سابق بر این، که فکر تشکیل جامعه جهانی کمتر مطرح میشد و به تعالیم اسلام در این زمینه کمتر توجّه میکردند، برای این بود که با وسایل ارتباط سابق، تشکیل جامعه جهانی را بسیار دشوار و بلکه ناممکن میشمردند؛ ولی امروز که صنعت تلگراف، تلویزیون، رادیو،
هواپیما و وسایل دیگر، شهرها را همانطور که در اخبار و احادیث رسیده بههم نزدیک کرده و اهل عالم را مثل اهل یک محلّه و یک خانواده و فامیل قرار داده است، زمینه تشکیل یک حکومت جهانی در سایه تعالیم مترقّی و جامع اسلام را نیز فراهم کرده است و هرچه علم و صنعت جلو برود زمینه اجرای احکام عالی اسلام نیز آمادهتر و بشارتهای اولیای دین به وقوع نزدیکتر میشود. بهتدریج موقعیتها و قدرتهای محلّی و فردی در دنیا رو به ضعف گذارده و عموم ملل، بهطور مستقیم یا غیرمستقیم در تعیین سرنوشت دنیا دخالت مینمایند[1] و نظامات و قوانین منطقهای از بین میرود و یگانه نظامی که میتواند
جایگزین تمام این نظامات شود و همه را بهطور عادلانه اداره نماید نظام اسلام است.
پس عالم خودبهخود بهسوی هدفهای اسلام گام برمیدارد و این اختلاف نظامات، قوانین، سیستمهای اجتماعی و سیاسی را پشت سر میگذارد و یک تفاهم عمومی اسلامی به وجود خواهد آمد و ظلم و ستم، و تجاوز و افراط و تفریط پایان خواهد یافت.
اسلام از آغاز، این آینده درخشان را برای دنیا پیشبینی کرده و صریحاً در آیات و روایات وعده قطعی داده است و بشر را به انتظار چنین روز و عصر و زمانی که همه در زیر پرچم اسلام در آیند و اهل یک دین و ملّت و حکومت شوند گذارده و به ظهور آن رهبر عالیقدری که جهان آینده را باید اداره نماید و عالم را پر از عدل و داد کند بشارت داده و او را به همگان معرّفی نموده است.
[1]. فیلسوف آمریكایی «ویلیام لوكا اریسون» میگوید: ما به مملكت واحد و قانون واحد و قاضی واحد و حاكم واحد برای بشر اعتراف میكنیم؛ تمام شهرهای دنیا شهر ما، و هریک از جامعه بشر ابنای شهر و ابنای وطن ما هستند؛ ما زمین شهرهای خود را دوست میداریم به مقداری كه شهرهای دیگر را دوست میداریم. (البته حكم اینكه امریكاییها در این ادّعا صادقند یا كاذب با مردم دنیا است).
«دانته» ادیب شهیر ایتالیایی میگوید: واجب است كه تمام زمین و جماعاتی كه در آن زیست دارند به فرمان یک امیر باشند كه آنچه را مورد حاجت است مالک باشد تا جنگ واقع نشود و صلح و آشتی برقرار شود.
«فولیتر» فرانسوی میگوید: هیچكس برای شهرهای خودش عظمت آرزو نكرد مگر آنكه آرزومند بدبختی و نیستی دیگران شد.
متفكّرین دیگر از قبیل «صموئیل جنسون» نیز از اینگونه نظرات كه حاكی از میل آنها به تشكیل یک جامعه جهانی است دارند.