از این جمله نورانی و پر از هدایت استفاده میشود که حصن و قلعهای که بشر اگر در آن داخل شود از عذاب خدا در امان میباشد، منحصر به همین قلعه توحید، و حصن کلمه طیّبه «لَا إلَهَ إلَّا الله» است.
حصنی است که از آن محکمتر، حصنی نیست. اگر انسان در آن جای گزیند از کمند حوادث زمان و آفات دوران، مصون میماند؛ هیچ حادثهای و هیچ پیشآمد و مصیبتی او را از پای در نمیآورد، و مسخّر هیچ قوّه و قدرتی جز قدرت حقیقی و لایزال الهی نمیشود.
کسی که ورد زبانش:
«لَا إِلَهَ إلَّا الله، وَاللهُ أَکْبَرُ، وَلَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللهِ، وَاُفَوِّضُ أَمْری إلَی اللهِ، وَحَسْبُنَا اللهُ، وَنِعْمَ الْوَکیلُ، وَتَوَکَّلْتُ عَلَی اللهِ»؛
و این شعارهای توحیدی و یکتاشناسی باشد، خود را از کائنات، بینیاز و قهرمان میدان حیات میداند، وجودش سرشار از امید به خدا و رحمت خدا است، مغلوب شدائد و سختیها نمیشود، بلکه بر هر رنج و شدّت غالب میشود:
موحّـد چه در پـای ریزی زرش |
|
|
|
چه شمشیر هندی نهی بر سرش |
|
امـید و هـراسش نبـاشد ز کس |
|
|
|
بـر این اسـت بنیاد توحید و بس |
|
خلاصه، توحید و ایمان به خدای یگانه در همه ابعاد حیات موحّد، ظهور مییابد؛ در قلب و باطنش استوار و ثابت محکم میگردد، و در افعال و اقوال و رفتار و کردارش ظاهر میشود.
همه را از او و وابسته به او و فقیر و نیازمند به او میداند؛
هُوَ الْعَلیمُ الْقَدیرُ وَهُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْـمَتینِ.
همه صفات جلال و جمال و اکمال را بالذّات مختصّ به او میشناسد. این گوینده «لا إله إلا الله» از عذاب در امان است.