سه شنبه: 29/اسف/1402 (الثلاثاء: 9/رمضان/1445)

عظمت در تصمیم

عظمت در تصمیم به معنای عزم راسخ ‌‌داشتن به انجام و پایان كار، به‌طوری‌كه هیچ‌گاه و به هیچ‌گونه از عزم خود باز نگردد، و در تصمیم خود سستی نورزد؛ از آغاز كار، ملاحظه پایان و عاقبت آن را بنماید و هشیارانه تصمیم بگیرد.

 

اكنون بخوانید كه امام‌حسین‌(علیه‌السلام) چگونه با پیش‌بینی پایان كار، وارد میدان شد و سخنان‌ او چگونه از شعور خطیرش برمی‏خاست. آن‌گاه كه عزم خروج از مكه و سفر به عراق را داشت این خطبه را خواند:

«اَلْحَمْدُ للهِ، وَمَا شَاءَ اللهُ وَلَا حَوْلَ وَلاَ قُوَّةَ إِلَّا بِاللهِ، وَصَلَّى اللهُ عَلَى رَسُولِهِ ‌وَسَلَّمْ. خُطَّ الْمَوْتُ عَلَى وُلْدِ آدَمَ مَخَطَّ الْقَلَادَةِ عَلَى جِیْدِ الْفَتَاةِ، وَمَا أَوْلَهَنِی إِلَى أَسْلَافِی اشْتِیَاقَ یَعْقُوبَ إِلَى یُوسُفَ، وَخِیرَ لِی مَصْرَعٌ أَنَا لَاقِیهِ كَأَنِّی بِأَوْصَالِی تَقَطَّعُهَا عُسْلَانُ الْفَلَوَاتِ بَیْنَ النَّوَاوِیسِ وَكَرْبَلَاءَ فَیَمْلَأَنَّ مِنِّی أَكْرَاشاً جَوْفاً، وَأَجْرِبَةً سَغْباً لَا مَحِیصَ عَنْ یَوْمٍ خُطَّ بِالْقَلَمِ، رِضَا اللهِ رِضَانَا أَهْلَ الْبَیْتِ نَصْبِرُ عَلَى بَلَائِهِ، وَیُوَفِّینَا اُجُورَ الصَّابِرِینَ، لَنْ تَشْذَ عَنْ رَسُولِ اللهِ لُحْمَتُهُ وَهِیَ مَجْمُوعَةٌ لَهُ فِی حَظِیرَةِ الْقُدْسِ تَقِرُّ بِهِمْ عَیْنُهُ وَتُنْجِزُ لَهُمْ وَعْدَهُ أَلَا فَمَنْ كَانَ فِینَا بَاذِلاً مُهْجَتَهُ، مُوَطِّناً عَلَى لِقَاءِ اللهِ نَفْسَهُ فَلْیَرْحَلْ مَعَنَا فَإِنِّی ‌رَاحِلٌ مُصْبِحاً إِنْ شَاءَ اللهُ تَعَالَى».[1]

«سپاس برای خداست و آنچه خواست اوست می‏شود و نیرویی جز به خدا نیست و درود خدا بر پیغمبرش. مرگ، بر فرزندان آدم نوشته شده و آنها را احاطه كرده، مانند گردن‌بند بر گردن دختر جوان. من بسیار

 

مشتاق به دیدار گذشتگان خویشم همان‌گونه كه یعقوب مشتاق دیدار یوسف بود. برای من قتلگاهی است كه من آن را خواهم دید. گویا می‏بینم كه در میان نواویس و كربلا، گرگان بیابان، رگ‌های مرا پاره می‏كنند تا شكم‌های گرسنه خود را سیر نماید. از چنان روزی كه با قلم قضا نوشته شده گریزی نیست، رضای خدا رضای ما خاندان است. بر بلای او صبر می‏كنیم تا به ما مزد صابران عطا فرماید. هرگز پاره تن پیغمبر از او جدا نشود، بلكه با او در حظیره قدس در یك‌جا باشد، چشمش به پاره‏های تنش روشن شود و به‌واسطة ایشان به وعده خود وفا كند. آگاه باشید! هركس از ریختن خون خویش در راه ما دریغ ندارد، و دل به شهادت و لقای خدا می‏نهد با ما كوچ كند كه من بامداد كوچ خواهم كرد. ان شاء الله تعالی».

این بود منطق امام‌حسین(علیه‌السلام)‌‌، و ‌‌‌سخنان شورانگیز و قاطع او در برابر كسانی كه وی را از تصمیمی كه داشت باز می‏داشتند.

بسا اشخاصی كه هدف و مقصد بزرگی را در نظر می‏گیرند و برنامه‏هایی عالی اعلام می‏كنند، امّا در میانه راه، آن‌گاه كه در برابر خطر قرار گرفتند برنامه را فراموش می‏كنند یا هنگامی كه مال، اعتبار و مقامی به آنها پیشنهاد كردند مال و مقام یا شهوت‌رانی، آنها را ذلیل و بیچاره ساخته و از هدف خود چشم‌پوشی می‏نمایند؛ این افراد از

 

هدف خود دست می‏كشند. اینان علاوه بر آنکه در میدان فضیلت، سهمی نصیبشان نمی‏شود دامنشان به عیب و ننگ، آلوده می‏گردد و اگر از آغاز سخنی نمی‏گفتند و برنامه‏ای اعلام نمی‌كردند شرافت و ایمانشان كمتر زیان می‏دید.

 

[1]. مجلسی، بحارالانوار، ج44، ص366 ـ 367؛ بحرانی‌اصفهانی، عوالم‌العلوم، ص216 ـ 217؛ علایلی، سموالمعنی، ص115.

نويسنده: 
کليد واژه: