يكشنبه: 1403/02/9

مسأله 2181. اجاره‌دهنده و كسی كه چیزی را اجاره می‎كند باید مكلف و عاقل باشند و به اختیار خودشان اجاره را انجام دهند و نیز باید در مال خود حق تصرف داشته باشند. پس سفیه كه مال خود را در كارهای بیهوده مصرف می‎كند چون حق ندارد در مال خود تصرف نماید، و كسی كه از تصرف در مالش به حكم حاكم شرع ممنوع شده، اگر چیزی را به اموالی كه از تصرف در آن‌ها ممنوع شده اجاره كند یا آن اموال را اجاره دهد، صحیح نیست.

مسأله 2182. انسان می‎تواند از طرف دیگری وكیل شود و مال او را اجاره دهد.

فارسی
دوشنبه / 12 آبان / 1393

مسأله 2168. صلح آن است كه انسان با دیگری سازش كند كه مقداری از مال یا منفعت مال خود را ملك او كند، یا از طلب یا حق خود بگذرد كه او هم در عوض مقداری از مال یا منفعت مال خود را به او واگذار نماید، یا از طلب یا حقی كه دارد بگذرد، بلكه اگر بدون آن كه عوض بگیرد مقداری از مال یا منفعت مال خود را به كسی واگذار كند، یا از طلب یا حق خود بگذرد، باز هم صلح صحیح است.

فارسی

مسأله 2150. اگر دو نفر بخواهند با هم شركت كنند، چنان‌چه هر كدام مقداری از مال خود را با مال دیگری به طوری مخلوط كند كه از یكدیگر تشخیص داده نشود و به عربی یا به زبان دیگر صیغه شركت را بخوانند، یا كاری كنند كه معلوم باشد می‎خواهند با یكدیگر شریك باشند، شركت آنان صحیح است.

فارسی

مسأله 2145. اگر فروشنده قیمت خرید جنس را به مشتری بگوید، باید تمام چیزهایی را كه به واسطه آن‌ها قیمت مال كم یا زیاد می‎شود بگوید، اگر چه به همان قیمت یا به كمتر از آن بفروشد، مثلاً باید بگوید: كه نقد خریده یا نسیه، و چنان‌چه بعضی از آن خصوصیات را نگوید و بعداً مشتری بفهمد، می‎تواند معامله را به هم بزند.

فارسی

مسأله 2132. حق به هم زدن معامله را خیار می‎گویند و خریدار و فروشنده در دوازده صورت می‎توانند معامله را به هم بزنند:

اول ـ آن كه از مجلس معامله متفرق نشده باشند و این خیار را خیار مجلس می‎گویند.

دوم ـ آن كه فروشنده یا خریدار مغبون شده باشد «خیار غبن».

سوم ـ در معامله قرار داد كنند كه تا مدت معینی هر دو یا یكی از آنان بتوانند معامله را به هم بزنند «خیار شرط».

چهارم ـ فروشنده یا خریدار، مال خود را بهتر از آنچه هست نشان دهد، و طوری كند كه قیمت مال در نظر مردم زیاد شود «خیار تدلیس».

فارسی

مسأله 2127. اگر طلا را به طلا یا نقره را به نقره بفروشد، سكه‌دار باشد یا بی‌سكه، در صورتی كه وزن یكی از آن‌ها زیادتر از دیگری باشد، معامله حرام و باطل است.

مسأله 2128. اگر طلا را به نقره یا نقره را به طلا بفروشد، معامله صحیح است، و لازم نیست وزن آن‌ها مساوی باشد.

مسأله 2129. اگر طلا یا نقره را به طلا یا نقره بفروشند، باید فروشنده و خریدار پیش از آن كه از یكدیگر جدا شوند، جنس و عوض آن را به یكدیگر تحویل دهند، و اگر هیچ مقدار از چیزی را كه قرار گذاشته‎اند تحویل ندهند، معامله باطل است.

فارسی

مسأله 2121. انسان نمی‎تواند جنسی را كه سلف خریده پیش از تمام‌شدن مدت بفروشد و بعد از تمام‌شدن مدت، اگر چه آن را تحویل نگرفته باشد، فروختن آن اشكال ندارد ولی فروختن غله، مانند گندم و جو پیش از تحویل‌گرفتن آن مكروه است.

مسأله 2122. در معامله سلف اگر فروشنده جنسی را كه قرارداد كرده در موعدش تحویل بدهد، مشتری باید قبول كند، و نیز اگر بهتر از آنچه قرار گذاشته بدهد و طوری باشد كه از همان جنس حساب شود، مشتری باید قبول نماید.

فارسی

مسأله 2120. معامله سلف شش شرط دارد:

اول ـ خصوصیاتی را كه قیمت جنس به واسطه آن‌ها فرق می‎كند معین نمایند ولی دقت زیاد هم لازم نیست، همین‌قدر كه مردم بگویند: خصوصیات آن معلوم شده كافی است. پس معامله سلف در نان و گوشت و پوست حیوان و مانند این‌ها كه نمی‎شود خصوصیاتشان را كاملاً معین كرد، باطل است.

فارسی

مسأله 2118. معامله سلف آن است كه مشتری پول را بدهد كه بعد از مدتی جنس را تحویل بگیرد و اگر بگوید: این پول را می‎دهم كه مثلاً بعد از شش ماه فلان جنس را بگیرم؛ و فروشنده بگوید: قبول كردم، یا فروشنده پول را بگیرد و بگوید: فلان جنس را فروختم كه بعد از شش ماه تحویل بدهم، معامله صحیح است.

فارسی

مسأله 2112. اگر جنسی را نقد بفروشند، خریدار و فروشنده بعد از معامله می‎توانند جنس و پول را از یكدیگر مطالبه نموده و تحویل بگیرند، و تحویل‌دادن خانه و زمین و مانند این‌ها به این است كه آن را در اختیار خریدار بگذارند كه بتواند در آن تصرف كند، و تحویل‌دادن فرش و لباس و مانند این‌ها به این است كه آن را طوری در اختیار خریدار بگذارند كه اگر بخواهد آن را به جای دیگر ببرد فروشنده جلوگیری نكند.

فارسی

صفحه‌ها

اشتراک در RSS - فقه جعفری، رساله عملیه