احادیث مشترك بین شیعه و اهلسنّت
س. احادیث زیادى در کتب شیعه از اهلبیت نقل شده که با روایات اهلسنّت مطابقاند. روایاتى هم نزد اهلسنّت است، امّا شیعیان آن را به بهانه اینکه ازروى تقیّه گفته شدهاند، تأویل مىکنند چونکه با میل آنها مطابقت ندارند.
ج. مشترکات شیعه و سنّی در فقه بسیار است و فقه شیعه بر اساس استفاده از کتاب، سنّت و احادیث مرویه از اهلبیت(علیهمالسلام) بنا شده است كه هم از جهت مصادر روایی، فروع فقهی را از معتبرترین روایات دریافت مینمایند و هم بهواسطه آنکه پشتوانه حجّت، مثل احادیث ثقلین[1] دارند اقوال اهلبیت(علیهمالسلام) را حجّت میدانند و ازاینجهت در هیچ موردی از پیش خود و به مثل استحسانات و قیاس نیاز ندارند!
ولی ازطرف دیگر چون فقه اهلسنّت بر پایه این موازین ناقصه و اعتماد بر اقوال و آرای کسانی که رأی و قولشان حجیت شرعی ندارد قرار دارد، با فقه شیعه و نصوص معتبر مخالفت دارد؛ از اینجاوآنجا و از هرجا شده فقه ساختهاند و اتّکای آنها به نصوص وارده از شخص رسول خدا(ص) بسیار نادر است.
رأی مثل سفیان ثوری یا حسن بصری یا اوزاعی یا مالک یا احمد و عمرو و زید چه اصالتی دارد و همچنین رأی یک صحابی بهخصوص اگر با آرای دیگران معارض باشد اصالتی ندارد.
شیعه برحسب محکمترین نصوص نبویّه معتقد است که اگر همه صحابه به رأیی باشند و امام علی(علیهالسلام) به رأیی خاص باشد، به رأی آن حضرت عمل میکنند و فقط آن را حجّت میدانند و حکمالله را هم به عدد آرای اشخاص، متعدد نمیگویند. حکم واقعی واحد است و حاصل آنکه؛ در روایات شیعه، روایاتی که آرای شخصی اهلسنّت را تأیید کند وجود ندارد.
[1]. احمد بن حنبل، مسند، ج3، ص59؛ ترمذی، سنن، ج5، ص328 – 329؛ طبرانی، المعجمالکبیر، ج3، ص65 – 67.