«و پروردگارتان فرمود: مرا بخوانيد تا شما را اجابت كنم. درحقيقت، كساني كه از پرستش من كبر ميورزند بهزودي خوار در دوزخ درميآيند».
يكي از وظايف و برنامههايي كه روزهداران در ماه رمضان اجرا مينمايند، دعا و مناجات و طلب حوايج از خداوند قاضيالحاجات است.
خواندن دعا و طلب خير كردن از خداوند در هر زمان، مستحب و توانبخش روان و از اسباب نشاط دل، انبساطخاطر و تجديد قواي فكري و روحي است.
«دعا» رافع غم و اندوه، غذاي مقوّي روح، برطرفكننده ناراحتيها، سبب خوشبيني و امّيد به آينده و نجات از كابوس نااميدي است.
دعا، خواندن پروردگار و ياريخواستن و حاجتطلبيدن از اوست كه انسان فطرتاً از اين نعمت بزرگ و رحمت واسعه الهي، بهرهمند است.
بشر ـ هرچه هم قوي و نيرومند باشد ـ در شدايد و سختيها به وجود خدا ـ كه برتر از همه و بينياز از همه و كارساز همه است ـ
روميآورد و به او پناهنده ميشود و رفع سختيها و بلاهايي را كه به آن گرفتار شده را از او ميطلبد. فطرتش او را بهسوي خدا رهبري مينمايد و غير از خدا كارسازي نمييابد:
«بگو: به نظر شما، اگر عذاب خدا شما را در رسد يا رستاخيز شما را دريابد، اگر راست گوييد، كسي غير از خدا را ميخوانيد؟ [نه،] بلكه تنها او را ميخوانيد، و اگر او بخواهد رنج و بلا را از شما دور ميگرداند، و آنچه را شريك [او] ميگردانيد فراموش ميكنيد».
اگر افتي بدام ابتلايي |
|
بهجز او از كه ميجويي رهايي[3] |
انسان در پستي و بلنديهاي زندگي و حوادث روزگار و در برابر پيشامدهاي سخت و ناگوار به مواردي ميرسد كه غير از دعا هيچگونه تكيهگاهي براي خود نمييابد و فقط دعا ميتواند ضعف و ناتواني روحي او را جبران كند.
يكي از چيزهايي كه هر بيمار و گرفتار به آن شايق و مايل است «دعا» است.
هر شخص بيمار و هر انسان مبتلا و ناراحت مايل است دوستي داشته باشد كه دردهاي خود را با او بگويد و او را از ناراحتيهاي خود آگاه ساخته، گرفتاريهاي خود را برايش شرح دهد و آنچه را بر سرش آمده يكايك براي او بازگو كند و بهاصطلاح، «عقدهگشايي» نمايد.
علم روانشناسي اين را يكي از راهكارهاي تخفيف آلام و سبكشدن اضطراب، نگراني و ناراحتي روحي شناخته است.
اگر شخصي غصّه و اندوه خود را در دل نگاه داشته و پنهان كند و يا كسي را نيابد كه غم دلش را آنچنانكه هست به او بگويد، در آتش اضطراب و خيالاتِ غمافزا ميسوزد و دنياي وسيع را بر خود تنگ و تاريك ميبيند.
يكي از فوايد دعا اين است كه مؤمن، با خداي مهربان و شنوا، رازها، غصّهها و رنجها و افسردگيهايش را در ميان ميگذارد و گرفتاريهاي خود را بيكتمان شرح ميدهد؛ و از او چارهجويي ميكند و ميداند كه خدا از هركس به او نزديكتر است؛ ناله و صدايش را ميشنود و او را پاسخ ميگويد.
بنده مؤمن، پس از دعا احساس ميكند كه آلام درونياش تخفيف يافته و سنگيني بار اندوه و فشارهاي روحياش سبكتر شده است.
راستي اگر دعا نبود و اگر بندگان راه به دعا نميبردند و ناچار بودند راز دل و غصّههاي خود را بازگو نكنند، چقدر زندگي ناگوار و تلخ ميشد و عقدههاي روحي، آنان را آزار ميداد.
ما بايد بهخاطر وجود نعمت «دعا»، حمد خدا را بهجا آوريم و اين نعمت را عزيز و گرامي بداريم.
در دعاي «ابوحمزه» است كه:
«حمد براي آن خدايي است كه او را ميخوانم؛ پس مرا جواب ميدهد، هرچند من در جواب او ـ وقتي مرا بخواند ـ كُند هستم».
و در همان دعا ميخوانيم:
«حمد، مخصوص خدايي است كه از او ميخواهم، پس مرا عطا ميكند؛ هرچند وقتي از من وام بخواهد[4] بخل ميورزم».
و در فرازهاي ديگري از اين دعاي زيبا ميخوانيم:
«سپاس مر خداي را كه هر زمان بخواهم براي نيازم او را ندا ميكنم و براي رازگفتن با او خلوت مينمايم؛
بدون اينكه شفيعي داشته باشم، پس حاجتم را برميآورد».
«سپاس از آن خدايي است كه او را ميخوانم و غير او را نميخوانم و اگر غير او را بخوانم، دعايم را مستجاب نميكند».
دعا، همّت را بلند، اراده و تصميم را استوار، و انسان را در برابر حوادث بزرگ و مصائب جانكاه مجهّز و بيمه ميسازد.
حضرت سيّدالشّهدا× در آغاز روز عاشورا ـ كه ميبايست به استقبال آنهمه بلا و مصيبت برود و آن شدايد و سختيها هركدامش براي اينكه تهمتنان جهان را از پاي درآورد و به خاك ذلّت و تسليم بنشاند، كافي بود ـ روي به درگاه خدا آورد، و با اين جملههاي پرمعنا خدا را خواند و از او تأييد و قوّت خواست و در آن ميدان شدايد و نوائب، سرمويي از صراط مستقيم منحرف نشد و لحظهاي از هدف و مقصد عالي خود ديده برنداشت و فرمود:
در جملههاي روحبخش اين دعا دقّت كنيد تا دريابيد سلاحي كه حسين× به آن مسلح بود، سلاحي بود كه اگر تمام دنيا، سپاه و لشکر ميشد و با سپاه كوفه همدست ميشدند، نميتوانستند حسينِ حقيقت و فضيلت را بشكنند و شهامت و شجاعت و استقامت او را متزلزل سازند و او را از مقصد و هدفي كه دارد به جاي ديگر و نقطه ديگری متوجّه نمايند.
آري، خدا پشتيبان، مددكار و اميد و مقصد و منتهاي حسين× بود، كه توانست از آن ميدان بلا، شرافتمندانه و سربلند بيرون آيد و ذليل و زبون و تسليم كفّار نگردد؛ و دين خدا را با بذل جان خود و جوانان و يارانش ياري نمايد.
دعا، وسيله تهذيب باطن و نشان از شعور دعاكننده به فقر و نيازش به خدا و باعث رسوخ صفت تواضع و فروتني و افتادگي و پرهيز از تكبّر و گردنكشي است.
[1]. غافر، 60.
[2]. انعام، 40 ـ 41.
[3]. از گنج دانش مرحوم آيتالله والد+.
[4]. اشاره به آيه كريمه 245 سوره بقره: ﴿مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللّٰهَ قَرْضاً حَسَناً﴾.
[5]. طوسی، مصباحالمتهجد، ص582؛ ابنطاووس، اقبالالاعمال، ج1، ص157 (دعای ابوحمزه ثمالی).
[6]. طبری، تاريخ، ج4، ص321؛ مفيد، الارشاد، ج2، ص96. «خدايا تو در هر گرفتاری پناه من هستی و تو در هر سختی امّيد من هستی و تو برای من در هر بلايی که به من برسد پناه و ساز و برگ من هستی. خدايا چه مشکلها و گرفتاریها که قلب در آن ضعيف میشود و چاره کم میگردد و دوست خوار شده و از امتحان درنمیآيد و دشمن شماتت میکند؛ به پيش تو آوردم و به تو شکايت کردم که از ديگران نااُمّيد شده و به تو روی آوردم، پس آن گرفتاريها را برطرف کردی و بازکردی، پس تو صاحب هر نعمتی و صاحب هر نيکی و پايان و منتهای هر خواسته هستی».