منظرة شب عاشورای كربلای سال 61 هجری قمری منظرهای
عبرتانگیز و آموزنده بود؛ سعادت، مناعت و بلندی همّت از سیمای یاران امامحسین(علیهالسلام)، و شقاوت، دنائت و پستی از چهرة پلید پیروان بنیامیّه هویدا بود.
سپاه حسین(علیهالسلام) كه خود را چون رهبرشان، سعید میدانستند و به موقفی كه داشتند افتخار میكردند و در حُسن عاقبت خود هیچ شبهه و شكی به دل راه نمیدادند و فاصلهای بین خود و رستگاری و رسیدن به لقاءالله، جز شهادت در ركاب آقا و مولایشان نمیدیدند، آرام و مطمئن شب را به عبادت، به صبح رساندند.
و سپاه یزید، ابنزیاد و عمر سعد گرچه خود را به ظاهر پیروز میدیدند، امّا هیچیك خود را با موضعی كه داشتند سعادتمند نمیدانستند و جز شمر و تنی چند از همقماشانش، كه شاید از كشتن اولیاءالله و فرزندان پیغمبر و آن مظاهر ایمان، توحید و كمال انسانیت لذّت میبردند و احساس شرم نمیكردند، دیگران همه با وجدان خویش در جنگ و جدال بودند.