در سفر حضرت رضا(ع) به خراسان که به حکم و الزام مأمون بر آن حضرت تحمیل گردید در بین راه، به هر شهر و روستایی که امام(ع) وارد میشد، شیعیان و دوستان اهلبیت(ع)، و مشتاقان زیارت آن امام همام با شور و شوق و وجد و نشاط بسیار، از آن حضرت استقبال و پذیرایی کرده، و مقدم امام را گرامی داشته، و احساسات ولایی خود را اظهار مینمودند و عهد ولایت خود را با خاندان رسالت، تجدید و تازه میکردند، و نیشابور یکی از شهرهای بین راه امام(ع) بود.
این شهر، از شهرهای بزرگ و مرکزی خراسان بهشمار میرفت و موقعیت علمی و سیاسی و اقتصادی و اجتماعی آن مهمّ و کمنظیر بود، و علما و دانشمندان بزرگ و محدّثان معروف و نامدار در آن زندگی میکردند. شهری اینچنین برای استقبال امام(ع) که حتی مأمون اعلام کرده بود در بین تمام مسلمانان و در میان بنیهاشم از آل ابیطالب و بنیعبّاس، کسی از او شایستهترو
لایقتر برای خلافت امّت اسلام نیست،[1] آماده شد، و همگان به استقبال بیرون رفته، و برای کسب این فخر و سرافرازی که موکب امام(ع) را استقبال کرده و در میان انبوه جمعیت استقبالکنندگان شرفیاب شدهاند، در انتظار ورود امام(ع)، دقیقه و ثانیهشماری مینمود.
امام× با آن جلال ملکوتی و ابهت و عظمت معنوی، شهر نیشابور را مزیّن فرمود.
چنانکه نقل مینمایند: درحالیکه امام(ع) در عماری نشسته، و روی زیبای دلآرا و جمال همایون حق نمایش از مردم پنهان بود، آن خلق بیشمار که آرزوی زیارت سیمای دلربای امام(ع)را داشتند، از هر طرف هجوم آورده، و شعار و تکبیر و صلوات سر میدادند.
[1]. طبری، تاریخ، ج7، ص139؛ ابنجوزی، المنتظم، ج10، ص94؛ ابناثیر جزری، الکامل فی التاریخ، ج6، ص326.