خلاصه آن فقیه عظیم و عظیم فقها، در اسلام و راه مكتب اهلبیت^ ذوب شده بود. میتوان گفت: تجسمی از تسلیم خالص به شرع، در همه ابعاد و جوانب آن بود. زبان حالش این بود:
آنــچه نه از شــرع بـرآرد علم |
|
ور منم آن حرف در آن كش قلم |
معتقد بود كه راه و رسم عبادت و دعا و تزكیه نفس و تهذیب اخلاق و صفای باطن و كمال معرفت و قرب الهی را باید از اهلبیت(علیهمالسلام) آموخت. همانطور كه در فقه، همه احكام را توقیفی میدانیم كه باید با ادله محكم، استناد هر حكم، حتی استحباب و كراهت را به اثبات رساند و غیر این حرام است، در اوراد، اذكار، عبادات، ریاضتها، اصطلاحات
عرفانی، معرفةالله، اسماءالحسنی و مقامات و درجات انبیا و ائمه(علیهمالسلام) نیز این توفیقی بودن را باید رعایت كرد.