در بین دعوت كسانی كه در تاریخ بشر برای اصلاحات اجتماعی یا انقلابهای بنیادی قیام كردهاند. دعوتی عالیتر و رسالتی انقلابیتر و جامعتر از رسالت پیغمبر اسلام(صلّی الله علیه و آله و سلّم) نبوده است.
بدیهی است درك عظمت این رسالت محتاج به بررسیهای زیادی است كه بهطور فهرست به بعضی از آنها اشاره میشود:
1. بررسی اوضاع اخلاقی و دینی جوامع بشری در عصر ظهور آن حضرت.
2. بررسی اوضاع علمی و فرهنگی.
3. بررسی اوضاع اجتماعی ملل و امم.
4. بررسی اوضاع سیاسی و رژیمهای حاكم بر جوامع انسانی.
5. بررسی وضع بانوان در سراسر دنیا و بهخصوص در جزیرةالعرب.
6. بررسی وضع بردگان و غلامان.
7. بررسی اوضاع اقتصادی و نظامات مالی.
8. بررسی عادات و قواعد و رسوم.
9. بررسی نظامات جنگی.
10. بررسی ارزش حقوق انسان در آن زمان.
و بررسیهای دیگر كه فعلاً در این مقاله مجال بسط و تفصیل آن نیست و همه منتهی به این میشود كه دنیا در تمام این شئون، وضع بسیار غیرانسانی و اسفانگیزی داشت كه اگر رسالت حضرت محمّد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) به كمك بشریت نیامده و از او دستگیری نكرده بود و سیر ارتجاعی بشر از آن عصر به بعد همچنان ادامه مییافت دنیا از علم و فضایل و حقوق و آزادی و آنچه بعد از آن حضرت به ظهور پیوسته محروم میماند.
اساس عظمت دعوت پیغمبر اسلام، دعوت به توحید و یكتاپرستی است كه در كلمه طیّبه «لا اله الا الله» خلاصه میشود. كلمهای كه از آن ارزندهتر و آزادیبخشتر و روشنتر و نجاتدهندهتر نیست. كلمهای كه در آن تمام برابریها و برادریها و الغای امتیازات پوچ و موهوم نهفته است. كلمهای است كه بهگفته «گوستاولوبون» دانشمند مشهور فرانسوی در كتاب تمدن اسلام و عرب در بین ادیان تاج افتخاری است كه فقط بر سر اسلام قرار دارد.[1]
كلمهای كه استثمار و استضعاف را محكوم و ریشهكن میسازد و هر اطاعتی را كه در اطاعت خدا و قانون خدا درج نباشد ناروا و غیرمجاز قرار میدهد. كلمه كه اعلان آزادی بشر و حقوق انسانها است. كلمهای كه مستبدّان را به زانو در آورد و اعلان جنگ داد و
بشریت را علیه آنها بسیج كرد. آری حكم مخصوص خدا است و غیر از او كسی كه سزاوار پرستش باشد نیست. همه باید شعارشان كلمه «لا اله الا الله» باشد. شعاری كه یك فرد عادی را با بزرگترین امپراطوریهای عالم برابر میسازد و شعاری كه هركس آن را فهمید و درك كرد خود را با كسری و قیصر مساوی و برابر و بلكه در ارزش انسانی برتر یافت.
راجع به این شعار و این كلمه و معانی گسترده آن كه شامل تمام شئون حیاتی انسان میشود سخن حتی در یك كتاب بزرگ به پایان نمیرسد و اینجانب در رسالهای به نام «رساله توحیدیه» ابعادی از عقیده توحید را كه با آزادی بشر و استقلال انسانها و تهذیب افكار از عقاید موهوم و خرافی ارتباط دارد، شرح دادهام.
پایه دیگر دعوت اسلام، برابری و مساوات است كه آن هم رشتهای از معنی كلمه توحید است. در قرآن میفرماید:
«بیایید بهسوی كلمهای كه مساوی و برابر میان ما و شما است: اینكه نپرستیم مگر خدا را و شریكی برای او قرار
ندهیم و بعضی از ما بعضی دیگر را سوای خدا ارباب و صاحباختیار خود نگیرد».
پایه سوم دعوت اسلام، دعوت به برادری و همكاری و اخوت همگانی است كه در آن رنگ و نژاد و فاصلههای دیگر محو شود و تمام بشر را بتواند با هم برادر سازد؛ كه قرآن میفرماید:
«همه به ریسمان خدا چنگ بزنید و متفرّق و جدا نشوید و نعمت خدا را بر خودتان یاد كنید آن هنگام كه با هم دشمن بودید و خدا میان دلهای شما الفت و پیوند داد پس به لطف او برادر شدید».
پایه چهارم رسالت اسلام، دعوت به عدالت و حكم به عدل و احسان و نیكی است كه در قرآن میفرماید:
«خدا به عدل و احسان امر میكند».
«عدالت ورزید كه به پرهیزكاری نزدیكتر است».
«وقتی میان مردم حكم كردید، به عدل حكم كنید».
پایه پنجم، دعوت به الغای امتیازات نژادی و قبیلهای و هر امتیاز دیگر كه مانع تشكیل جامعه بزرگ و برادری جهانی است. در قرآن میفرماید:
«ما شما را از یك مرد و زن آفریدیم و شما را تیرهها و قبیلهها قرار دادیم تا یكدیگر را بشناسید (اینها ملاك امتیاز نیست)؛ گرامىترین شما نزد خداوند با تقواترین شما است».
پایه ششم، دعوت به سعی و عمل و كار و كوشش است. چنانچه در قرآن میفرماید:
«و اینكه براى انسان بهرهاى جز سعى و كوشش او نیست».
پایه هفتم، دعوت به برابری زن و مرد در ارزشهای واقعی انسانی است. چنانچه میفرماید:
«هركس از مرد و زن كه عمل صالح كند و مؤمن باشد او را به حیاتی پاك زندگی میدهیم و نیكوتر از آنچه عمل كردند به آنها پاداش میدهیم».
و در سوره احزاب میفرماید:
«به یقین، مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان باایمان و زنان باایمان، مردان مطیع فرمان خدا و زنان مطیع فرمان خدا، مردان راستگو و زنان راستگو، مردان صابر و شكیبا و زنان صابر و شكیبا، مردان باخشوع و زنان باخشوع، مردان انفاقكننده و زنان انفاقكننده، مردان روزهدار و زنان روزهدار، مردان پاكدامن و زنان پاكدامن و مردانى كه بسیار به یاد خدا
هستند و زنانى كه بسیار یاد خدا مىكنند، خداوند براى همه آنان مغفرت و پاداش عظیمى فراهم ساخته است».
كه حاصل معنی این است كه در این فضایل دهگانه اسلام: ایمان، عبادت خدا، راستی، صبر و شكیبایی، خشوع و ترس از خدا، صدقه و احسان و نیكی، روزهداری و عفت و پاكدامنی، بسیار به یاد خدا بودن برای مرد و زن آمرزش و مغفرت و مزد بزرگ آماده است كه در این میدان مسابقه در ارزشهای حقیقی انسانی زن و مرد طبق تعالیم اسلام شركت نمایند و هركس گوی سبقت را برباید به خدا نزدیكتر و از كمال انسانی بهرهمندتر است. اینها علاوه بر حقوق مالی و مدنی است كه اسلام به زن عطا كرده و به او استقلال و شخصیت داده است كه انسانیتر از آن در هیچ مكتبی نیست.
پایه هشتم، این است كه عقل و فهم بشر را مخاطب قرار داده و مرد م را به تعقّل و تفكّر مأمور میسازد و از آنها میخواهد كه به حكومت عقل گردن نهند و حق را از باطل تشخیص دهند. در قرآن مجید میفرماید:
«در این مثال تذكرى است براى خردمندان (از ناپایدارى دنیا)»
«پس بندگان مرا بشارت ده! همان کسانی که سخنان را میشنوند و از نیکوترین آنها پیروی میکنند آنان کسانی هستند که خدا هدایتشان کرده، و آنها خردمندانند».
پایه نهم، این است كه بشر را به علم و دانش و بینش تشویق مینماید و مقام علم را بالا برده و مافوق تمام مقامات قرار داده است و در آیات متعدّد قرآن مجید خدا علم و دانش و دانشمندان را ستوده و به آن تشویق و امر فرمود و نام علما را در ردیف نام خود و فرشتگان یاد كرده است.[13]
پایه دهم، این است كه تعلیماتش همه مطابق فطرت است و تحمیل بر فطرت بشر نیست؛ خواستههای واقعی بشر را بر میآورد، و غرائز او را رعایت و ملاحظه نموده است؛ به هرچه نیكو و فطرتپسند است فرمان داده و از هرچه وجدان و فطرت پاك از آن متنفر است نهی كرده است. در قرآن مجید میفرماید:
«بهپا دار روی خود را از برای دین حنیف و خالص. فطرت خدا است كه مردم را بر آن سرشته است تبدیلی در آفرینش خدا نیست این است دین قیّم و استوار ولی بیشتر مردم نمیدانند».
پایه یازدهم، این است كه دعوت اسلامی، افراد مسلمان را متعهّد و مسئول مینماید كه در حسن جریان امور و اجرای احكام و برنامهها و نظامات اسلامی و تأمین مصالح عمومی مداخله و نظارت نمایند و جامعه رستگار را چنان جامعهای میداند كه این اصل در آن اجرا میشود و این اصل در دو عبارت كوتاه و پرمعنی خلاصه میشود: «امربهمعروف و نهیازمنكر».
در قرآن مجید میفرماید:
«باید از شما گروهی باشند كه بهسوی خیر و نیكی دعوت كنند و امربهمعروف و خوبی بنمایند و از منكر و كار زشت باز بدارند و ایشان همان رستگاراناند».
و بهقدری این اصل نظارت مردم بر اجرا قوانین بزرگ است كه امام علی(علیهالسلام) میفرماید:
پایه دوازدهم، دعوت اسلام به صلح و سازش و گذشت و اغماض و عفو و مقابله کردن با بدی به نیكی و پاداش دادن سفاهت و جهالت به مهر و محبّت و یاری و اعانت است در قرآن مجید میفرماید:
«ای كسانی كه ایمان آوردهاید همگان در سازش وارد شوید».
و نیز میفرماید:
«خوبی و بدی برابر نیستند. بدی را به آنطور كه نیكوتر است برگردان تا آن كسی كه میان تو و او دشمنی است مثل دوست خویشاوند گردد».
و پایههای دیگر راجع به عالم غیب و امور مالی و اقتصادی و سیاسی و اخلاقی و عفت عمومی و آداب و فضایل و تعاون و خیرخواهی و رعایت اعتدال در كارها و امور انسانی دیگر كه همه از قرآن مجید و سیره پیغمبر اكرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) و امیرالمؤمنین و سایر ائمه طاهرین(علیهمالسلام) استفاده میشود و شایسته است كه شخص مسلمان حداقل آیات مربوط به این پایهها را كه در هر مجمع انسانی عالیترین اصول شمرده میشود حفظ نماید.
[1]. لوبون، تمدن اسلام و عرب، ص143.
[2]. آلعمران، 64.
[3]. آلعمران، 103.
[4]. نحل، 90.
[5]. مائده، 8.
[6]. نساء، 58.
[7]. حجرات،13.
[8]. نجم، 39.
[9]. نحل، 97.
[10]. احزاب، 35.
[11]. زمر، 21.
[12] . زمر، 17 – 18.
[13]. در اینجا مناسب است به منزلت بزرگ و مقام عالی و ارزنده و مسئولیت بزرگی كه دانشجویان عزیز دارند توجه شود. دانشجویان، شما میدانید كه جامعه مسلمان از جهت راهنماییهای انسانی و تعالیم اعتقادی و اخلاقی و اجتماعی و سیاسی و ارشاد به تمام اصول واقعی و سازنده یك جامعه به تمام معنا زنده و متحرّك و مترقّی است و ضعیف نیست و به تصدیق دانشمندان بزرگ در هر عصر و زمان تعالیم اسلام پیشرو و انسانسازترین تعالیم و برنامهها است. ضعفی كه مسلمانان پیدا كردهاند در ناحیه علوم مادّی و تجربی است كه جوامع اسلامی به دانشمندان و محققان و متخصصان در رشتهها و شُعب متعدّد این علوم احتیاج دارند و این شما دانشجویانید كه وظیفه دارید متعهدانه این ضعف را برطرف نمایید و این خلأ بزرگ را پر كنید.
درس بخوانید و كوشش كنید و تحقیق نمایید برای اینكه آینده جامعه اسلام به علم شما و به ابتكار شما و به تحقیق شما مباهات کند؛ برای اینکه شخصیت علمی شما باعث عزّت مسلمین و احتیاج دیگران به مسلمانان باشد؛ هیچ حد و مرزی برای تحقیق و بررسی قائل نباشید و هرچه میتوانید جلو بروید. چرا باید جوایز علمی نصیب دیگران شود و چرا باید همیشه نظرات و تئوریهای دیگران در دانشگاههای دنیا تدریس شود؟
تا چند قرن پیش، مسلمانان با تقدّم علمی در همهجا شهرت و معروفیت داشتند و دانشمندان ما در واقع بنیانگذاران علوم بودند؛ جابر بن حیان یكی از شاگردهای حضرت امام جعفر صادق× است كه كتابهایش به زبانهای زنده ترجمه شده و اختراعاتی دارد و بیش از پانصد رساله در رشتههای علمی نوشته و كسی است كه به پدر شیمی ملقّب شده است.
شما دانشجویان عزیز اگر درس میخوانید برای اینكه مدركی بگیرید یا علم را وسیله رسیدن به پول و مقام قرار دهید ارزش شما ازنظر اسلام همان پول و مقامی است كه به آن میرسید و مزد شما هم همان است ولی اگر برای رفع كمبودی كه در اجتماع مسلمانان است و برای تجدید عظمتهای علمی مسلمانان و برای اینكه ذخائر و سرمایههای واقعی اسلام باشید و مسلمین را از فقر علمی نجات دهید و از بیگانه بینیاز سازید درس میخوانید، بدانید منزلت و رتبه شما بسیار بسیار رفیع است و اجر و پاداش شما را فقط خدای بزرگ میتواند عطا كند و عطا میفرماید. به امید كوشش شما و تعهدات اسلامی شما.
[14]. روم ، 30.
[15]. آلعمران، 104.
[16]. نهجالبلاغه، حکمت 374 (ج4، ص89)؛ مجلسی، بحارالانوار، ج97، ص89. «تمام كارهاى نیك و جهاد در راه خدا در جنب امربهمعروف و نهىازمنكر چیزى نیست جز به مانند انداختن آب دهان در دریاى پهناور».
[17]. بقره، 208.
[18]. فصلت، 34.