در سورههای آل عمران، نساء، انفال و حج در بیش از چهل آیه، خدا این غزوه و تأییدهای غیبی و كمكها و یاریهایی را كه به مسلمانان نموده، شرح داده؛ و در آیه 41 سوره انفال، این روز تاریخی را «یَوْمُ الْفُرْقان» نامیده است؛ ازاینجهت كه در آن، حق از باطل جدا شد و ظاهر گشت كه شرك و بتپرستی باطل، و توحید و خداپرستی، حق است.
آشكار شد، حقّی كه آسمان و زمین بر آن برپاست، و فطرت و سرشتِ انسانیّت و وجود تمام اشیا بر آن گواهی میدهند، همان دعوتِ رسول خدا(ص) است؛ حقِّ خدایی خدا، یگانگی و خالقیت او، سلطنت و حاكمیّت او بر جمیع اشیا، افراد، اصناف و نژادها و خضوع ِهمه عالم آفرینش در برابر قدرت و حكومت مطلقه و تدبیر و تقدیر اوست.
باطل در آن عصر به صورتهای گوناگون زمین را فراگرفته، جهان را تاریك ساخته و حجاب حق شده بود. شرك ـ بتپرستی و خضوع در برابر سلطنتِ فرمانروایانِ طاغی كه خود را در روم و ایران و نقاط دیگر، فَعّالِ ما یَشاء و خدای زمین و مالك بندگان خدا میشمردند ـ رواج یافته بود.
گردنكشان مستبدّی بودند كه خود را بر مردم تحمیل كرده و اطاعت خود را بر آنها لازم میدانستند؛ و از آنان چاپلوسی، كرنش و خاكساری میخواستند؛ یا آنان را مجبور به انجام اعمالی میكردند كه بهطوركامل با آزادی منافات داشت و خود را شریك خدا در حاكمیّت بر بندگانش معرّفی كرده و نیز خویش را اَنبازِ حق میشمردند. ازاینرو، زمان آن بود كه حق آشكار، و باطل محو و مغلوب شود.
حق، پرستش و اطاعت و فرمانبری از خدا، و او را یگانه و یكتا شناختن، و ایجاد نظم جهان و قوانینِ آن را حقِ او دانستن است.
باطل، شرك به خدا و پرستش اشخاص، و پیروی از هویها، برنامهها، روشها و عادتهای باطل، و تقلیدهای مذموم و فرمانبری از كسی غیر از خداوند متعال است.
آنچه با وقوع جنگ بدر، بطلان آن آشكار شد، شرك، پرستش افراد و پیكرههای آنها و اطاعت از تشریعات و مقررّات مجعول بشری بود؛ و حقّی كه ظاهر گردید، رجوع و بازگشت همه امور، و تشریع شرایع و
تقنین قوانین به خدایی است كه جز او خدا و معبودی نیست و بازگشت همه بهسوی اوست و غیر از او صاحبِ سلطنت مطلقه و حاكم شرعی وجود ندارد.
با آشكار شدن حق، تعظیم و تكریم غیرخدا ممنوع شد و انسانها مساوی و برابر گردیدند؛ تا جز در برابر خدا و حاكمیّت و شریعت او، در برابر هیچ قدرت و زورمندی خاضع نشوند و تعظیم نكنند؛ و كسی نیز نتواند آنها را در هر ناحیه و كشوری كه هستند، استثمار و استعمار كند.
این است هسته مركزی تعالیم اسلام و حقیقتی كه رشد و ترقّی و آزادی و انسانیّت هر جامعه بسته به میزان درك و فهم آن جامعه از این حقیقت است.
روز بدر «یَوْمُ الْفُرْقان» است؛ زیرا فُرقان، مرز بین دو عهد و دو عصر اسلامی گردید. عهد گذشته، كه عهد صبر و تحمّل و بردباری و انتظار وقت و آماده شدن بود؛ و عهد جدید، كه عهد حركت، نهضت، قوّت، پیشدستی و دفاع، و مبارزه با ظلم، ستم، جهل و شرك شد. آری، عصر حركت ودفاع؛ عصر نهضت و جهاد.
اسلام با برنامههای اصیل و مسلك مستقل و مكتب جامعی كه به جهانیان عرضه میدارد، راهنمای فكر و اندیشه، عقیده و اخلاق، نظام اجتماع، نظام دولت، و اعلانگر عام و مطلق آزادی بشر است؛ زیرا
اسلام با دعوت به توحید و الوهیّت خدای یگانه و حاكمیّت او و كنار گذاردن كسانی كه غاصب حكومت و الوهیّت خدا هستند، باید با حركت و پیشروی و قوّت و قدرت و جهاد نیز وارد میدان شود، و دست یاری و هدایت و كمك خویش را بهسوی همه انسانهای محروم و مقیّد و مَسلوبُالحقوق دراز كرده و شرّ ظلم و ستم غاصبان و متجاوزان به حكومت خدا و طبقات بهاصطلاح ممتاز را از مردم دور كند؛ و تقسیمها و طبقهبندیهایی را كه در آن عصر و تا عصر ما، رایج و سبب محرومیّت گروهی و بهرهگیری گروه دیگر بود و حتّی حقّ تعلیم و تعلّم را از اكثریت مردم سلب میكرد، از بین برد و برای تحقّق این اهداف، نمیتوان تا ابد در انتظار ماند.
پیغمبر خدا(ص) تا غزوه بدر، نزدیك پانزده سال از دوران فرخنده رسالت خود را، به ارشاد و تبلیغ و دعوت به توحید و صبر در برابر آزار و اذیّت قوم و ناملایمات گذرانید؛ ولی اسلام فقط شعائر عبادی، تعلیمات اخلاقی، و عقیده قلبی نیست.
اسلام دینی است چندبعدی؛ كه تمام جوانب حیات بشر، چون: دولت و حكومت، فرد و اجتماع، حیات و زندگی و دنیا و آخرت را دربرمیگیرد؛ و برای پیاده كردن این اهداف از جانب خدا آمده است و حصول این اهداف و تطبیق واقعی اسلام بر حیات بشر، محتاج به اعمال قدرت و برداشتن موانعی است كه بر سر راه این مقاصد قرار دارد.
علاوهبراین، تاریخ و گذشت زمان نشان داد كه حكومتهای مستبد و جیرهخواران مكتب بتپرستی و مزدوران و استثمارگران، از آزادی و تبلیغ و هدایت یاران حق و خداپرستان، به شدّت جلوگیری میكردند؛ و كوشش مینمودند تا این چراغ هدایت، كه روزبهروز تاریكیها را برطرف و دلهای غرق در ظلمت و ضلالت و جهالت را روشن میساخت، خاموش سازند.
بنابراین، باتوجّهبه این مسائل نیز، تحقّق اهداف اسلام و نگاهداری این یگانه چراغ درخشان هدایت، محتاج به اعمال قدرت و دفاع و جهاد فی سبیل الله شد؛ و نیز از این رو روز بدر «یوم الفرقان» است كه اسلام، فرقانی بین دو عهد جاهلیّت و اسلام میباشد. بشریّت بعد از نظام اسلام، مانند بشریّت قبل از آمدن نظام اسلام نیست. عقیده توحید اسلام، افكار را عوض كرد و با آزادی، عدالت و مساوات آشنا ساخت. تساوی حقوق، عدالت و حرّیّت اسلام، در جوامع غیر اسلامی نیز اثر گذاشت و از آن اقتباس شد.[1]
حتّی صلیبیها كه برای نبرد با اسلام، به كشورهای ما هجوم آوردند، از تعالیم و اجتماع آزاد و برابرِ اسلام، برای كشورهای خود كه در سیاهچال انحطاط فكری و اخلاقی افتاده و از حقوق انسانی محروم بودند، سوغاتهای گرانبهای فراوانی بردند.
جنگ بدر، فرقان بین دو نوع تفكّر در عوامل پیروزی و عوامل شكست شد. یكی تفكّر مشركان و بتپرستان كه عوامل پیروزی را اسلحه و مهمّات جنگی و كثرت نفرات میشمردند؛ و دیگری تفكّر مؤمنان و تربیتشدگان مكتب اسلام، كه عوامل پیروزی را در درجه نخست در استقامت، فداكاری و ایمان به هدف، همفكری و مدد و یاری خدا میدانستند.
عوامل ظاهری فتح در صف مشركان و شكست در جبهه مسلمانان، آنچنان نمایان بود كه منافقان گفتند:
«مؤمنان را دینشان مغرور كرده است».
خدا خواست این نبرد كه اوّلین نبردِ مهم و جنگ میان اسلام و كفر بود، به پیروزی مسلمانان پایان یابد؛ و قلّت مؤمنین بر كثرت بسیار مشركین غالب و پیروز شوند؛ تا آشكار شود كه فتح و پیروزی در
جنگ، به روحیّه قوی و افراد جانباز و فداكار، و عقیده صالح و هدف پاك، بیشتر ارتباط دارد تا به اسلحه و جمعیّت؛ و مسلمانها بدانند كه صاحبان عقاید و اهداف صحیح اجتماعی باید جهاد كنند و ناامید نباشند؛ و اقلیّت یا ضعف مادّی، سبب تضعیف روحیّه و در نهایت عقبنشینی آنها نگردد و منتظر نباشند كه توانایی مادّی آنها با دشمنان آزادی و غاصبان حقوق انسانها برابر شود؛ زیرا اگر آنها از لحاظ عِدّه و عُدّه برتری داشته باشند، مسلمانان و حقّطلبان از جهت روحیّه و قوّت هدف و عظمت مقصد برتری دارند.
«و سستی نكنید و غمگین نباشید كه اگر ایمان داشته باشید، برتر خواهید بود».
[1]. «گوستاولوبون» فرانسوی میگوید: همه مسلمانان جهان، حقیقت مذهب خود را در دو جمله كه عبارت از: «لا اله الا الله و محمّد رسول الله» باشد بیان میكنند، كه از حیث جامعیّت، اختصار و سادگی واقعاً حیرتانگیز است.
ونیز میگوید: راستی این است كه در میان تمام مذاهب دنیا فقط اسلام میباشد كه این تاج افتخار را بر سر نهاده و اول از همه وحدانیّت صرفه و خالص را در عالم انتشار داده است. گوستاولوبون، تمدّن اسلام وعرب، ص130 ـ 143.
[2]. انفال، 49.
[3]. آل عمران، 139.