ابعاد عظمت امیرالمؤمنین(ع)
برادران و خواهران ایمانی!
شما که عید را همهساله گرامی میدارید. آفرین بر ایمان و اخلاص شما. آفرین بر رشد فکری و شعور دینی شما. آفرین بر این احساسات تابناک ملکوتی. عنوان صحیفه عمل هر مؤمن، همین ولایت امیرالمؤمنین(ع) است.[1]
همان بزرگرهبری که فضایل و مناقبش از حدّ احصا، خارج است، همان فداکار و قهرمان و مجاهد یگانهای که «لَوْلَا سَیْفُهُ لَمَا قَامَ عَمُودُ الْإِسْلَامِ»[2]، همان مرد علم و ایمان و معرفتی که علوم همه در برابر علومش چون قطرهای است در برابر دریا، همانکه همه به علم او نیازمند بودند و او از همه بینیاز بود، همانکه وجودش نمایش و جلوه
کامل کمالات محمدی بود و هنگام نزول قرآن، با او همراه بود و آنچه را پیغمبر اکرم(ص) شنید و دید، او نیز میشنید و میدید.[3]
بزرگشخصیتی که در علم، عمل، زهد، تقوا، حلم، تواضع، عبادت، ایثار، جهاد، رحم، عدل، احسان و تمام صفات فاضله بینظیر، ممتاز و نادر روزگار و آیت کبرای پروردگار و مجمع صفات اضداد بود.
صاحبان عقول کبیره، فصحا، بلغا و بزرگان عالم بشریت، در برابر او سر تسلیم و خضوع فرود آورده، در مدح و ستایش او بلیغترین و رساترین سخنان را گفته و کتابها نوشتهاند، و با اینهمه هرگز مبالغه نیست اگر بگوییم:
این شرح بینهایت کز وصف یار گفتند
حرفی است از هزاران کاندر عبارت آمد
و
کتــاب فضل تو را آب بحر کافی نیست
که تر کنند سر انگشت و صفحه بشمارند
عظیمی که تمام نواحی وجودش عظمت و آیت قدرت بیانتهای خداوند متعال و جمع همه عظمتها بود.
«هُوَ الَّذی مِنْ رَسُولِ اللهِ کانَ لَهُ
مَقامُ هارونَ مِنْ موسَى بْنِ عِمْرانَ
هُوَ الَّذی کانَ بَیـتُ اللهِ مَـوْلِدَهُ
وَطَهَّر الْبَیْت مِنْ أَرْجَـاسِ أَوْثَانِ
لَوْلاهُ لَمْ یـجِدُوا کُـفْواً لِفاطِمَة
لَوْلاهُ لَمْ یفْهَمُوا أَسْــرارَ قُرْآنٍ»[6]
باید بگوییم و اعتراف کنیم که ما را آن شایستگی و صلاحیّت نیست که در اوصاف و کمالات علوی سخن بگوییم و سزاوار این است که در این مقام، زمین عجز و مسکنت ببوسیم و از خداوند منّان بخواهیم که ما را در طریق ولایت و ایمان به امامت آن حضرت ثبات قدم و استقامت عطا فرماید.
[1] . خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج5، ص177؛ ابنمغازلی، مناقب علی بن ابیطالب×، ص198؛ ابنشهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، ج2، ص3؛ ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج5، ص230؛ متقی هندی، کنز العمال، ج11، ص601.
[2]. ابنابىالحدید، شرح نهج البلاغه، ج12، ص82.
[3]. نهج البلاغه، خطبه 192، ص301؛ ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ج2، ص28؛ مجلسی، بحار الانوار، ج14، ص476؛ ج38، ص321.
[4]. «او در ایمانش بزرگ بود و در علم و بصیرتش بزرگ بود، در زهد و پرهیزکاریش بزرگ بود، در شجاعت و فداکاریهایش بزرگ بود و در یاری حق و برپا داشتن عدل و دادگریاش بزرگ بود، در دلسوزی به یتیمان و رحم بر بیوهزنان و بینوایان بزرگ بود، در یاری کردنش برای فقیران و بیچارگان بزرگ بود، در ترس از خدا بزرگ بود، در فصاحت و بلاغتش بزرگ بود، در خوراکش و نوشیدنش و لباس و پوشاکش بزرگ بود، او در همه احوال و کارها بزرگ بود. خدای بزرگ آفریننده این انسان و قراردهنده اینهمه بزرگیها در او چقدر بزرگ است؛ بزرگ و بلندمرتبه است خدایی که آفریننده Z
[ این وجودی است که در برابر عظمت او اظهار کوچکی ودر مقابل جلال و جبروت او اظهار خواری و ناچیزی میکند، صاحب اینهمه بزرگیها از مقام کبریا و عظمت او میترسد و در پیشگاه او به ناتوانی و عجز خود و نیازمندی خود اعتراف می کند. او است که میگوید: «خدایا این عزت مرا بس که بنده تو باشم و این افتخار مرا بس که تو پروردگار من باشی». کراجکی،کنز الفوائد، ص181؛ مجلسی، بحار الانوار، ج91، ص94، ب32، ح10.
[5]. «آری او مبهوت و واله در ذات خدا و گریان از ترس او و جهادگر در راه خدا
است، او راه راست و دستگیره مورد اطمینان و ریسمان محکم خدا است؛ و او ترازوی اعمال و تقسیمکننده بهشت و آتش (جهنم) است؛ و او جان پیغمبر و همسـر بتول (حضـرت فاطمه‘) و شمشیر آهیخته خدا و دست گسترده او و گوش شنوا و حفظکننده و چشم نگاهکننده و حجت رسای خدا است؛ او مولای ما علی بن ابیطالب× است».
.[6] «او کسی است که جایگاه او نسبت به پیغمبر خدا همانند جایگاه هارون نسبت به موسی بن عمران است؛ او کسی است که خانه خدا زادگاه او بود و خانه خدا را از لوث وجود بتها پاک کرد. اگر او نبود برای فاطمه کفو و همتا پیدا نمیکردند؛ اگر او نبود اسرار قرآن را نمیفهمیدند».