جمعه: 7/ارد/1403 (الجمعة: 17/شوال/1445)

فصل هشتم: روزه، عبادتی آسان

روزه، عبادتی آسان

﴿یُرِیدُاللّٰهُ بِكُمُ الْیُسْرَ﴾[1]

شریعت اسلام با فطرت بشر هماهنگ، و احكام آن، خواسته‎های واقعی فطرت و طبع سلیم و ذوق مستقیم است. اسلام به خرد و نیروی اندیشه بشر اهمیّت فراوان داده و او را به تعقّل و كنجكاوی و تحقیق تشویق می‎كند و كسانی را كه از حكومت عقل و مراجعه به آن سر باز می‎زنند، سرزنش و توبیخ می‎نماید.

تعالیم اسلام تحمیلی بر روح پاك انسانیّت ندارد و وجدان بشر از اینكه روش خود را با آن تعالیم منطبق سازد، سنگینی و فشاری را احساس نمی‎كند.

یگانه صراط مستقیم و كوتاه‎ترین راه به‌سوی مقاصد عالیه، برنامه‎های اسلام است كه مصالح دین و دنیا، جسم و روح و فرد و اجتماع را باهم جمع نموده است.

آنچه در این دین حنیف مورد نهی و حرمت واقع شده، چیزهایی است كه بر فطرت تحمیل شده و با خواسته‎های آن هماهنگ نیست؛ و آنچه

 

مورد امر قرار گرفته و حكم به وجوب و استحباب آن شده، مطابق با فطرت است.

«خیر و مصلحت» و «دفع ضرر و مفسده»، پایه احكام اسلام است و در هركجا، دو مصلحت باهم مزاحمت كنند، حفظ مصلحت مهمتر و در هرجا ناچار به ارتكاب یكی از دو مفسده باشد، پرهیز از عملی كه مفسده‎اش بیشتر است، لازم می‎شود.

یكی از مشخّصات و علایم شریعت اسلام، «سهولت و آسانی احكام» آن است؛ چنانچه در اموری كه تشریع اسلام بر پایه آن استوار است، «امكانات مكلّفین» و «عملی‌بودن تكالیف» مدّنظر قرار می‎گیرد.

تعالیم سخت، برنامه‎های دشوار و پرزحمت و مخالفت با فطرت سبب می‎شود كه فرد، بیشتر از اطاعت سر باز زند؛ و دین به‌واسطه آن فقط مكتب ریاضت و وسیله كوبیدن و افنای غرایز باشد؛ و از فوایدی كه باید برای دنیا و آخرت، نظام اجتماع، تهذیب اخلاق، تربیت و هدایت و ترقّی داشته باشد، خالی گردد.

بدیهی است اگر قانون، برخلاف فطرت و بر اساس رعایت مصلحت و دفع مفاسد نباشد، قابل دوام نیست و عاقبت هم اگر با زور و قهر، بر بشر تحمیل شود، با مقاومت و عكس‌العمل شدید مواجه شده و در مقابل فطرت محكوم می‎گردد.

 

همان‌‌طور كه در عالم تكوین و طبیعت اگر بخواهیم موجودی را برخلاف طبع و مسیر طبیعی قرار بدهیم، آن موجود مقاومت می‎كند تا پیروز یا فانی شود، در عالم تشریع نیز باید قوانین با خواسته‎های فطری و نیازهای واقعی سازش داشته باشد وگرنه در میدان تنازع بقا مغلوب و معدوم می‎شود.

قوانینی كه با فطرت بشر موافق باشد، پذیرفته می‎شود و از وجدان خود انسان، مأمور اجرا خواهد داشت و اگر برخی برای مقاصد شخصی و جهل با آن ستیزه كنند و نگذارند آن قوانین به اجرا درآید، دیگران پشتیبان آن خواهند بود و مخالفت با آن را سرزنش می‎نمایند.

ازاین‌جهت اسلام در موارد عُسر و حرج، اضطرار، ضرر و تقیّه، طبق شرایطی كه در فقه بیان شده، احكام و تكالیف خود را برداشته است و قرآن مجید و نصوص و روایات، این اصول را تثبیت و تقریر فرموده‎اند كه به نمونه‎هایی از آن اشاره می‎گردد:

 

[1]. بقره، 185. «خدا برای شما آسانی می‎خواهد».

موضوع: 
نويسنده: