بسم الله الرحمن الرحیم
قال الله الحکیم فی کتابه الکریم: «یَا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا الله وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ»«1»
حضرت امام جعفر صادق علیه السلام با آن شخصیت بسیار با عظمت علمی و جامع الأطرافشان، بر تمامی عالم اسلام حق دارند، یعنی در تمام رشتههای علمی، اسلامی، از ایشان، هدایتها و معارفی که کافی و وافی باشد باقی مانده است؛ در رشته الهیات، عقاید، توحید، اخلاق، فقه، احکام، تفسیر قرآن و همه علومی که در اسلام مطرح بوده، آثار حضرت صادق علیه السلام درخشندگی و تابندگی فوقالعادهای دارد که نه فقط در بین ما شیعیان، بلکه در تمام عالم اسلام، جلوه خودش را دارد.
افقه و افضل امّت
مدرسهای كه حضرت امام جعفر صادق علیه السلام برای امّت اسلام افتتاح كردند، اگر نبود میتوان گفت دین ناقص میماند. هر چه از اصول و فروع كه لازم بود فرمودند. ابوحنیفه میگوید: «مَا رَأیتُ أفقهَ مِن جَعفَرِ بنِ مُحَمَّد؛ من فقیهتر از جعفر بن محمّد ندیدم.» «2»
ابن عقده متوفاى ۳۳۳ هجرى - كه از محدّثان معتبر و مورد قبول نزد عامه مسلمانان از شیعه و سنّی است- كتابى نوشته به نام «أسماء الرِّجال الّذین رووا عن الصادق علیه السلام» و در آن كتاب نام چهار هزار نفر را نقل كرده كه همه از حضرت صادق علیه السلام حدیث نقل كردهاند و اخذ علم نمودهاند، كه متأسفانه این كتاب مانند كتابهاى دیگر از بین رفته فقط بزرگانی از آن یاد كردهاند. «3»
نجاشى در رجال خود از احمدبن عیساى اشعرى نقل كرده، میگوید: «قَالَ: خَرَجتُ إلَى الكُوفَةِ فِی طَلَبِ الحَدیثِ فَلَقیتُ بِها الحَسنَ بنَ عَلی الوَشّاء فَسَألتُهُ أنَ یَخرُجَ إلی كِتابِ العَلاء بنِ رَزین القلاء وَ أبان بن عُثمان الأحمر فَأخرَجَهُما إلیّ فَقُلتُ لَهُ: أحَبُّ أن تُجیزَهُما لِی. فَقَال لِی: یَا رَحِمَك اللهُ وَ ما عَجَلتُك أذهَب فَاكتُبهُما وَ أسمع مِن بعد. فَقُلتُ: لا آمُنُ الحَدثان. فَقَال: لَو عَلِمتُ أنَّ هذا الحَدیثَ یَكُونُ لَه هذَا الطَّلب لاستَكثَرتُ مِنهُ فَإنّی أدرَكتُ فِی هذَا المَسجِد تِسعمِائة شیخٍ كُلٌّ یَقُولُ حَدَّثَنی جَعفَرُ بنُ مُحمَّد؛ من در طلب علم حدیث به كوفه رفتم و در آنجا به خدمت حسن بن على وشا رسیدم، به او گفتم: كتاب علاء بن زرین و ابان بن عثمان احمر را به من بدهید تا از روى آنها نسخهبردارى كنم؛ او آن دو كتاب را من داد، گفتم: اجازه روایت نیز بدهید. فرمود: خدا تو را رحمت كند، چقدر عجله دارى ببر بنویس؛ سپس بیا براى من بخوان تا بشنوم؛ آنگاه اجازه روایت بدهم. گفتم: بر خودم از پیشامدهاى زمان خاطر جمع نیستم.
حسن بن وشا گفت: عجب! اگر من میدانستم كه حدیث اینگونه مشترى و خواهان دارد، بیشتر از این جمع میكردم. من در مسجد كوفه ۹۰۰ شیخ را درك كردهام كه همه میگفتند: حدیث كرد مرا جعفر بن محمد.» «4»
در رشتههای دیگر علمی، مثل علوم جدیده امروز، مانند شیمی و فیزیک نیز حضرت شاگردانی داشتهاند که فوقالعاده بودند، مثل جابر بن حیان که وقتی کتابهایش را در اروپا ترجمه کردند لقب پدر شیمی به او دادند، هزار یا پانصد کتاب در رشتههای مختلف علوم دارد و دائماً از حضرت امام صادق علیه السلام روایت میکند؛ شخصیتی است که علوم و اطلاعات علمی عجیب و غریبی داشته است. او یک شاگرد از شاگردان حضرت است. در رشتههای دیگر هم، حضرت شاگردانی داشته است، مثلاً رشته تشریح یا همین توحید، که در رساله توحید مفضّل آمده است.
بسیاری از فروع فقهی حج، فقط از یک روایت از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام استفاده می شود. اصلاً بهواسطه روایاتی که از ایشان هست فقه و احکام دین به ما رسیده است.
امام صادق و معرّفی امام عصر علیهماالسلام
مرحوم شیخ صدوق و شیخ طوسى رحمهماالله هریك به سند خود، حدیث مفصلى را از «سدیر صیرفى» روایت كردهاند كه در آن، گریه و ندبه امام جعفر صادق علیه السلام بر غیبت صاحبالزمان علیه السلام بیان شده است. براى رعایت اختصار، جملهها و مضمون قسمتى از این حدیث شریف را نقل مىنماییم:
سُدیر صیرفى مىگوید: من و مُفضّل بن عمر و ابوبصیر و ابان بن تغلب به محضر آقایمان حضرت صادق علیه السلام شرفیاب شدیم. دیدیم حضرت بر روى خاك نشسته و لباسى كه از مو بافته شده و طوقدار و بىگریبان بود، پوشیده است و مانند فرزند مرده جگرسوخته گریه مىكند. آثار حزن و اندوه از گونه و رخسارش آشكار، و اشک كاسه چشمهایش را پر كرده بود و مىفرمود:
«سَیِّدِی! غَیْبَتُكَ نَفَتْ رُقَادِی، وَضَیَّقَتْ عَلَیَّ مِهَادِی، وَابْتَزَّتْ مِنِّی رَاحَةَ فُؤَادِی. سَیِّدِی! غَیْبَتُكَ أَوْصَلَتْ مُصَابِی بِفَجَائِعِ الْأَبَدِ، وَفَقْدُ الْوَاحِدِ بَعْدَ الْوَاحِدِ یَفْنِی الْجَمْعَ وَالْعَدَدَ ...؛ اى آقاى من! غیبت (دورى) تو خوابم را گرفته و خوابگاهم را بر من تنگ كرده و آرامش و راحت دلم را ربوده است. آقاى من! غیبت تو مصیبتم را به مصیبتهاى دردناك ابدى پیوسته، و از دستدادن یكى پس از دیگرى، جمع و عدد را فانى مىسازد. پس احساس نمىكنم به اشكى كه در چشمم خشك مىگردد و ناله ای كه در سینهام آرام مىگیرد، مگر آن كه مصائب بزرگتر و دلخراشتر و پیشامدهاى سختتر و ناشناختهتر در برابر دیدهام مجسّم مىشود»
سدیر گفت: عقل از سر ما پرید و دلهاى ما از غم و اندوه این پیشامد هولناک و حادثه خطرناک پاره شد، و گمان كردیم از اتّفاق ناگوار كوبندهاى اینچنین گریان و سوگوار است، یا از روزگار به او مصیبتى رسیده است.
عرض كردیم: خدا دیدگانت را نگریاند اى پسر خیرالورى! از چه پیشامدى اینگونه گریانى و از دیده اشک مىبارى؟ چه حالى روى داده كه اینگونه سوگوارى؟
حضرت چنان آه عمیقى كشید كه ناراحتىاش از آن افزون شد، و فرمود: «واى بر شما، بامداد امروز در كتاب جَفر نگاه كردم و آن كتابى است كه علم مرگها و بلاها و آنچه واقع شده و تا روز قیامت واقع مىشود، در آن مندرج است و خداى، محمّد صلی الله علیه و آله و امامان بعد از او را به آن اختصاص داده است و تأمّل كردم در موضوع ولادت غایب ما و غیبت و طول عمر او و گرفتارىهاى مؤمنان در آن زمان، و شکهایى كه از جهت طول غیبت در دلهایشان پیدا مىشود، و اینكه بیشتر آنها از دین برگردند و رشته اسلام را از گردن بردارند. تا آخر حدیث
عظیم ترین مکتب و دانشگاه
این چه مدرسهای بوده است؟ این چه علوم و معارفی بوده است كه اینها داشتهاند؟ مرور زمان نشان داد اینكه پیغمبر اكرم بارها میفرمود: عترت من، اهل بیت من؛ «أُذَكِّرُكُمُ اللهَ فِی أَهْلِ بَیْتِی»«5» و یا «لَا تُعَلِّمُوهُمْ فَهُمْ أَعْلَمُ مِنْكُمْ»«6» اینها همین طور نبود كه مثلاً چون قوم و خویش او هستند این را بفرماید، بلكه برای همین مقامات و علوم و درجاتی بود كه اینها داشتند.
احمد بن عبد العزیز معروف به ابن عیاش از علمای بزرگ ما در قرن چهارم كه در سال 401 وفات كرده است كتابی دارد به نام «مُقتَضَب الأثَر فِی النَّصِّ عَلی الائمَّة الإثنی عَشَر» من بیش از 50 سال پیش نسخهای از آن را دیدم كه خوب چاپ نشده بود. تصمیم گرفتم مجدد آن چاپ شود و برای اینكه معلوم شود كه این كتاب اثر آن وقتها است، به همان شکل چاپ کردم و تمامی مدارك و شواهد را دیدم و از كتابهای دیگر كه بعد از آن روایت كردهاند همه را استخراج كردم و مقدمهای هم بر آن نوشتم كه در آن، كلامی از شبراوی رییس اسبق جامعه الأزهر نقل نمودم. الشیخ عبدالله الشبراوی كتابی به نام «الإتحاف بحبّ الأشراف» دارد كه در موضوع فضایل سادات نوشته است. او در آن كتاب از قول بعض اهل علم نقل میكند كه:
«إنَّ آلَ البَیتِ حَازُوا الفَضَائلَ كُلَّها عِلماً وَحِلماً وَ فَصَاحَةً، وَ ذَكاءً وَ بَدیهَةً وَ جُوداً وَ شُجَاعَةً. فَعُلُومُهُم لا تَتَوَقَّفُ عَلى تَكرارِ دَرسٍ، وَلا یَزیدُ یَومَهُم فِیها عَلى مَا كَانَ بِالأمسِ. بَل هِیَ مَواهِب مِن مَولاهِم. مَن أنكَرَها وَ أرادَ سَترَها كَانَ كَمَن أرادَ سَترَ وَجهِ الشَّمسِ. فَمَا سَأَلَهُم فِی العُلومِ مُستَفید وَ وَقفوا وَلا جَرى مَعَهُم فی مِضمَار الفَضلِ قَومٌ إلّا عَجَزُوا وَ تَخَلَّفُوا وَ كَم عَایَنُوا فِی الجِلاد و الجِدالِ أمُوراً، فَتَلَقَّوها بِالصَّبرِ الجَمیلِ، وَمَا استَكَانُوا و ما ضعفوا تقرّ الشقائق إذا هدرت شقائقهم و تصغی الأسماع إذا قال قائلهم و نطق ناطقهم سجایا خصهم بها خالقهم»
میگوید: هر كس فضایل اهل بیت علیهم السلام را منكر شود، مثل كسی است كه بخواهد آفتاب را بپوشاند. و هیچكس از آنها تا به حال سؤالی نكرده كه آنها در جواب بمانند.
تا اینكه میگوید: «وَقَد أشرَقَ نُورُ هذِه السِّلسلةِ الهَاشِمیّة، وَالبیضَةُ الطَّاهرة النبویة، والعِصَابة العَلَویة، وَهُم إثناعشر اماماً مَناقِبُهم عَلیة، وَ صِفاتهم سَنِیة، وُنُفُوسُهم شَریفَة أبیه، و أرومَتُهم كریمة محمّدیة. ثم ذكر اسمائهم الشریفة علیهم الصلوة والسلام... »
لزوم رجوع به اهل بیت علیهمالسلام
و امّا متأسفانه در عالم اسلام، سیاست به سمت ترک رجوع به اهل بیت علیهمالسلام پیش رفت تا آنجا که مثل بخاری از حضرت امام جعفر صادق علیهالسلام یک روایت هم نقل نکرده است. به قول شاعر:
قضِیَّةٌ أشْبَهَ بِالمرْزِئَةِ * هذا البُخاریّ إمامُ الفِئَةِ
بِالصَّادِقِ الصِّدِّیقِ ما إحتجَ فی *صَحیحِهِ وَ احتجّ بِالمرجِئَة
وَمِثل عُمران بْن حطان أو * مَروان وَ ابْن المرأة المخْطِئة
مُشْكِلَة ذات عوار إلى * حیْرَة أرباب النّهْى مُلْجِئَة
وَحَقُّ بَیْت یمّمته الوَرى *مغذة فی السّیرِ أو مُبْطِئة
إنَّ الإمَامَ الصَّادِقَ المجْتَبى * بفَضْلِهِ الآی أتَت منبئة
أجَلّ مِنْ فی عَصْرِه رُتْبَة * لم یَقْتَرِفْ فی عُمْرِه سَیِّئَة
قَلامة مِنْ ظفر إبهَامِه * تَعْدِلُ مِنْ مِثْلِ البُخاری مِئَة«7»
ما باید قدر مکتب اهل بیت علیهم السلام و این معارف و هدایتهایی كه از آن بزرگواران در دست ماست را بدانیم و این تعالیم نورانی را به گوش جهانیان برسانیم تا تشنگان حقیقت و معرفت، از این اقیانوس بی نظیر بهرهمند گردند و همگان در این دانشگاه بزرگ، زانوی شاگردی بزنند.
باید دوستداران علم و فضیلت، ایام شهادت آن امام همام علیه السلام را تجلیل و احترام نمایند و در نشر فضایل علمی و اخلاقی آن پیشوای بزرگ شیعه اهتمام ورزند.
پینوشتها:
1. اى مؤمنان! تقوای الهی پیشه سازید و با راستگویان همراه باشید. سوره توبه، آیه 119.
2. طبقات الحفاظ؛ الذهبی، الطبقة الخامسة، ص166.
3. در رجال علامه حلی؛ قسم دوم، باب چهارم، شرح حال احمد بن محمد بن سعید معروف به ابن عقدة و رجال طوسی، المقدمة به این كتاب اشاره شده است.
4. رجال نجاشی؛ شرح حال حسن بن على بن زیاد الوشا.
5. بحارالانوار؛ج23،باب7،حدیث10.
6. كافی؛ جلد1، بَابُ مَا نَصَّ اللهُ عَزَّوَجَلَّ وَ رَسُولُهُ عَلَى الْأَئِمَّةِ.
7. این ابیات از شاعر شهیر أبوبكر بن شهاب الدّین علویّ حضرمیّ میباشد.