انسان، در این فضای قدرت غیر متناهی، حقّ قهر کردن با خدا را ندارد، و باید، همه را جلوه قدرت او، و تجلّی حکمت کامل او ببیند که به زبان حال، بلکه به زبان قال، تسبیح او میگویند:
همه، او را تنزیه میگویند، و همه فقیر و محتاج اویند.
چه خوب گفته است:
به ذکرش هرچه بینی در خروش است |
|
|
|
دلـی داند دریـن مـعنی که گوش است |
|
نه بلـبل بر گُلـش تسبیحخوانی است |
|
|
|
که هر خاری به تسبیحش زبانی است |
|
و یا اینکه:
گـر اهل معـرفتی هرچه بنگـری خـوبـست |
|
|
|
که هرچه دوست کند همچو دوست محبوبست |
|
کــدام بــرگ درخـت است اگـر نـظـر داری |
|
|
|
که ســرّ صُنـع الـهی در آن نـه محجــوبست |
|
و یا آن شاعر میگوید:
أَیَا عَجَباً کَیْفَ یَعْصِی الْإِلَهَ |
|
أَمْ کَیْفَ یَجْحَدُهُ الْـجَاحِدُ
تَدُلُّ عَلَی أَنَّهُ وَاحِدٌ[2] |
و چقدر لذّتبخش است ترنّم به این عبارات لذیذ، و نشاطانگیز:
19 رمضان المبارک 1430ق
لطفالله صافی
[1]. «هیچ چیز نیست مگر اینكه او را به ستایشش تسبیح کند». اسراء، 44.
[2]. شگفتا که چگونه کسی خدا را معصیت میکند و یا چگونه کسی او را انکار میکند درحالیکه برای خداوند در هر حرکت دادنش و هر ساکن ساختنش گواهی وجود دارد، و در هر چیزی برای او یک نشانهای است که دلالت میکند که او یکتا است. ثعلبی، الکشف و البیان، ج10، ص167؛ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج6، ص251؛ طبرسی، مجمع البیان، ج10، ص316.
1. «منزّهی از هر عیب، چه بزرگ است شأن تو؛ منزهی چه عظیم است آنچه از مخلوقاتت که میبینیم، و چه کوچک است هر عظمتی در مقابل قدرت تو، و چه دهشتآور است آنچه از ملکوت تو مشاهده مینماییم و چه اندازه حقیر است آنچه دیده میشود در برابر آنچه از سلطنت تو برای ما ناپیداست، و چه گسترده و فراوان است نعمتهایت در این دنیا، و چقدر کوچک است در برابر نعمتهای آخرتت». نهج البلاغه، خطبه ۱۰۹.