جمعه: 7/ارد/1403 (الجمعة: 17/شوال/1445)

کلام محقّق طوسی

فیلسوف شهیر شرق و افتخار فلاسفه و حکمای اسلام خواجه نصیرالدّین طوسی در رساله فیلسوفانه و محقّقانه‌ای که در امامت تألیف فرموده، فصلی کامل راجع به غیبت امام دوازدهم و طول مدّت و رفع استبعاد آن مرقوم داشته است و در پایان آن راجع به «سبب غیبت» چنین فرموده است:

وَأَمَا سَبَبُ غَیْبَتِهِ فَلا یَجُوزُ أَنْ یَکُونَ مِنَ اللهِ سُبْحَانَهُ وَلا مِنْهُ کَمَا عَرَفْتَ فَیَکُونَ مِنَ الْمُکَلَّفینِ، وَهُوَ الْخَوْفُ الْغَالِبُ وَعَدَمُ التَّمْکِینِ وَالظُّهُورُ یَجِبُ عِنْدَ زَوَالِ السَّبَبِ؛[1]

امّا سبب غیبت امام دوازدهم، پس جایز نیست که از جانب خدای سبحان و یا از جانب خود آن حضرت باشد؛ بلکه همان‌گونه که شناختی از مردم و مکلّفین است و آن خوف غالب و تمکین‌ نداشتن مردم از امام است و هر موقع این سبب

 

زایل شود یعنی مردم تمکین و اطاعت از امام نمایند ظهور واجب می‌شود.

چنانچه دقّت و ملاحظه شود کلام این استاد بزرگ که در روشنایی عقل و حکمت این موضوع را بررسی و مورد تحلیل قرار داده، مؤیّد بعضی وجوهی است که در مقالات پیش‌ به‌طور مفصّل شرح دادیم و آن بیم از قتل و تمکین ‌نکردن مردم است و اگر این سبب برطرف شود، آن حضرت ظاهر می‌شود پس سزاوار نیست بندگان باآنکه سبب غیبت، خود آنها هستند اشکال و ایراد نمایند. مع‌ذلک چنانچه آنها رفع سبب نکنند اراده خدا بر آن تعلّق گرفته که در زمان مقتضی او را به قهر و غلبه تمکین دهد و وعده‌ای را که در قرآن شریف در آیه کریمه:

﴿وَعَدَ اللهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَیُمَكِنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَی لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً﴾؛[2]

«خدا به کسی از شما بندگان که ایمان آورده و نیکوکار گردد وعده فرموده که در زمین خلافت

 

دهد، چنان‌که امت‌های صالح گذشته، جانشین پیشینیان خود شدند و علاوه بر خلافت، دین پسندیده آنان را بر همه ادیان تمکین و تسلّط عطا کند و به همه مؤمنان پس از خوف و اندیشه از دشمنان ایمنی کامل دهد».

به مؤمنین داده، انجاز فرماید و آن حضرت ظاهر و آشکار شود و اگر یک روز از دنیا باقی نمانده باشد آن‌قدر آن روز را طولانی سازد تا مهدی‌(علیه‌السلام) ظاهر شود و زمین را پر از عدل و داد کند پس از آنکه پر از ظلم و جور شده باشد.

 

 

[1]. این رساله در سال 1335 شمسی در تهران طبع شده و این جمله در فصل سوم، ص25، آن نقل گردیده است.

[2]. نور،57.

موضوع: 
نويسنده: 
کليد واژه: