33. خدايا! دوستش بدار
عَنْ أَنَس بْنِ مَالِك اُهْدِي لِرَسُولِ الله(ص) طَيْرٌ فَقَالَ:
از انس بن مالك روايت شده: پرنده كبابشدهاي براي رسول خدا(ص) هديه آوردند، حضرت فرمود:
«خدايا مردي را برسان كه خدا او را دوست ميدارد و پيامبر نيز او را دوست ميدارد تا با من در خوردن اين مرغ بريان شريك شود».
انس گويد: ناگهان علي در را كوفته تا بر پيامبر(ص) وارد شود. گفتم: رسول خدا(ص) سرگرم كاري است و دوست داشتم شخصي كه ميآيد از انصار (مردم مدينه) باشد. طولي نكشيد بار ديگر علي در را به صدا درآورد، سومين بار نيز علي در را زد. در اين هنگام پيامبر فرمود: «در را باز كن كه من در دعايم او را قصد كردم». چون علي به نزد رسول خدا رسيد، پيامبر فرمود: «خداوندا! دوستش بدار، خداوندا! دوستش بدار».
[1]. ابناثیر جزری، اسدالغابه، ج4، ص30. در آن آمده است اين حديث را بيش از يك راوي از انس روايت كردهاند. ابنکثیر، البداية و النهایه، ج7، ص387 - 388؛ ابنجوزی، العللالمتناهيه، ج1، ص229 - 236 (361 – 377)؛ ابنعساکر، تاريخ مدینة دمشق، ج42، ص249 و در موارد متعدّد ديگر اين كتاب اين حديث نقل شده است.
خوارزمي در مقتلالحسين(ع) (ج1، ص46) مينويسد: حافظ ابنمردويه اين حديث را با صد و بيست سند روايت كرد.
و ابوعبدالله حافظ گويد: حديث طير را اگرچه مسلم و بخاري در كتاب خود نياوردهاند، صحيح است. اگر خواهان اطلاعات گستردهتر در اين زمينه هستيد به كتاب عبقاتالانوار (لکنهوی هندی، ج13، ص324، 380، 405، 419) مراجعه فرماييد.