جمعه: 1403/02/21

فارسی
دوشنبه / 12 آبان / 1393

مسأله 1904. طلا دو نصاب دارد:

نصاب اول: نصاب اول آن بیست مثقال شرعی است كه هر مثقال آن 18 نخود است. پس وقتی طلا به بیست مثقال شرعی كه پانزده مثقال معمولی است برسد، اگر شرایط دیگر را هم كه گفته شد داشته باشد، باید چهل یك آن را كه نه نخود می‎شود از بابت زكات بدهد، و اگر به این مقدار نرسد، زكات آن واجب نیست.

فارسی

مسأله 1872. زكات گندم و جو و خرما و كشمش وقتی واجب می‎شود كه به مقدار نصاب برسند، و نصاب آن‌ها 288 من تبریز الا 45 مثقال است كه تقریباً بنابر آنچه بعضی حساب كرده‎اند 885 كیلوگرم می‎شود.

مسأله 1873. اگر پیش از دادن زكات از انگور و خرما و غوره آن‌ها و از جو و گندم بیشتر از مقدار متعارف مصرف كند، باید زكات آن را بدهد، ولی در مقدار متعارف لازم نیست.

فارسی

مسأله 1863. زكات در صورتی واجب می‎شود كه مال، به مقدار نصاب كه بعداً گفته می‎شود برسد، و مالك آن بالغ و عاقل و آزاد باشد، و بتواند در آن مال تصرف كند.

مسأله 1864. اگر انسان یازده ماه مالك گاو و گوسفند و شتر و طلا و نقره باشد، اول ماه دوازدهم باید زكات آن را بدهد، ولی اول سال بعد را باید بعد از تمام‌شدن ماه دوازدهم حساب كند.

مسأله 1865. اگر مالك گاو و گوسفند و شتر و طلا و نقره در بین سال بالغ شود، باید اول سال را اول بالغ‌شدن خود قرار دهد.

فارسی

مسأله 1861. زكات نه چیز واجب است:

اول ـ گندم.

دوم ـ جو.

سوم ـ خرما.

چهارم ـ كشمش.

پنجم ـ طلا.

ششم ـ نقره.

هفتم ـ شتر.

هشتم ـ گاو.

نهم ـ گوسفند؛ و اگر كسی مالك یكی از این نه چیز باشد، با شرایطی كه بعداً گفته می‎شود باید مقداری را كه معین شده، به یكی از مصرف‎هایی كه دستور داده‎اند برساند.

فارسی

مسأله 1843. خمس را باید دو قسمت كنند؛ یك قسمت آن سهم سادات است، و باید به سید فقیر، یا سید یتیم، یا به سیدی كه در سفر درمانده شده بدهند، و نصف دیگر آن سهم امام است كه در این زمان باید به مجتهد جامع الشرایط بدهند، یا به مصرفی كه او اجازه می‎دهد برسانند، ولی اگر انسان بخواهد سهم امام را به مجتهدی كه از او تقلید نمی‎كند بدهد، در صورتی به او اذن داده می‎شود كه بداند آن مجتهد و مجتهدی كه از او تقلید می‎كند، سهم امام علیه‌السلام را به یك طور مصرف می‎كنند.

فارسی

مسأله 1838. اگر كافر ذمی، زمینی را از مسلمان بخرد، باید خمس آن را از همان زمین یا از مال دیگرش بدهد، و نیز اگر خانه و دكان و مانند این‌ها را از مسلمان بخرد، باید خمس زمین آن را بدهد، و در دادن این خمس، قصد قربت لازم نیست، بلكه حاكم شرع هم كه خمس را از او می‎گیرد، لازم نیست قصد قربت نماید.

مسأله 1839. اگر كافر ذمی، زمینی را كه از مسلمان خریده و خمسش را نداده به مسلمان دیگری بفروشد، باید خریدار، خمس آن را بدهد، و نیز اگر بمیرد و مسلمانی آن زمین را از او ارث ببرد، باید وارث او خمس آن زمین را بدهد.

فارسی

مسأله 1837. اگر مسلمین به امر امام با كفار جنگ كنند، و چیزهایی در جنگ به دست آورند، به آن‌ها غنیمت گفته می‎شود، و مخارجی را كه برای غنیمت مصرف كرده‎اند، مانند مخارج نگهداری و حمل و نقل آن و نیز مقداری را كه امام علیه‌السلام صلاح می‎داند به مصرفی برساند، و چیزهایی كه مخصوص به امام است، باید از غنیمت كنار بگذارند و خمس بقیه آن را بدهند، و آنچه در عصر غیبت در جنگ با كفار به دست می‎آید، نیز بنابر احتیاط همین حكم را دارد.

فارسی

مسأله 1828. اگر به واسطه غواصی، یعنی فرو رفتن در دریا، لؤلؤ و مرجان یا جواهر دیگری بیرون آورند؛ روییدنی باشد یا معدنی، اگر قیمت آن به 18 نخود طلا برسد، باید خمس آن را بدهند؛ چه در یك دفعه آن را از دریا بیرون آورده باشند، یا بنابر احتیاط لازم در چند دفعه، آنچه بیرون آمده از یك جنس باشد، یا از چند جنس، یك نفر آن را بیرون آورده باشد، یا چند نفر، و بنابر احتیاط واجب در اعتبار نصاب، مخارج بیرون‌آوردن آن را كم نكنند، و مخارج را از مجموع برداشت نمایند.

فارسی

مسأله 1822. اگر مال حلال با مال حرام به طوری مخلوط شود كه انسان نتواند آن‌ها را از یكدیگر تشخیص دهد، و صاحب مال حرام و مقدار آن، هیچ‌كدام معلوم نباشد، باید خمس تمام مال را بدهد، و بعد از دادن خمس، بقیه مال حلال می‎شود اگر از جهت دیگر متعلق خمس نشده باشد، و الا واجب است خمس دیگری هم از بقیه مال بدهد، و احتیاط لازم آن است كه این خمس را به مصرف سایر خمس‎ها برساند، لكن به قصد ما فی‌الذمه از خمس یا صدقه.

فارسی

صفحه‌ها

اشتراک در RSS - فقه جعفری، رساله عملیه