ارمغان مشهد :
سلسله یادداشت های آیة اللّه العظمی صافی گلپایگانی در مشهد مقدّس (1)
« واکنش به خبری در مورد سیاره مشتری و تلاش بشریت برای رسیدن به اکتشافات جدید ».
امروز سه شنبه 29 رمضان المبارک 1437 در اخباری که می خواندم به خبری جالب برخوردم که در آن آمده بود :
فضاپیمایی پس از پنج سال و نزدیک به 1.8 میلیارد مایل در سفر، دیروز دوشنبه 14 تیر ماه در مدار سیاره مشتری قرار گرفته، و واقعه ای بی نظیر برای بشریّت را رقم زده است، و چشم همه جهانیان را به خود خیره نمود.
کارشناسان این برنامه اعلام کرده بودند که این همه رنج و تلاش را برای این متحمّل شدند که اسراری از سیاره مشتری را بفهمند؛ بفهمند که مثلاً در مشتری چه اسراری پنهان است؟ و کشف کنند که داخل بزرگترین سیاره منظومه شمسی چیست؟ و بفهمند که این سیاره چه زوایای پنهانی دارد و صدها و هزاران سؤال و کشف جدید دیگر .
وقتی این خبر را خواندم، بی اختیار یاد کلام نورانی و معرفت افزای امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام افتادم که چه رسا و بلیغ فرمود :
« سُبْحَانَکَ مَا أَعْظَمَ شَأْنَکَ، سُبْحَانَکَ مَا أَعْظَمَ مَا نَرَى مِنْ خَلْقِکَ، وَ مَا أَصْغَرَ کُلَّ عَظِیمَةٍ فِی جَنْبِ قُدْرَتِکَ وَ مَا أَهْوَلَ مَا نَرَى مِنْ مَلَکُوتِکَ وَ مَا أَحْقَرَ ذَلِکَ فِیمَا غَابَ عَنَّا مِنْ سُلْطَانِکَ وَ مَا أَسْبَغَ نِعَمَکَ فِی الدُّنْیَا وَ مَا أَصْغَرَهَا فِی نِعَمِ الْآخِرَة » (۱)
آری، بیان بینش فزای امیرالمؤمنین باب علم پیامبر گرامی اسلام و پیشوای سخن، حدود 1400 سال پیش، این پیام را به گوش بشریت رسانده بود که بشریت در سیر و عروج به مقامات علم و معرفت که بی نهایت و بی پایان است، اگر چه نابغه علم و دانش باشد، اعتراف می کند به این که در عالم دنیا، چقدر عجائب و شگفتی های مرئی و نامرئی هست که او از تصوّر آنها عاجز بوده، و به مرور زمان و پیشرفت رشد علمی به بخشی اندک از آن راه می یابد، و در خلال این تحقیقات جان فرسا به این دست می یابد که برخی از حقایق از دسترس فهم و درک او برون است.
بشر اگر میلیاردها میلیارد سال با سرمایه های هنگفت و نیروهای فراوان و تکنولوژی های عظیم، در عالم آفرینش جستجو و تحقیق کند، باز هم جز به گوشه ای اندک از اسرار آفرینش الهی دست پیدا نخواهد کرد و در مقابل آنچه از آفرینش نمی داند، خود را ذره ای کمتر از اتم در مقابل بزرگترین سیّارات می بیند، و لسان حالش این است که :
دل گرچه در این بادیه بسیار شتافت
یک موی ندانست و بسی موی شکافت
اندر دل من هزار خورشید بتافت
و آخر به کمال ذرّه ای راه نیافت
پس باید ادب مقال و سخن گفتن در این میدان را از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرا بگیریم و همه با هم عجز خود را از درک اسرار الهی آفرینش با ندای « سُبْحَانَکَ مَا أَعْظَمَ مَا نَرَى مِنْ خَلْقِکَ ... » اعلام نماییم، و شکر خدایی را که به انسان نیروی تسخیر این کائنات را اعطا کرده است بجا بیاوریم، و از کوتاهی هایی که در کسب معارف داریم به درگاه او عذرخواه باشیم.
لطف اللّه صافی
29 رمضان المبارک 1437
مشهد مقدس
پی نوشت :
۱- منزّهی از هر عیب، چه بزرگ است شأن تو؛ منزهی چه عظیم است آنچه از مخلوقاتت که می بینیم، و چه کوچک است هر عظمتی در مقابل قدرت تو، و چه دهشت آور است آنچه از ملکوت تو مشاهده می نماییم و چه اندازه حقیر است آنچه دیده می شود در برابر آنچه از سلطنت تو برای ما ناپیداست، و چه گسترده و فراوان است نعمت هایت در این دنیا، و چقدر کوچک است در برابر نعمت های آخرتت / نهج البلاغه، خطبه ۱۰۹ .