آیت الله العظمی صافی در دیدار اعضای ستاد اعتكاف:
اعتكاف، يك هنر واقعي است./ بايد جنبههاي معنوي اعتكاف هميشه محفوظ باشد.
در آستانه ماه مبارك رجب المرجب، مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی مدظله الوارف یكشنبه 31/02/91، مسئول و اعضای ستاد مركزی اعتكاف، و شورای سیاستگذاری جشنواره فرهنگی هنری اعتكاف را به حضور پذیرفتند.
در ابتدای این دیدار، حجت الاسلام تكیهای مسئول این ستاد با اشاره به برگزاری جشنواره فرهنگی هنری اعتكاف در چهارم خردادماه امسال، گزارشی از برنامههای این جشنواره و نیز اعتكاف سال جاری ارائه داد.
بخشی از بیانات معظّم له به شرح ذیل است:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی خاتم الانبیاء و المرسلین و سید الاولین و الآخرین سیدنا ابی القاسم محمد و علی آله الطیبین الطاهرین المعصومین و لاسیما مولانا بقیة الله فی الارضین و اللعن علی اعدائهم اجمعین الی یوم الدین.
قال الله تعالی:
]وَاسْتَعینُوابِالصَّبْرِ وَ الصَّلَوةِ وَ إِنَّهَا لَكَبِیرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِینَ[[1]
بنده اولاً از حضور شما عزیزان تشكر میكنم، و امیدوارم كه خدمات و زحمات همه شما مرضیّ خداوند متعال، و مورد قبول حضرت ولی الله الاعظم امام زمان ارواح العالمین له الفداء قرار بگیرد.
برنامه اعتكاف از برنامههای بزرگ الهی، عبادی و تربیتی اخلاقی اسلام است كه بركات و آثار فراگیری دارد، یعنی برنامهای انسانساز است كه در جامعه ایجاد تحوّل میكند، و جامعه را به سوی كمال سیر میدهد.
اعتكاف، برنامهای است كه علاوه بر بركات فراوانی كه به طور مستقیم برای شركتكنندگان در آن دارد، در محیط اطراف هم تأثیرگذار است.
در واقع همه این برنامهها برای این است كه مردم متوجه به خداوند متعال شوند، چرا كه آنچه به قلبها آرامش میدهد یاد خداست؛ ]ألَا بِذِكْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ القُلُوبُ[[2]
دعا هم به همین معناست، یعنی باید انسان دائماً در یاد خدا باشد. اینكه در روایات فرمودهاند «الدُّعاءُ مُخُّ العِبَادَةِ»[3]، یعنی بندگی و پرستش خدا به دعاست. معنای دعا فقط این نیست كه مثلاً از خداوند پول یا شفای مریض خود را بخواهیم، بلكه خود خدا را خواندن و یا اللهگفتن و او را به اسماء حسنی یاد كردن، این معنای دعا است.
در روایتی است كه دو نفر مشغول نماز شدند، یكی قرآنش زیاد بود و دیگری دعایش. از امام علیه السلام پرسیدند: كدام یك افضل است؟
حضرت فرمودند: هر دو خوب است.
شخص اصرار كرد تا بداند كدام افضل است؟
بالاخره حضرت فرمود: آن كسی كه دعایش بیشتر است، افضل است؛ «هی واللّهِ العبادةُ، هی و اللّهِ افضلُ».[4]
انسان وقتی برنامههایی از قبیل اعتكاف را با دقت ملاحظه میكند پی میبرد كه چنین برنامههایی وحیانی، و از طرف خداوند متعال است.
اعتكاف، مدرسه و مكتب است. شما اعتكاف ماه مبارك رمضان حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم را با آن كیفیت ملاحظه كنید كه برنامه بزرگ معنوی و الهی بود.
الحمدلله استقبال مردم هم به این برنامه زیاد شده است، و این به خاطر این است كه برنامه اعتكاف، حقیقت و معنویتی دارد كه مردم را به خود جذب میكند، و در حقیقت ما هم الان به چنین برنامههایی در مقابل تبلیغات سوئی كه مردم به خصوص جوانان را از خدا و اخلاق كریمه باز میدارد احتیاج شدید داریم. امروز اعتكاف سدّ محكمی است در برابر كسانی كه میخواهند تعهد و تعبد مردم را به احكام اسلامی ضعیف كنند.
و اما اینكه بیان كردید فرهنگی هنری، به ذهنم آمد كه بلی، اعتكاف هنری واقعی و حقیقی به معنای واقعی كلمه است. هنر، یعنی بازداشتن نفس، و اینكه آدم بتواند در مقابل هوای نفس بایستد. البته اعتكاف را معنا میكنند به این كه انسان بتواند خودش را در مقابل غرائز، شهوت و غضب حفظ كند. اصلاً معنای واقعی هنر همین است:
سهل دان شیری كه صفها بشكند شیر آن باشد كه خود را بشكند
هنر این است كه آدم بتواند در مقابل غضب بایستد. مثل ماه رمضان و اعتكاف، معنایش همین است كه هنرمند بشوید، یعنی مغلوب هوای نفس نباشید. شاعر هم میگوید:
مردی گمان مبر كه به پنجه است و زور كتف با نفس اگر بر آیی دانم كه شاطری
در روایات هم داریم «أَشَدُّكُمْ مَنْ مَلَكَ نَفْسَهُ عِنْدَ الْغَضَب»[5] سختترین و قویترین شما كسی است كه هنگام غضب، مالك نفس خودش باشد.
به هر صورت امیدوارم كه این برنامه بیش از این رونق پیدا كند؛ معنویت آن همیشه محفوظ باشد، و مطالب دنیایی در آن وارد نشود، چرا كه اگر دنیا و مطالب دنیوی وارد شود اثرش از بین میرود.
باید همه با كمال خلوص نیت و برای خدا، در این برنامه شركت و خدمت كنند، و هیچ مطلب دیگری نباشد. مقصود در اعتكاف باید فقط و فقط خدا باشد و محمد و آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین و هدایتهای آن بزرگواران، و به هیچ وجه مقامات دنیایی را نباید در این مكتب بزرگ اخروی و معنوی وارد كرد.
از خداوند مسألت میكنم كه مردم ما مخصوصاً جوانان عزیز بیشتر از اینها متوجه به خداوند متعال بشوند، و قدردان این برنامهها و دستورات باشند؛ برنامههایی كه دائماً میخواهند ما را از ابتذال و گمراهی نجات بدهند. اینگونه برنامهها برای این است كه بشر از دست نفس امّاره نجات پیدا كند، چرا كه دنیا الان اسیر نفس است.
شما همین بحرین را ببینید. این همه ظلمی كه در آنجا میشود نشانه چیست؟ جنایتكارانی كه از حیوانات وحشی هم وحشیتر هستند. این ظلمها برای این است كه حاكمان آنجا هیچ چیزی از اصول انسانیت را اصلاً نفهمیدهاند تا چه برسد به اینكه به انسان ها احترام كنند! اینها همه اسیر همین نفس امّاره هستند.
بنده امیدوارم همانطور كه در اعتكاف، گروهی تشكیل دادهاید برای خدمت، و مصداق آیه شریفه
]وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَر[[6]
بودهاید، در برنامههای دیگر، مانند پیادهكردن احكام الهی، امر به معروف و نهی از منكر و هدایت مردم هم اهتمام داشته باشید.
اگر یك نفر كسی را از معصیت خدا باز دارد، ثواب بسیار زیادی دارد. و به فرموده پیغمبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم به امیرالمؤمنین علیه السلام، بهتر است از آنچه آفتاب بر آن میتابد و غروب میكند؛
«لَأَنْ یَهْدِیَ اللهُ عَلَى یَدَیْكَ رَجُلًا خَیْرٌ لَكَ مِمَّا طَلَعَتْ عَلَیْهِ الشَّمْسُ وَ غَرَبَت»[7]
چه چیزی از این بهتر است كه انسان بتواند مردم را به خداوند متعال نزدیكتر كند، و لذت تقرّب به خداوند متعال – كه لذتی بالاتر از آن نیست- را به آنها نشان بدهد، و به آنها بفهماند كه عذابهای جسمانی خداوند در برابر جدایی آدم از خداوند هیچ است؟ در دعای شریف كمیل هم آمده است كه «رَبِّی صَبَرْتُ عَلَى عَذَابِكَ فَكَیْفَ أَصْبِرُ عَلَى فِرَاقِك» یعنی خدایا اگر بر عذاب تو صبر كنم، فراق تو را چگونه تحمل كنم؟ هیچ دردی بالاتر از جدایی و دوری از خداوند متعال نیست.
بنده مجدداً از شما عزیزان تشكر میكنم، و امیدوارم كه خداوندبه شما توفیق بدهد كه انشاءالله بتوانید در این مسیر بیش از پیش خدمت نمایید، و قلب مقدس حضرت بقیة الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف را مسرور نمایید، و بنده هم میگویم كه یَا لَیْتَنی كُنْتُ مَعَكُم؛ كاش بنده هم در خدمت شما بودم، و با شما در این برنامهها مشاركت میكردم. و السلام علیكم و رحمةالله و بركاته
[1]. بقره، آیه 45.
[2]. رعد، آیه 28.
[3]. وسائل الشیعة؛ ج7، ب2، 8615.
[4]. وسائل الشیعة؛ ج6، ب6، ح8383.
[5]. بحار الانوار؛ ج74، ب7، ح67.
[6]. آل عمران، آیه 104.
[7]. كافی؛ ج5، ص28.