سه شنبه: 29/اسف/1402 (الثلاثاء: 9/رمضان/1445)

* آموختن ادب مقال درباره معرفت خدا

جایی که رسول اکرم(ص) عرض می‌کند:

«لَا اُحْصِی ثَنَاءً عَلَیْكَ؛ أَنْتَ كَمَا أَثْنَیْتَ عَلَى نَفْسِكَ»؛[1]
«مَا عَبَدْنَاكَ حَقَّ عِبَادَتِكَ؛ ومَا عَرَفْنَاكَ حَقَّ مَعْرِفَتِكَ»؛[2]

حال دیگران معلوم است، و چه نیکو است در این معنی، این اشعار ابن‌ابی‌الحدید:

وَالله لَا مُوسَى وَلَا عیسَى
عَلِمُوا وَلَا جِبْریلُ وَهُوَ
كَلَّا وَلَا النَّفْسُ الْبَسیطَةُ لَا،
مِنْ كُنْهِ ذَاتِكَ غَیْرَ أَنَّكَ
فَلْتَخْسَـأِ الْـحُكَمَاءُ عَنْ حَرَمٍ
مَنْ أَنْتَ یَا رَسْطُو وَمَنْ
وَمَنْ ابْنُ سِینَا حِینَ قَرَّر
هَلْ أَنْتُمُ إِلَّا الْفَرَاشُ
فَـدَنَا فَأَحْرَقَ نَفْسَهُ وَ لَوِ

 

 

الْـمَسیحُ وَلَا مُحَمَّدٌ
إلَى مَحَلِّ الْقُدْسِ یَصْعَدُ
وَلَا الْعَقْلُ الْـمُجَرَّدُ
وَاحِدِىُّ الذَّاتِ سَرْمَدٌ
لَهُ الْأَفْلَاكُ سُجَّدٌ
أَفْلَاطُ قَبْلَكَ یَا مُبَلَّدُ
مَا بَنَیْتَ لَهُ وَشَیَّدَ
رَأَى الشَّهَابَ وَقَدْ تَوَقَّدَ

 

اهْتَدَى رُشْداً لَأَبْعَدَ[3]
 

 
 

[1]. «نمی‌دانم ستایشی برای تو؛ تو همان‌طور هستی که خود را ستایش می‌کردی». مجلسی، بحار الانوار، ج90، ص 159.

[2]. «آن‌گونه که باید، عبادت تو را نکردم، و آن‌گونه که شایسته است تو را نشناختم». مجلسی، بحار الانوار، ج68، ص23.

[3]. سوگند به خدا نه موسی و نه عیسی مسیح و نه محمد و نه جبرئیل، آن‌که تا جایگاه قدس و پاکی بالا می‌رود، نه هرگز، و نه نفس بسیط و نه عقل مجرد، هیچ‌کدام از کنه و اصل ذات تو چیزی ندانستند جز این را که تو ذات یگانه و بی‌همتا و همیشگی هستی. حکما و دانشمندان باید از حرمی که افلاک و آسمان‌ها بر آن سجده کنانند دور شوند. کیستی تو ای ارسطو و کیست افلاطون که جلوتر از تو بود ای کودن؟ و کیست ابن‌سینا وقتی بنایی را بالا برد و محکم کرد که تو برایش بنا کردی؟ آیا شما جز پروانه هستید که آذرخش را دید درحالی‌که برافروخته شده بود، پس به آن نزدیک شده و خود را سوزاند؟ و اگر او به هوشیاری و خردمندی دست یافته بود البته از آتش دوری می‌کرد. ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ج13، ص50.

موضوع: 
نويسنده: