهرا و حسن و حسین علیهم‌السلام بوده است به این ملاحظه ما به این زمین‌ها و به هرچه و هركس منتسب به آنها باشد عشق می‌ورزیم و دوست می‎داریم. وَ هَلِ اْلایمانُ اِلاَّ الْحُبُ وَالْبُغْض[1]

البته هر كدام از این زمین‌ها را كه بیشتر به آنها نسبت داشته باشد بیشتر دوست می‎داریم. به مسجد و حجره رسول خدا صلی‎الله علیه وآله وسلم خانه حضرت زهرا علیهاالسلام مزار و مراقد مطهره چهار امام بزرگوار در بقیع، خانه امام جعفر صادق ‎علیه‎السلام، مسجد رد شمس و مسجد قبا و سائر مشاهد و مواقف آنان بیشتر ابراز علاقه می‎شود و در و دیوار و زمین آنها را می‎بوسیم و می‎بوئیم.

من عجب می‎كنم از اینهایی كه به اسم نهی از شرك، موحدین حقیقی را كه از كشور‌های دور و نزدیك به شوق زیارت حجره مطهره پیغمبر صلی‎الله علیه وآله وسلم آمدند از اظهار احساسات و علاقه به تقبیل در و دیوار حجره و روضه آن حضرت كه هزار معنای آموزنده و كفر شكن دارد مانع می‎شوند، و با اینكه می‎بینند این كار پیش نمی‎رود، و این آتش عشق و شوق خاموش نمی‎گردد و با همه شدت كه در منع مردم نشان می‎دهند، و این خلق دلداده و عاشق از خود بی‎خود را اذیّت و آزار می‎دهند.

همه ساله صدها هزار نفر از حجاج و زوار همین احساسات را نشان می‎دهند و برای بوسیدن ضریح و منبر و ستون‌های حرم و در و دیوار خانه زهرا علیهاالسلام بر یكدیگر پیشی می‎گیرند، و نمی‎توانند خود را از اظهار این علایق باز دارند و با عكس العمل مخالف مأمورین سعودی روبرو می‎شوند.

هر كس پیغمبر خدا صلی‎الله علیه وآله وسلم را شناخت، و به عظمت‌های او كه نمایش و جلوه عظمت حق است، و از صفات كریمه، و مهر و رأفت و خلق عظیم او آگاه گشت اگر فطرف انسانیت دارد در اظهار این علاقه از خود بیخود و تقریباً بی‎اختیار است.

این احساسات هیچ ارتباطی با شرك ندارد این احساسات ارتباط را با حق و عدالت و توحید و كرائم اخلاق نشان می‎دهد. كدام انسان است كه در برابر حق و فضیلت و استقامت و فداكاری و خلوص نیت و خدمت به بشر سرتعظیم فرود نیاورد، و كدام انسان برای این تعظیم و تكریم از پیغمبر و خاندان عزیزش سزاوارترند كه مثل اعلای انسانیت و نمونه‎های كمال و تفوق آدمیت بودند.

مگر شما می‎توانید به یك فرد حق پرست یا دادگر یا بخشنده یا مصلح و مخلص اظهار علاقه ننمائید.

وقتی بیگانگان در ضمن شعر و نثر با هر بلاغتی كه در توان دارند ثنا خوان و مداح آن حضرت باشند حالِ مسلمان بامعرفت و مشتاق معلوم است كه چگونه می‎باشد.

مگر ما می‎توانستیم به فرض كه مأمور به صلوات نشده بودیم به محمد و آل محمد صلوات الله علیهم درود نفرستیم.

این ممانعت از تقبیل و بوسیدن تا آن سوابق معرفت و شناسائی هست بیهوده است، و اگر خود این منع كنندگان هم به فطرت خود واگذار شوند از آن خودداری نمی‎نمایند.

بلی از كوردلانی كه خدا را جسم می‎دانند، و برای او دست و چشم و پا اثبات می‎نمایند، این نادانی‌ها بعید نیست و از آنها نباید انتظار داشت كه عمل عادی مسلمانان را حمل بر فساد ننمایند و آن را شرك و بدعت ننامند، و بر محامل صحیحه و معلومه حمل نمایند، و اینقدر توجه كنند كه باید انظار و نیّات را در اعمال و افعال در نظر گرفت و فعلی را كه ممكن است وجوه متعدده داشته باشد اگر از مسلمان موحد كه هرگز آهن و چوب را فاعل و مؤثر نمی‎داند صادر شد نمی‎توان به شرك و خلاف توحید حمل نمود.

رسیدن به منزل و اقامتگاه

پس از طی چند خیابان در شارعی كه آن را شارع سلطان نام گذاری كرده‎اند در منزلی كه قبلا فراهم شده بود وارد شدیم و از آنجا كه از مسجد فاصله زیاد داشت و رفت و آمد به حرم از آنجا به زحمت انجام می‎شد به منزل آقای حاج سید علی سالكفرد رفتم مشارالیه و مسافرینی كه در معیت او بودند از دیدار حقیر اظهار خرسندی نمودند.

 

ادامه دارد ...

 

[1]. اصول كافی، ج3، ص190.

 

شنبه / 20 خرداد / 1402