در میان مسائل و اصولى كه دعوت اسلام بر آن قرار دارد، موضوع و پایهاى مهمتر و اساسىتر از «توحید» نیست. چنانکه عقیدهاى خطرناكتر فاسدتر و باطلتر از «شرك» و «غلوّ»[1] نیست، آن را باید اثبات كرد و هرچه روشنتر و وسیعتر و خالصتر و پاكتر فراگرفت و این را باید طرد كرد و از صُور و مظاهر و نمایشهاى گوناگونى كه دارد، فكراً و عملاً پرهیز كرد و جلوگیرى نمود:
«هركس همتایی برای خدا قرار دهد، گویی از آسمان
سقوط کرده و پرندگان (در وسط هوا) او را میربایند و یا تندباد او را بهجای دوردستی پرتاب میکند».
در مسئله ولایت تكوینى و تشریعى و مقامات و فضایل انبیا و اولیا باید كمال توجّه را به این دو موضوع داشت، تا توحید با تمام شُعب و اقسامى كه دارد، صددرصد محفوظ باشد و به حریم آن تجاوزى نشده و از خلوص آن، چیزى كموكاست نگردد، و مخلوق در مرتبه خالق و ممكن در مرتبه واجب شناخته نشود، و شرك و غلوّى پیش نیاید و از افراط در عقیده به شئون انبیا و اولیا و نبوّت و ولایت كه فكر و عمل شخص را به شرك و غلوّ گرایش مىدهد، جلوگیرى شود.
از سوى دیگر، از تفریط نیز باید پرهیز كرد و به نام گریز از شرك یا غلوّ، نباید فضایل و مقامات و مناصب و شئونى را كه انبیا و ائمه(علیهمالسلام) دارند، انكار نمود و به «ولایت» ـ كه خود نیز شعبهاى از «توحید» است ـ حمله كرد و كمالات و مقامات انسانهاى نمونه و برتر را ـ كه باید از آنها كسب معارف توحیدى كرد، و كشتى نجات بشریت هستند ـ منكر شد.
بدیهى است مطلوب، دقیق و حسّاس است و در این میان، شناخت صراط مستقیم كمال لزوم را دارد، و در بعضى از موارد و دقایق آن، فقط علماى متفطّن و متبحّر و زحمتكشیده در قرآن و احادیث اهلبیت(علیهمالسلام) مىتوانند اظهارنظر نمایند، و راه میانه و منزّه و پاك را از افراط و تفریط
مشخص سازند و به دیگران هم نشان دهند، كه متأسفانه هم افراط و هم تفریط، بسیارى را گمراه كرده است و بعضى مسائلى را غلوّ پنداشتهاند كه اعتقاد به آنها در حقّ انبیا و ائمه(علیهمالسلام) نه فقط غلوّ نیست؛ بلكه در حقّ دیگران هم جواز و امكان آن مسلّم است و از سوى دیگر، برخى هم بهاندازهاى بىپروایى و بىاحتیاطى كردهاند كه گرفتار تعطیل و تشبیه و شرك و حلول و اتّحاد و تاریكىها و گمراهىهاى گوناگون گردیدهاند.
«و کسی که خدا نوری برای او قرار نداده، نوری برای او نیست».
أَعاذَنَا اللهُ مِنَ الشِّرْكِ وَالْغُلُوِّ وَالْاِلْحادِ وَالتَّشْبِیهِ وَالتَّعْطِیلِ، وَمِنَ التَّقْصِیرِ فِی مَعْرِفَةِ أَوْلِیآئِهِ وَمَناصِبِهِمْ وَمَقاماتِهِمْ.