يكشنبه: 1403/02/9

مسأله 2379. عقد ازدواج چند شرط دارد:

اول ـ آن كه به عربی صحیح خوانده شود، و اگر خود مرد و زن نتوانند صیغه را به عربی صحیح بخوانند بهتر بلكه احوط آن است كه كسی را كه می‎تواند به عربی صحیح بخواند وكیل كنند، لكن لازم نیست، و خودشان هم می‎توانند به غیر عربی بخوانند، اما باید لفظی بگویند كه معنی زوجت و قبلت را بفهماند.

فارسی
چهارشنبه / 14 آبان / 1393

مسأله 2378. اگر خود زن و مرد بخواهند صیغه عقد غیر دائم را بخوانند بعد از آن كه مدت و مهر را معین كردند، چنان‌چه زن بگوید:

زَوَّجْتُكَ نَفْسی فی الْمُدَّةِ الْمَعْلوُمَةِ عَلَی الْمَهْرِ الْمَعْلومِ

بعد بدون فاصله مرد بگوید: «قَبِلْتُ» صحیح است، و اگر دیگری را وكیل كنند و اول، وكیل زن به وكیل مرد بگوید:

مَتَّعْتُ مُوَكِّلَتِی مُوَكِّلَكَ فِی الْمُدَّةِ الْمَعْلوُمَةِ عَلَی الْمَهْرِ الْمَعْلومِ

پس بدون فاصله، وكیل مرد بگوید:

قَبِلْتُ لِمُوَكِّلِی هَكَذا

فارسی

مسأله 2377. اگر صیغه دائم را خود زن و مرد بخوانند و اول زن بگوید:

زَوَّجْتُكَ نَفْسی عَلی الصِّدَاقِ الْمَعْلوُم

خود را زن تو نمودم به مهری كه معین شده،

پس از آن، بدون فاصله مرد بگوید:

قَبِلْتُ التَّزْویجَ

قبول كردم ازدواج را

عقد صحیح است، و اگر دیگری را وكیل كنند كه از طرف آنان صیغه عقد را بخواند، چنان‌چه مثلاً اسم مرد احمد و اسم زن فاطمه باشد و وكیل زن بگوید:

زَوَّجْتُ مُوَكِّلَتی فَاطِمَةَ مُوَكِّلَكَ اَحْمَدَ عَلی الصِّدَاقِ الْمَعْلوُمِ،

فارسی

به واسطه عقد ازدواج، زن به مرد حلال می‎شود و آن بر دو قسم است: دائم و غیر دائم. عقد دائم آن است كه مدت زناشویی در آن معین نشود و زنی را كه به این قسم عقد می‎كنند زوجه دائمه می‎گویند، و عقد غیر دائم آن است كه مدت زناشویی در آن معین شود، مثلاً زن را به مدت یك ساعت یا یك روز یا یك ماه یا یك سال یا بیشتر عقد نمایند، و زنی را كه به این قسم عقد كنند، متعه و صیغه می‎نامند.

فارسی
فارسی

مسأله 2353. عاریه آن است كه انسان مال خود را به دیگری بدهد كه از آن استفاده كند و در عوض، چیزی هم از او نگیرد.

مسأله 2354. لازم نیست در عاریه صیغه بخوانند، و اگر مثلاً لباس را به قصد عاریه به كسی بدهد و او به همین قصد بگیرد، عاریه صحیح است.

مسأله 2355. عاریه‎دادن چیز غصبی و چیزی كه مال انسان است ولی منفعت آن را به دیگری واگذار كرده، مثلاً آن را اجاره داده در صورتی صحیح است كه مالك چیز غصبی یا كسی كه آن چیز را اجاره كرده بگوید: به عاریه‌دادن راضی هستم.

فارسی

مسأله 2336. اگر انسان مال خود را به كسی بدهد و بگوید: نزد تو امانت باشد؛ و او هم قبول كند یا بدون این‌كه حرفی بزنند صاحب مال بفهماند كه مال را برای نگهداری به او می‎دهد و او هم به قصد نگهداری‌ بگیرد، باید به احكام ودیعه و امانت‌داری كه بعداً گفته می‎شود عمل نماید.

مسأله 2337. امانت‌دار و كسی كه مال را امانت می‎گذارد، باید هر دو بالغ و عاقل باشند. پس اگر انسان مالی را پیش بچه یا دیوانه امانت بگذارد، یا دیوانه و بچه مالی را پیش كسی امانت بگذارند، صحیح نیست.

فارسی

مسأله 2331. كفالت آن است كه انسان ضامن شود كه هر وقت طلبكار بدهكار را خواست، به دست او بدهد، و به كسی كه این‌طور ضامن می‎شود كفیل می‎گویند.

مسأله 2332. كفالت در صورتی صحیح است كه كفیل به هر لفظی اگر چه عربی نباشد به طلبكار بگوید كه من ضامنم هر وقت بدهكار خود را بخواهی به دست تو بدهم، و طلبكار هم قبول نماید.

مسأله 2333. كفیل باید مكلف و عاقل باشد، و او را در كفالت مجبور نكرده باشند، و بتواند كسی را كه كفیل او شده حاضر نماید.

فارسی

مسأله 2319. اگر انسان بخواهد ضامن شود كه بدهی كسی را بدهد، ضامن‌شدن او در صورتی صحیح است كه به هر لفظی اگر چه عربی نباشد به طلبكار بگوید كه من ضامن شده‎ام طلب تو را بدهم، و طلبكار هم رضایت خود را بفهماند، ولی راضی‌بودن بدهكار شرط نیست.

مسأله 2320. ضامن و طلبكار باید مكلف و عاقل باشند، و كسی هم آنان را مجبور نكرده باشد و نیز باید سفیه نباشند، یعنی مال خود را در كارهای بیهوده مصرف نكنند، و طلبكار از تصرف در مالش شرعاً ممنوع نباشد، ولی این شرط‎ها در بدهكار نیست، مثلاً اگر كسی ضامن شود كه بدهی بچه یا دیوانه را بدهد صحیح است.

فارسی

مسأله 2309. رهن آن است كه بدهكار مقداری از مال خود را نزد طلبكار بگذارد كه اگر طلب او را ندهد طلبش را از آن مال به دست آورد.

مسأله 2310. در رهن لازم نیست صیغه بخوانند، و همین‌قدر كه بدهكار مال خود را به قصد گرو به طلبكار بدهد و طلبكار هم به همین قصد بگیرد، رهن صحیح است.

فارسی
چهارشنبه / 14 آبان / 1393

صفحه‌ها

اشتراک در RSS - فقه جعفری، رساله عملیه