پنجشنبه: 1403/01/30
نسخه مناسب چاپSend by email
به سوی سرزمین وحی / سلسله گزارش‌ های کوتاه از سفرنامه حج آیت الله العظمی صافی گلپایگانی قدس سره (شماره ۹)
به سوی سرزمین وحی/ سلسله گزارش‌های کوتاه از سفرنامه حج (۹)

 

انبوه جمعیت

جمعیت زوار در مدینه منوّره در موسم حج شاید بیشتر از هر موقع باشد به طوری كه از كثرت جمعیت، آمد و شد در خیابان‌ها دشوار است و اگر كسی فرصت داشته باشد و وضع رفتار و روش این جمعیت‌هایی كه هر كدام و هر گروهی نماینده یك نوع فرهنگ و عاداتی می‎باشند كه با تفاوت‌هایی كه دارند همه در فرهنگ اسلام بهم پیوسته ‎اند یا به نظر بعضی همه نمایش فرهنگ اسلام هستند به مسائل جالب و دانستنی‌های مهم آگاهی می‎یابد.

بهترین فرصت برای بررسی اوضاع اجتماعی ملل مسلمان همین موسم است اینجانب آنچه توانستم در این اجتماع بشری بیندیشم در تمام آنها جمال معنویت اسلام را بیشتر ظاهر می‎دیدم اگر چه از جهت وضع لباس و حتی چهره برای برخی جالب نیستند اما از نظر معنویت همه جالبند، و از همان‌هایی كه شاید به نظر عقب مانده و نادان جلوه كنند چنان انسانیت و وقار عبادت و پرستش خدا و تواضع در برابر او و خلوص نیت ظاهر است كه قابل توصیف نیست.

باور كنید برای بعضی از این گروه‌ها كه فاقد وسایل آسایش هستند، و لباس‌های ژنده و كهنه در بر دارند و از راه‌های دور در حالی كه بسیاری از آنها در سن پیری و كهولت یا در عنفوان جوانی می‎باشند این مسافرت جهاد اكبر است كه جز با همت و تصمیم مؤمنان كسی بدان اقدام نخواهد كرد.

من همیشه و هر وقت از منزل بیرون می‎روم و این مردم را از اهل هر شهر و دیار كه می‎بینم از همت و تصمیم و خلوصشان لذت می‎برم و تعجب می‎كنم و بر صاحب آن مكتبی كه این ایمان را در بشر ایجاد كرده كه چهارده قرن است انسانیت را در این زمین با این جلوه تابناك در معرض نمایش قرار می‎دهد درود می‎فرستم.

در این مظاهر و در این اوضاع است كه انسان به معنی پاسخ خدا به فرشتگان تا حدی آگاه می‎شود كه وقتی ملائكه گفتند:اَتَجْعَلُ فیها مَنْ یُفْسِدُ فیها وَ یَسْفِكَ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَك؟

در جواب آنها فرمود: اِنّی اَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ[1]

بدیهی است این جماعت بزرگ بشری به آن مرحله از كمال كه اسلام پیشنهاد نموده و مكتب اهل بیت علیهم‌السلام و تمسك به قرآن و عترت می‎پروراند نرسیده ‎اند اما انسان اثر اسلام و تعالیم نجات بخش و انسان ساز اسلام را در اینها مشاهده می‎كند، و می‎فهمد كه اینها كلاس‌هایی را كه سازنده ‎اند طی كرده و به مراحلی از خودسازی دست یافته‎ اند هر چند كلاس‌های بسیار دیگر در جلو دارند.

 

تفاوت اشخاص از جهت تسلیم در برابر احكام خدا

در صدر اسلام هم تأثیر اسلام و تسلیم اشخاص در برابر دستورات، و فرمان‌های رسول اكرم صلی ‎الله علیه وآله وسلم مساوی نبود. بعضی تسلیم محض و كامل بودند، و به آنچه پیغمبر صلی ‎الله علیه وآله وسلم خبر می‎داد یا به آن امر می‎فرمود صد درصد مؤمن بودند و ذره‎ای احتمال خلاف آن را نمی‎دادند، مانند علی علیه ‎السلام كه سوابق ایمان و مواضع و مواقف او در اسلام همه روشنگر این حقیقتند كه ایمانی سنگین‎تر و محكمتر از ایمان او قابل تصور نیست و حتی یك لحظه در برابر حكم خدا و فرمان رسول خدا صلی‎ الله علیه وآله وسلم در یك مورد هم اندیشه دیگر والعیاذ بالله خود رأیی اظهار ننمود و بلكه چنان شخصیتی كه به اتفاق همه، علوم و معارفی از او صادر شد كه جهان را پر نمود، و دانشمندترین فلاسفه الهی نتوانسته و نخواهند توانست در توصیف و تنزیه و سپاس حق تعالی مانند او سخن برانند و آن زبانی كه پس از پیغمبر صلی ‎الله علیه وآله وسلم اینهمه درفشانی كرد و علوم و معارف بشری و اسلامی را برای مردم بیان فرمود در عصر پیغمبر صلی‎ الله علیه وآله وسلم آنچنان ساكت و خاموش بود كه هرگز در خور عشری از اعشار و یك از هزار علوم و حكمت‌ها و دانش‌هایش از او شنیده نشد.

آری این است حقیقت فناء در محبوب كه: با وجودت ز من آواز نیاید كه منم.

این است ادب علوی و معرفت او نسبت به پیغمبر صلی ‎الله علیه وآله وسلم و این است تسلیم كامل در برابر خدا و رسول كه مافوق آن تصور ندارد.

و این است معنی بندگی و عبودیت و عمل به آیه: وَ ما كانَ لِمُؤْمِن وَ لا مُؤْمِنَة ‎اِذا قَضَی اللهُ وَ رَسُولُهُ اَمْراً اَنْ یَكُونَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ[2] اینجا است كه مقام كُنْتُ سَمْعَهُ الَّذی یَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرُهُ الَّذی یُبْصِرُ بِهِ وَ لِسانُهُ الَّذی یَنْطِقُ بِهِ وَ یَدَهُ الَّتی یَبْطِشُ بِها[3] و معنای: وَ ما رَمَیْتَ اِذْ رَمَیْتَ وَلكِنَّ اللهَ رَمی،[4] فعلیت و تحقق خارجی می‎یابد.

بنده آن باشد كه بند خویش نیست
جز رضای خواجه‎ اش درپیش نیست
گر (ببرّد) خواجه او را پا و دست
دست دیگر آورد كاین نیز هست
نه ز خدمت مزد خواهد نه عوض
نه سبب جوید ز امرش نه غرض

نقطه مقابل و ضد این بینش موضع ابلیس مآبانه بعضی دیگر بود كه ابلیس گرچه به ظاهر سوابق زیادی در عبادت و پرستش خدا داشت اما انانیت و تكبر و خودبینی او در برابر خدا بر جای مانده و به مقام توحید نرسیده بود و فرمان خدا را برای اطاعت نمی‎برد لذا زبان به اعتراض گشود و گفت: اَنَا خَیْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنی مِنْ نار وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طین،[5] در بین افرادی كه به اصطلاح به آنها صحابه اطلاق می‎شود و در بین مردم دیگر و در عصر ما نیز بعضی در برابر حكم خدا و رسول خدا اظهار عقل و رأی می‎نمایند و زبان معترضانه به چون و چرا باز می‎كنند و گاه به صراحت حكم خدا را رد می‎نمایند و این بیماری در عصر ما بسیار شایع شده و بسا كسانی كه صبح می‎كنند در حالی كه از دین خارج شده‎ اند.

 

 

تلبیس ابلیس

نكته دیگر كه از مشاهده مناظر اظهار شوق و ارادت و عبادات اینهمه مردم كه متأسفانه به راه ولایت راه نیافته ‎اند درك می‎شود تلبیس ابلیس است كه چگونه در این مناظر و برنامه ‎ها كه به صورت عبادت و اطاعت است وارد شده و برنامه‎ های اسلامی را در بعض موارد بالمره تغییر داده یا در آن تصرف كرده و نقش خود را در آنها پنهان نموده است و به صورت پیروی از فلان و بَهمان و ابوهریره ‎ها و...خود را وارد كرده و دستورات شخصیت‌هایی را كه در طول تاریخ اسلام را از تحریف غالین و ابطال مبطلین حفظ فرموده ‎اند كنار گذارده است.

این تلبیس ابلیس كه از آستین منافقین درآمد به قول ابودرداء همه برنامه ‎هایی را كه در عهد رسول خدا بود حتی نماز را تغییر داد وبزرگترین چهره ‎زشت و‎ وحشتناكش غصب ‎خلافت ‎اهل‎بیت علیهم‌السلام ‎بود.

مسؤولیت آنها كه از روز اوّل خشت كج بكار گذارده و موجب گمراهی این همه مردم شده و سنّت سیئه را تأسیس كردند مساوی است با مسؤولیت تمام گناهكاران و خطاكارانی كه در طول تاریخ از راه آنها پیروی نموده ‎اند و بلكه بیشتر است.

 

بقیع

بقیع یكی از دو قبرستان معروفی است كه در صدر اسلام و عصر رسالت مسلمین، اموات خود را در آنها دفن نموده ‎اند و تاكنون هم دفن اموات در آنها به مناسبت شأن و فضیلتی كه همه مسلمانان برای این دو گورستان قائلند و جنبه‎ های تاریخی آنها ادامه دارد قبرستان دیگر همان قبرستان معروف مكه مكرمه (حجون) است كه در آینده به آن خواهیم رسید.

قبرستان بقیع پیش از هجرت پیغمبر اكرم صلی ‎الله علیه وآله وسلم به مدینه منوره، قبرستان نبود و بر حسب بعض نقل‌ها اولین نفری كه از انصار در این مقبره مدفون گردید اسعدبن زراره بود سپس از مهاجرین اولین كس عثمان‎بن مظعون بود كه هر دو از صحابه عالیقدر بودند و به امر پیغمبر صلی‎ الله علیه وآله وسلم این زمین برای قبرستان آماده گردید و پس از رحلت ابراهیم فرزند عزیز پیغمبر صلی ‎الله علیه وآله وسلم كه به امر آن حضرت او را نیز در بقیع در جنب عثمان‎بن مظعون دفن كردند این قبرستان رسمیت یافت و به دفن اموات مسلمین در آنجا اختصاص پیدا كرد.

این قبرستان در سمت شرقی مدینه واقع است و طول آن بر حسب تعیین بعضی 150 متر و عرض آن 100 متر است و ظاهراً این طول و عرض قطعه ‎ای است كه فعلا بقیع نامیده می‎شود و الاّ عرض و طول آن كمتر بوده است و مكان قبر عثمان كه به نام (حش كوكب) موسوم بوده است خارج از بقیع قرار داشته است كه چون مسلمانان مانع از دفن او در مقبره مسلمین شدند و حتی ابتداء انقلابیون از دفن او هم مانع می‎شدند چند تن از بنی امیه او را روی دری گذاردند و چون در (حش كوكب) كه مقبره یهود بود حفره‎ای كندند و خاك بر آن ریخته جسدش را مخفی كردند این مكان را بنی امیّه بعدها ضمیمه بقیع نمودند.

باری این قبرستان از چهارده قرن پیش تا امروز همواره زیارتگاه مسلمین و مركز بیداری و تذكار خاطرات رجال و شخصیت‌های بزرگ اسلام و رویدادهای زشت و زیبا بوده است.

و این قبرستان پس از روضه مقدسه نبویه یكی از منابع تاریخ اسلام است كه وجود شخصیت‌های تاریخی اسلامی را اثبات و تأیید می‎نماید.

در حدود ده هزار نفر از صحابه در این قبرستان مدفون می‎باشند. از معاریف و مشاهیری كه در این قبرستان مدفون هستند و از بانوان نخست به احتمال حضرت زهرا علیهاالسلام را باید نام برد و نفر دوم به طور مسلم نیز فاطمه‎بن اسد ام الوصی و ام الائمه است كه نسبت به پیغمبر صلی‎ الله علیه وآله وسلم به مناسبت پرستاری و كفالتی كه از آن حضرت داشت مقام مادری دارد و بر حسب احادیث پیغمبر صلی ‎الله علیه وآله وسلم او را مادر می‎خواند و فرمود بعد از ابوطالب كسی نسبت به من نیكی كننده‎تر از او نبود و در مقام تجهیز و تشییع و تكفین و دفن او عنایت‌هایی فرمود كه مورد تعجب و جلب توجه گردید، از جمله اینكه پیغمبر صلی ‎الله علیه وآله وسلم پیراهن خود را برای كفن او مرحمت كرد و در قبر او خوابید و از جمله قبور محترمه قبر ام البنین مادر حضرت عباس ابی الفضل شهید در كربلا است، و قبور زوجات النبی نیز به غیر از حضرت خدیجه علیهاالسلام كه در مكه مكرمه و میمونه كه در سرف مدفون می‎باشند، در بقیع می‎باشد و همچنین قبور دیگر بنات پیغمبر صلی ‎الله علیه وآله وسلم و صفیه عمه بزرگوار آن حضرت و جمعی از بانوان معظمه اهل بیت از بنات بلا واسطه یا مع الواسطه ائمه علیهم‌السلام نیز در بقیع است و اما از مردان نیز شخصیت‌های بسیار در این قبرستان مدفونند كه عزیزترین و بزرگترین آنها نخست سبط اكبر حضرت امام حسن مجتبی علیه‎ السلام سید جوانان اهل بهشت و دیگر حضرت امام زین العابدین علی بن الحسین علیهماالسلام و حضرت امام محمدباقر و حضرت امام جعفر صادق علیهماالسلام می‎باشند (امام دوم و چهارم و پنجم و ششم) كه تواریخ زندگی مشحون از افتخارات و فضایل و بزرگواریِ آنها مستقلاً و در ضمن صدها تاریخ معتبر نوشته شده است و دیگر قبر جناب عباس عموی پیغمبر صلی ‎الله علیه وآله وسلم و عقیل عموزاده آن حضرت و عبدالله جعفر و از جمله چنانكه قبلا گفته شد قبر مطهر جناب ابراهیم فرزند عزیز و عالیمقام رسول خدا صلی ‎الله علیه وآله وسلم است كه بالخصوص در بقیع زیارت می‎شود.

 

وضع كنونی قبرستان بقیع

وضع قبرستان بقیع در حال حاضر بسیار موهن است و اهانتی كه به رجال و شخصیت‌هایی كه در این گورستان مدفونند شده، فوق العاده تأسف آور و رقت انگیز است تقربیاً جز اقلیت غیر قابل توجهی كه به اسم وهابی نامیده شده و موجودیت دارند و گروهی از مردم غافل از حقایق جریان‌ها و دخالت سیاست در امور كه فریب تبلیغات عوام فریبانه آنها را خورده ‎اند، اكثریت مسلمانان از این استخفاف و اهانت سخت ناراحت و آزرده خاطرند.

در هیچ كجای دنیا نسبت به قبور بزرگان خود این همه بی‎ادبی و بی‎احترامی روا نمی‎دارند و در هر كجا دفن اموات مرسوم است قبور اموات و مقبره آنها نیز محترم است.

نقشه تخریب آثار و ابنیه اسلامی نقشه بسیار عمیق و خائنانه ‎ای بود كه بیگانگان برای محو مستندات و شواهد عینی و اثری تاریخ اسلام كشیده بودند و در موقعی كه برای تسلط بر كشورهای اسلامی دست به تفرقه و فرقه سازی بودند، مثلا علی محمد شیرازی و حسینعلی نوری را در ایران به ادعای بابیت و مهدویت و نبوت و بلكه الوهیت برانگیختند و در هند غلام احمد قادیانی به اصطلاح فرقه مزدور احمدیه را و در عربستان نیز فرقه وهابی را وسیله دست ساختند و محمدبن عبدالوهاب را به مزدوری گرفتند و مهمترین مقصد آنها علاوه بر غارت معادن بزرگ نفت، از میان بردن آثار اسلامی بود كه حتی روضه مقدسه پیغمبر صلی‎ الله علیه وآله وسلم را نیز فرا گرفت.

 

 

 

[1]. سوره بقره، آیه 30.

[2]. سوره احزاب، آیه 36.

[3]. اربعین شیخ بهایی، صفحه 143، حدیث35.

[4]. سوره انفال، آیه 17.

[5]. سوره اعراف، آیه 12.

 

چهارشنبه / 24 خرداد / 1402