سه شنبه: 29/اسف/1402 (الثلاثاء: 9/رمضان/1445)

تأثیر زبان وحی

لسان انبیا و زبان وحی و زبان قرآن در دل‌ها چنان نفود و تاثیری دارد كه هیچ زبانی این تاثیر را ندارد؛ اگر زبان همه‌ حكما و به اصطلاح اهل معقول و نوابغ و ارباب فنون فلسفی یك زبان باشد در باوربخشی و ایمان به غیب قطعاً یك‌صدم اثر زبان قرآن را ندارد؛ هیچ‌كدام توفیقی كه تام باشد نداشته‌اند و سخنانشان در این موضوع بیشتر مانند آب در غربال كردن و باد در چنبر ‌بستن بود و گاه خودشان هم از نعمت ایمان محروم شده و در مسائلی مثل ربط حادث به قدیم و معاد عالم دیگر كسی را به باور نرساندند، بلكه گمراه شده‌اند. صغری و كبری و تشكیل قیاس و

 

برهان منطقی و مطالب فلسفی و كلامی در ایمان بخشی نقش بسزایی ندارد. الهیات و معارف عالی بشری فقط با زبان قرآن و زبان رسول اكرم و ائمه(علیهم السلام)  و نهج‌البلاغه و صحیفه كامله در دل‌ها نفوذ می‌كند. مكتب‌های دیگر نمی‌توانند و نتوانسته‌اند قلوب را فتح نمایند اگر زبان قرآن و آن آیات رسا مثل: ﴿إِنَّ اللّهَ فَالِقُ الْحَبِّ وَالنَّوَى یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَمُخْرِجُ الْمَیِّتِ مِنَ الْحَیِّ ذَلِكُمُ اللّهُ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ * فَالِقُ الإِصْبَاحِ وَجَعَلَ اللَّیْلَ سَكَنًا وَالشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ حُسْبَانًا ذَلِكَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ﴾[1] نبود، مكتب‌هایی كه از عصر بنی‌امیه آغاز گردید و در عصر بنی‌عباس رایج شد و در برابر مكتب‌ قرآن، وارد مكتب و مدرسه اسلام و قرآن گردید كمترین اثری نداشتند؛ فقط اسلام را تاحدی از سیر به‌سوی جلو باز داشتند و معارف قرآنی و نورانی قرآن بود كه اسلام را به این وسعت خارق‌العاده رساند.

 

[1]. انعام، 95 - 96. «خداوند، شكافنده دانه و هسته است زنده را از مرده خارج مى‏سازد و مرده را از زنده بیرون مى‏آورد این است خداى شما! پس چگونه از حقّ منحرف مى‏شوید؟! او شكافنده صبح است و شب را مایه آرامش، و خورشید و ماه را وسیله حساب قرار داده است این، اندازه‏گیرى خداوند تواناى داناست!»

نويسنده: