جهان ز مولد زینب چو خویشتن آراست * عنایت ازلى جلوه كرد از چپ و راست
زنى چگونه زنى، فخر عالم و آدم * زنى كه چون پدر و مام، عروة الوثقى است
ولیّة الله و عین الله و لسان الله * زنى بزرگ كه الگوى دانش و تقوا است
زنى كریمه، زنى عالم علوم خفى * زنى كه پایه قَدرش ز آسمان بالا است
زنى ستوده، زنى اسوه وقار و جلال * زنى كه خواهر و هم رزم سیّدالشهدا است
زنى بزرگ، زنى قهرمان كوفه وشام * زنى كه معدن صبر و عفاف و شرم و حیا است
زنى چگونه زنى، آیت كمال ابد * زنى كه درگه او مشعر و مِنا و صفا است
زنى تهمتن و شیر افكن و على هیبت * زنى كه بانوى بىمثل روز عاشوراست
زنى معلّمه مكتب نبوّت و وحى * كه خود معلّمه مكتب كمال و وفا است
زنى عظیمه، بزرگ و عزیز و نیرومند * زنى كه باقى از او انقلاب كرب و بلا است
عظیمه گر چه همى بوده است وخواهد بود * و لیك زینب كبرى عظیم در عظما است
زنى به منطق و گفتار، حیدر كرّار * زنى كه در شرف و مجد، ثانى زهرا است
مقام ومشهد او در دمشق و قاهره هست * دلیل آن كه حقیقت، مدار عزّ و بقا است
از آن خطابه كه در مجلس یزید سرود * هنوز ولوله و شور در زمین و سما است
چنان نمود یزید پلید را محكوم * كه تا ابد برِ تاریخ، ساقط و رسوا است
رساند ناطقه ی او به گوش عالمیان * كه عزّ و مجد و كرامت از آنِ آل عبا است
بیان نمود در آن خطبهی فصیح و بلیغ *كه حق ز باطل وباطل ز حق همیشه جداست
ره حسین و على، راه حق و توحید است * ره یزید و معاویه، راه شرك و خطا است
سخن ز قدر و جلالش نمى توان گفتن * كه درك شأن و مقامش وراى بینش ما است
سرود «لطفى صافى» مر این چكامه ی نغز * اگر قبول شود بس براى هر دو سرا است
عتبه بوس آستان ملک پاسبان عالمه غیر معلّمه
زینب کبری سلام الله علیها،
لطف اللّه صافی