سه شنبه: 29/اسف/1402 (الثلاثاء: 9/رمضان/1445)

* آیا بزرگ‌ترین کتاب، بی‌‌نویسنده است؟

آیا شما بالوجدان این کتاب را بی‌نویسنده و بی‌کاتب گمان می‌کنید؟!

 

شما که کتاب موش و گربه و خاله سوسکه را هم بی‌کاتب و بی‌شاعر نمی‌دانید؛ هرچند شاعر و نویسنده‌اش را نمی‌شناسید، نسبت به این کتاب بزرگ چه نظری می‌دهید؟

این‌همه میلیاردها و صدهزارمیلیارد کلمه و جمله را خودبه‌خود و به هم‌پیوسته می‌گویید، یا آن را دلیل عقل و شعور و وجود مؤلف می‌دانید؟

البته رسیدن به دانش همه این کتاب و فصل‌های آن از عهده شما خارج است چنان‌که گیاه‌شناس از علم حیوان‌شناسی بی‌اطلاع است، امّا می‌فهمید که همه‌جا نظم است، همه‌جا عقل و شعور است، و پیوستگی و جمله‌بندی‌ها و اشعار و الفاظ خودبه‌خود آراسته نشده‌اند، و معنی دارند.

آیا می‌توانید بگویید کسی نمی‌تواند نویسنده‌ای برای این کتاب ثابت کند، و من نمی‌توانم آن را اثبات کنم؟ آیا همه به این حرف نمی‌خندند؟ ممکن است باز هم بگویید که من ثابت نمی‌دانم، امّا باید به فکر درمان خودتان بیفتید.

شما که یک بنا و ساختمان کوچک، یک بیت شعر و یک نامه را بی‌بانی، بی‌شاعر و بی‌نویسنده نمی‌گویید، و بانی آن، و شاعر و نویسنده را هرچند هرچه کاوش کنید نمی‌شناسید، ثابت می‌دانید، چگونه می‌گویید نویسنده این کتاب بزرگ را ثابت نمی‌دانید؟

از عالمی که ما در آن زندگی می‌کنیم، و زمینی که ما بر روی آن هستیم، و منظومه‌ای‌‌ با کهکشان‌ها و همه اجزا در کمال نظم و

 

ارتباط علی‌الدوام، این کتاب، بزرگ‌تر، و ربط و مناسبت اعضای آن کامل‌تر از هرچه تصوّر کنید است، و هر مقدار سواد خواندن این کتاب عالم را داشته باشید، در همه اجزای آن، عقل و تدبّر و صانع و خالق می‌بینید.

جا دارد به‌جای اینكه بگویید: «نُه ماه»، یعنی یك زمان اندك، كه در مقابل ازمنه و اعصار اصلاً به‌حساب نمی‌آید، فكر كرده‌ام (و خیال می‌كنید فكر كرده‌اید) و خدا برایم ثابت نشد، بگویید: هرچه فكر كردم، و نُه‌میلیون‌ سال هم اگر فكر كنم، فکرم مرا به خدا، به صانع، به مدیریت عقل و شعور، و خودبه‌خود نبودن این تنظیمات هدایت می‌کند، و حرف دیگری نیست، بلکه احتمال انکار خدا برایم مثل محالات است.

نويسنده: