سه شنبه: 29/اسف/1402 (الثلاثاء: 9/رمضان/1445)

82. خداوند، دل علی(ع) را به ایمان آزموده است

عَنْ أَمِیرِ الْـمُؤْمِنِینَ(ع):

«جَاءَ سُهَیْلُ بنُ عَمْروٍ إِلَی رَسُولِ اللهِ(ص) فَقَالَ: یَا مُحَمَّدُ، إِنَّهُ قَدْ خَرَجَ إِلَیْكَ اُنَاسٌ مِنْ أَرِقَّائِنَا لَیْسَ بِهِمْ لِلدِّینِ تَعَبُّدٌ فَارْدُدْهُمْ عَلَیْنَا.
فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ وَعُمَرُ: صَدَقَ یَا رَسُولَ الله!
فَقَالَ النَّبِیُّ(ص): لَنْ تَنْتَهُوا یَا مَعْشَرَ قُرَیْشٍ! حَتَّی یَبْعَثَ اللهُ عَلَیْكُمْ رَجُلاً مِنِّی امْتَحَنَ اللهُ قَلْبَهُ لِلْإِیمَانِ یَضْرِبُ رِقَابَكُمْ عَلَی الدِّینِ وَأَنْتُمْ مُتَجَفِّلُونَ عَنْهُ إِجْفَالَ النِّعَمِ.
فَقَالَ أَبُوبَكرٍ: أَنَا هُوَ یَا رَسُولَ الله؟
قَالَ: لَا.
قَالَ عُمَرُ: أَنَا هُوَ یَا رَسُولَ اللهِ؟
قَالَ: لَا، وَلِكَنَّهُ خَاصِفُ النَّعْلِ.
قَالَ: وَكَانَ فِی كَفِّ عَلِیٍّ نَعْلٌ یَخْصِفُهَا لِرَسُولِ اللهِ(ص)».[1]

از علی(ع) نقل شده كه فرمود:

 

سهیل بن عمرو [همراه عدّه‌ای از قریشیان مكّه] نزد رسول خدا(ص) آمد و عرض كرد:

یا محمد! گروهی از فرزندان، برادران و بردگان ما نزد تو آمده‌اند. آنان نه به دلیل علاقه به دین و نه برای فهم و اندیشه آمده‌اند (به‌عبارت‌دیگر) نسبت به دین، هیچ التزام و تعبّدی ندارند آنان را به‌سوی ما بازگردان.

ابوبكر و عمر بر سخنان او صحّه گذاشتند، اما نبیّ اكرم(ص) فرمود: ای گروه قریش! شما هرگز به اصلاح نمی‌رسید تا آنكه كسی را به سویتان گسیل دارم كه خداوند، دلش را به ایمان آزموده است تا شما را بر اساس آموزه‌های دینی گردن زند و شما همچون شترمرغ سركش از او فرار می‌كنید و طغیان می‌ورزید.

ابوبكر گفت: آیا آن مرد كه می‌گویید منم ای پیامبر خدا’؟

فرمود: خیر.

عمر گفت: آن‌كس منم ای پیامبر خدا؟

فرمود: آن مرد همان اصلاح‌كنندة كفش است.

سهیل بن عمر گوید: در دست علی كفش رسول خدا(ص) بود كه آن را وصله می‌كرد.

 

 

[1]. خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج1، ص144؛ ج8 ، ص432- 433؛ ابن‌عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج42، ص342؛ ر.ک: نسائی، خصائص امیرالمؤمنین(ع)، ص89.

نويسنده: