پنجشنبه: 1403/01/30
نسخه مناسب چاپSend by email
توبه، عامل تحوّل در حیات(ماه مبارک رمضان/23)

قال الله تعالی: «وَتُوبُوا إِلَى اللهِ جَمِیعاً أَیُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ؛ ای مؤمنان، همگی [از مرد و زن] به درگاه خداوند توبه كنید، امید كه رستگار شوید.»

بنده گناهكار به هیچ‌ چیز مثل رحمت و آمرزش و مغفرت خدا احتیاج ندارد و چیزی جز توبه و مغفرت خدا، درون تیره او را روشن نمی‎سازد.
چنین بنده‎ایی خود را آلوده گناه، و شرافت خویشتن را لكّه‌دار می‎بیند و دلش می‎خواهد تا آثار گناه را محو كند و پرونده سیاهی را كه از زشت‌ كاری برایش باز شده، ببندد.
آیا می‎شود با گذشته خود وداع كند و سوابق ننگین خود را فراموش ساخته و از بین ببرد؟
آیا می‎شود این مجرم جنایت‌كار، یك فرد باشرف و وظیفه‌شناس شود؟!
آیا این‌همه نواقص و كمبودها و این لكّه‌های ننگ همیشه با او خواهد ماند و یا می‎توان خرابی‌ها را ترمیم و عیب‎ها را برطرف كرد؟ آیا می‎تواند در صفِ نیكوكاران و خداپرستان قرار گیرد؟ آیا این ناراحتی‎های درونی و پریشانی وجدان از میان می‎رود؟ آیا راهی برای اعاده حیثیّت او پیدا می‎شود و یا برای همیشه محكوم به بدبختی و ناپاكی است؟
حال‌ كه نمی‎تواند مانند انسان‎های شرافتمند زندگی كند، برای او زندگی چه مفهوم و ارزشی دارد؟
فرض كنیم كه به‌طورموقّت و با سرگرمی‎هایی، تبهكاری‎ها را از یاد ببرد، و یا به‌ وسیله موادّ مخدّر ازخود بی ‎خود شود؛ امّا خود می‎فهمد كه این یك زندگی سالم نیست؛ بلكه منتهای پستی و سقوط و بیچارگی است. هرچه گناه عظیم‎تر باشد، تراكم این افكار و فشار وجدان، بیشتر او را رنج می‎دهد، و بسیاری از گنهكاران از شدّت این اندیشه‌ها گرفتار جنون و امراض عصبی می‌شوند.

 

  • چه باید كرد؟

امّا واقعاً چه باید كرد و چگونه باید این بیچاره گناهكار و سرافكنده تبهكار را آزاد ساخت؟
شاید بوده و هستند افرادی كه عقیده دارند خلاصی از آثار گناه و ننگ و پستی آن ممكن نیست و پلیدی آن از گناهكار جدا نمی‎شود.
بعضی از ملل هم، راه نجات از این حالت و اعاده شرافت و حیثیّت خود را تعذیبات شدید بدنی می‎دانند و گمان می‎كنند كه اگر عضوی از اعضای بدن را قطع كنند نفس خود را تأدیب، و از هوای‌نفس انتقام كشیده، و آن را به مجازات رسانده‌اند. افرادی هم خودكشی كرده، و راه خلاص‌شدن از پستی و احساس ننگ و عار رذیلت و آلوده‌دامانی را «انتحار» می‎دانند.
اكنون هم در میان بعضی از طوایف، تعذیبات بدنی شدید رایج است و گناهكاران نگون‎بخت برای راحتی از عذاب وجدان و انجام مراسم توبه، خود را شكنجه می‎دهند و میخ و سوزن و مانند آن در بدن خود فرو می‎برند.

 

  • ملل دیگر.

برخی از ملل، مانند: مسیحی‎ها، شرط آمرزش گناه را اقرار و اعتراف در حضور كشیش و رهبر روحانی می‎دانند. این نوع تكفیر گناه و توبه سبب بیرون‌افتادن رازها و اسرار و افشای عیب در نزد كسانی كه به آن آگاهی ندارند، می‎شود و باعث می‎گردد كه گناهكار علاوه‌ بر آنكه در پیشگاه وجدان، خویشتن را شرمنده و بی آبرو ببیند، در نزد دیگران نیز حیثیّت و شرافتش لكّه دار و سوء‌ سابقه اش آشكار گردد و نیز سبب می‎شود كه كشیش‎ها و پاپ‎ها به‌عنوان مالكان دروغینِ عفو و بخشش گناه و ولی‌ نعمت گناهكاران مطرح شوند.

 

  • بهترین روش.

بهترین روش‎ها برای ترمیم و جبران گناه و اعاده حیثیّت و شرافت گناهكار ـ ‎كه از عوامل مهمّ تربیت و تهذیب اخلاق و تصفیه ارواح نیز هست و درعین‌حال از سهولت و آسانی و وسعت دین اسلام حكایت می‎كند و شرافت و آبروی گناهكار را در نزد دیگران نمی‎ریزد و وجدان و قلب او را از تاریكی و كدورت پاك می‎سازد‎ ـ استغفار، طلب آمرزش و توبه و بازگشت به‌سوی خداست.
اسلام در ضمن بسیاری از تعالیم اجتماعی، حفظ شرف و موقعیّت و مقام اجتماعی و حرمت و آبروی افراد را منظور داشته و كشف و آشكارشدن نهان‌ كاری‌های مردم را نخواسته و افشای معایب و اشاعه فحشا را به‌شدّت ممنوع كرده است.
نظر اسلام آن است كه هركس قدمش به سنگ معصیتی خورد و لغزشی او را به زمین انداخت، باید به‌پا خیزد و در راه خدا و به‌سوی خدا قدم بردارد و از مجاهده و كوشش باز نایستد.
هر فردی باید خود به‌حساب خویشتن رسیدگی كند، و به پرونده اعمال خود نظر نموده، و در محكمه وجدان، بازپرس خود ‎شود.
«حَاسِبُوا أَنْفُسَكُمْ قَبْلَ أَنْ تُحَاسَبُوا وَزِنُوهَا قَبْلَ أَنْ تُوزَنُوا، وَتَجَهَّزُوا لِلْعَرْضِ الْأَكْبَرِ»
جبران گناه و آمرزش معاصی، به رفتن نزد كشیش، و اقرار به گناه در نزد او احتیاج ندارد؛ شكنجه بدنی و مقراض‌ كردن و قطع اعضا نمی‎خواهد.
جبران گناه و آمرزش و پذیرش توبه، بیش از بیداری ضمیر و شعور و توجّه به زیان گناه و پشیمانی و تصمیم به پاك‌شدن از گناه، بازگشت به راه خدا، ادای حقوق و خلاصی از مظالم، شرط دیگری ندارد.
اگر مؤمن مرتكب گناهی شد، چون به آثار شوم و خطرناك گناه آگاه است، پشیمان می‎شود؛ همان‌طور كه اگر فردی ندانسته یا در حال عصبانیّت سم بخورد، یا اموالش را آتش بزند، یا فرزند خود را به قتل رساند، یا به ولی‌ نعمت خود توهین كند، پشیمان می‎شود و اگر پشیمان نشود برحسب حدیث: «فَمَنْ لَمْ یَنْدَمْ عَلَى ذَنْبٍ یَرْتَكِبُهُ فَلَیْسَ بِمُؤْمِنٍ».
اثر «ایمان»، ندامت و پشیمانی از گناه است و ندامت از گناه در «توبه» كافی است: «كَفَی بِالنَّدَمِ تَوْبَةً».
وقتی مؤمن گناهی را مرتكب شد، پشیمانی او را به استغفار و آمرزش‌خواستن وادار می‎سازد و تعالیم اسلام گناهكاران را به رحمت خدا امّیدوار و از ناامّیدی و یأس نجات می‎دهد. این مژده الهی و بشارت قرآنی در كالبد مرده، روح تازه می‎دمد:
«قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللّٰهِ إِنَّ اللّٰهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً  إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ؛ بگو: ای بندگان من ـ‎ كه بر خویشتن زیاده ‎روی داشته اید‎ ـ از رحمت خدا نومید مشوید. درحقیقت، خدا همه گناهان را می آمرزد، كه او خود آمرزنده مهربان است».
آری، خدا غفار، رحیم، ستّار، توّاب و واسع‌المغفرة و الرّحمة است. بنده توبه‌كار را دوست می‎دارد؛ و هیچ انسانی محكوم به بدبختی نیست.
در برخی اخبار و روایات آمده است كه وقتی بنده‌ای از گناه پشیمان شد و به‌سوی خدا بازگشت و گفت:
«إِلَهِی أَنَا أَسَأْتُ؛ خدای من! من بد كردم».
خدا می‎فرماید: «وَأَنَا سَتَرْتُ؛ من آن را پوشاندم».
«فَیَقُولُ: إِلَهِی أَنَا نَدِمْتُ؛ و چون می‎گوید: خدای من! من پشیمان شدم».
خدا می‎فرماید: «وَأَنَا قَبِلْتُ؛ من قبول كردم».
«أَیُّهَا الشَّابُّ إِذَا تُبْتَ ثُمَّ نَقَضْتَ فَلَا تَسْتَحْی أَنْ تَرْجِعَ إِلَیْنَا؛ ای جوان، اگر توبه كردی و شكستی، حیا نكن كه دیگربار به‌سوی ما برگردی!»
«وَإِذَا نَقَضْتَ ثَانِیاً فَلَا تَسْتَحْی، أَوْ یَمَنَعُكَ الْحَیَاءُ أَنْ تَأْتِیَنَا ثَالِثاً؛ و هرگاه دوباره توبه را شكستی، حیا نكن. آیا حیا تو را از اینكه سه‌باره به‌سوی ما بیایی، منع می‎كند؟ (حیا نكن و بیا)».
«وَإِذَا نَقَضْتَ ثَالِثاً فَارْجِعْ إِلَیْنَا رَابِعاً؛ و هرگاه برای سوّمین‌بار توبه را شكستی، برای چهارمین‌بار به‌سوی ما بیا».
«فَأَنَا الْجَوَادُ الَّذِی لَا أَبْخَلُ؛‌ من بخشنده‌ای هستم كه بخل نمی‌ورزم».
دعاهای مأثوره، عذرخواهی و پوزش‌طلبی را به بندگان گناهكار یاد می‎دهد.
در این جمله از دعا دقّت كنید كه چگونه معاذیر بنده را در درگاه خدا عرضه می‎دارد و او را با خدا آشنا می‎سازد: «إِلَهِی لَمْ أَعْصِكَ حِینَ عَصَیْتُكَ وَأَنَا بِرُبُوبِیَّتِكَ جَاحِدٌ، وَلَا بِأَمْرِكَ مُسْتَخِفٌ، وَلَا لِعُقوبَتِكَ مُتَعَرِّضٌ، وَلَا لِوَعِیدِكَ مُتَهَاوِنٌ، وَلَكِنْ خَطِیئَةٌ عَرَضَتْ وَسَوَّلَتْ لِی نَفْسِی وَغَلَبَنِی هَوَایَ وَأَعَانَنِی عَلَیْهَا شِقْوَتِی وَغَرَّنِی سَتْرُكَ المُرْخَی عَلَیَّ‎؛ خدای من! معصیت تو را نكردم در هنگامی ‌كه معصیت كردم؛ درحالی‌كه پروردگاریت را منكر باشم و فرمان تو را سبك شمرده باشم و یا آنكه خود را در معرض عقاب تو قرار دهم و یا تهدید تو را سست گرفته باشم؛ ولی خطایی روی داد و نفس من، آن را از برای من زینت داد و شقاوتم كمك كرد و پرده‌‎پوشی تو بر من، مغرورم نمود».
در این جمله نیز دقّت كنید که می‌فرماید «إِذَا رَأَیْتُ مَوْلَایَ ذُنُوبِی فَزِعْتُ، وَإِذَا رَأَیْتُ كَرَمَكَ طَمِعْتُ، فَإِنْ عَفَوْتَ فَخَیْرُ رَاحِمٍ، وَإِنْ عَذَّبْتَ فَغَیْرُ ظَالِمٍ؛ وقتی گناهانم را می‎بینم، می‎هراسم، و وقتی كرم تو را می‎نگرم به آن طمع می‎كنم. پس اگر عفو كنی بهترین رحم‌كننده‌ای و اگر عذاب كنی، ستمگر نیستی!».
این جملات از دعای «ابی‌حمزه ثمالی» است. تمام جمله‌های این دعا روح‌بخش است و خواننده را به عالم روحانی و ملكوتی سیر می‎دهد. انتخاب جمله‌های این دعا ممكن نیست؛ چون تمام جمله‌هایش منتخب است. این جملات، انسان را به‌سوی خدا می‎برد؛ و او را از گناه به توبه حقیقی روانه می‎كند.
توبه در اسلام برای همه انسان‎ها فراهم است. هر شخص در هركجا كه باشد؛ می‎تواند اگر گذشته تاریك و ندامت انگیز دارد، آن را با توبه و استغفار فراموش سازد و اگر چند قطره اشكی هم بریزد و به درگاه خدا اظهار بندگی و عجز نماید، خوشا به حال او.

 

  • ماه توبه و استغفار.

در ماه رمضان برنامه توبه و استغفار، تازه می‎شود و مسلمانان عموماً درهر حال و در هر شرایطی كه هستند باید بر سر این خوان و سفره گسترده آمرزش و مغفرت خدا بنشینند و هر فردی به فراخور حال خود به استقبال آینده بهتر و شرافتمندانه ‎تری برود. چرا كه در غیر این ‌صورت: «فَالشَّقِیُّ مَنْ حَرُمَ غُفْرَانَ اللهِ فِی هَذَا الشَّهْرِ الْعَظِیمِ؛ بدبخت كسی است كه از آمرزش خدا در این ماه بزرگ محروم بماند [و نتواند خود را عوض كند و گناه و معصیت را كنار بگذارد]».
از اوّل ماه رمضان تا پایان آن باید زبان مؤمن روزه ‎دار، به استغفار باز باشد.
ادعیه شب‎ها، سحرها و روزها و هنگام افطار، همه متضمّن طلب مغفرت است. مخصوصاً شب‎های قدر برای توبه و اصلاح حال و تغییر روش و حركت فكری و اخلاقی، فرصت‎های عزیزی است كه فوت آن فرصت‎ها، نشان بی لیاقتی است.
پاینده باد اسلام! كه با چنین تعالیم و برنامه های نجات‌بخش به كمك بشریّت آمده و او را به عالی‎ترین اخلاق انسانی رهبری می‎نماید.
نویسنده ای به نام «فرانز ستال» در مقاله ای كه در یكی از مجلاّت منتشر نموده، بعد از مقایسه ای كه بین حركت تسلیح اخلاقی و نظر «دكتر فرانك بكمان» مؤسّس «جمعیّت تسلیح اخلاقی» كرده، نتیجه گرفته است كه اسلام از جهت تسلیح اخلاقی اسبق است. وی می‎نویسد:
«توبه در اسلام وسیله ای است كه افراد خودشان، خود را تغییر دهند و سلاح اخلاقی بزرگی است؛ زیرا متضمّن پشیمانی و تغییر حال و تحوّل است.»
اگر این نویسنده از برنامه های ماه رمضان و از ادعیه هایی كه مؤمنان می‎خوانند و از حالات، گریه ها، مناجات‎ها و زاری‎های آنها آگاه بود، می‎دانست كه وسایل تسلیح اخلاقی آن‌چنان‌كه در اختیار مسلمانان است در اختیار هیچ ملّت و جامعه ای نیست.
حیف كه از این وسایل چنانچه باید و شاید استفاده نمی‎شود و افسوس كه از این مكتب تربیت، قدردانی نشده و به حقایق و مقاصد آن آشنا نمی‎شویم.
برادر و خواهر عزیز! قدر این‌همه درهای رحمتی را كه به‌سوی تو گشوده شده است، بدان. توبه و استغفار كن، تغییر حال بده و رفتار خود را با تعالیم اسلام منطبق ساز. حال ‌كه خدا به تو توفیق داده و ماه رمضان را درك كرده ای و در مجالس قرائت قرآن، دعا، موعظه و اخلاق و در مساجد و نمازجماعت و مراسم دیگر شركت می‎كنی، استفاده كن. میان بنده ای كه به‌سوی خدا كوچ می‎كند، چندان مسافتی نیست. «وَإِنَّ الْقَاصِدَ إِلَیْكَ قَرِیبُ الْمَسَافَةِ»
حقیقتاً توبه كن. تصمیم بگیر كه خود را عوض كنی و تغییر وضع بدهی. تصمیم بگیر كه از گناه و گناهكاران فاصله بگیری.
بی ‎شك اگر در صف توبه ‎كاران و استغفار كنندگان در نیایی و فقط بر زبان «أَسْتَغْفِرُ اللهَ» جاری كنی، توبه حاصل نمی‎شود.
گناهان خود را به ‌یاد آور و به حافظه ات مراجعه كن و بین خود و خدا به معاصی اقرار و اعتراف كن و از همه گناهان توبه نما و یك‌ لحظه نیز توبه را تأخیر نینداز كه بسا پس از آن، دیگر توفیق توبه حاصل نخواهد شد.
گریه كن، اشك بریز و فرصت را غنیمت شمرده و با دل سوخته خدا را بخوان و بگو:
«سَیِّدِی أَنَا أَسْأَلُكَ مَا لَا أَسْتَحِقُّ وَأَنْتَ أَهْلُ التَّقْوَی وَأَهْلُ الْمَغْفِرَةِ، فَاغْفِرْ لِی وَأَلْبِسْنِی مِنْ نَظَرِكَ ثَوْباً یُغَطِّی عَلَیَّ الذُّنُوبَ وَالتَّبِعَاتِ، وَتَغْفِرُهَا لِی، وَلَا اُطَالَبُ بِهَا، إِنَّكَ ذُو مَنٍّ قَدِیمٍ وَصَفْحٍ عَظِیمٍ وَتَجَاوُزٍ كَرِیمٍ».

چهارشنبه / 15 فروردين / 1403