انسان در زندگي و در راه ترقّي و تكامل، بايد با دشواريها و سختيها دستوپنجه نرم كند و از گردنههاي خطرناكي عبور نمايد و رنجها و زحماتي را در اين راه متحمّل شود، تا به سرمنزل مقصود برسد؛ و تا بر اين دشواريها پيروز نشده و اين گردنهها را پشتسر نگذارد، به مقام كمال انسانيّت واصل نخواهد گشت.
متاعب، صدمات و خطرات، بشر را آزموده و پخته و خالص ميسازد؛ بهشرط آنكه بتواند با صبر و شكيبايي با آنها روبرو شود، ثبات ورزد و از ميدان به در نرود.
براي اينكه جان انسان به صبر و شكيبايي معتاد و نيرومند شود، اسلام برنامههايي عالي و مؤثّر پيشنهاد كرده كه از آن جمله «روزه» است.
روزه، انسان را به صبر و تحمّل عادت ميدهد و به روح او نيرومندي و توازن و سنگيني خاصّي ميبخشد كه در برابر حوادث و ناملايمات عقبنشيني ننمايد و بهسوي اهداف انساني پيش برود.
از نظر ديگر در وجود انسان احساسات و غرايز متضادّي است كه بايد آدمي بر همه آنها مسلّط باشد و درعينحالي كه آن غرايز را به
نحو معقول ارضا و اشباع ميكند، بر كارشان نيز نظارت نمايد.
وجود بشر منبع خواستههاي بسيار است كه هريك در سير او بهسوي كمال، دخالت دارند و عوامل و اسباب ترقّي و سعادت او ميباشند.
اين غرايز اگر بهطور صحيح رهبري نشود، براي انسان دردسرهاي بسيار ايجاد كرده و باطن او را از طوفانهاي نگراني و وحشت و اضطراب پر ميسازد و زندگي را بر او تلخ و ناهنجار و مالامال از عذاب و خطا ميكنند و حسد، تكبّر، حرص، طمع، شهوت، هواينفس، ستمگري، چاپلوسي، تملّق و زبوني، حبّ جاه و رياست و استثمار ديگران در آن حاكم ميشود و اگر بهطور خِرَدپسند و در لواي راهنمايي دين و قرآن هدايت شوند، باعث رستگاري و سعادت شده و فرد را به صفات انساني مانند: تواضع، حلم، قناعت، پارسايي، عفّت، تقوا، عدالت، شرافت، استقامت و شجاعت آراسته ميسازد.
انسان براي تسلّط بر غرايز و برقراري نظم و ترتيب در اعمال آن و حفظ اعتدال و هماهنگساختن تمايلات و رهبري آنها، محتاج به صبر و شكيبايي است كه يورشهاي اين غرايز از قبيل: حسد، شهوت، حبّ جاه، ميل به غذا و يورشهاي ديگر او را از پا درنياورد و در او اختلال ايجاد ننمايد. اين يورشها بسيار خطرناك و ضربهزننده هستند و اقناع نفس و دفع اين يورشها، با تسليمشدن و ترك مقاومتكردن و آتشبس دادن در برابر آنها امكانپذير نيست و اين اميال و خواستههاي نفس، بيرون از حدّوحصر است.
دوزخ است اين نفس و دوزخ اژدهاست |
|
كان به دريا نگردد، كمّ و كاست |
اگر نفس از تسلّط بر اين غرايز بازداشته شد و عقل آنها را تحت فرمان قرار داد، انسان بهسوي كمال ميرود و اگر به خود واگذار شدند، مانند طفل شيرخواري كه اگر او را از شير بازنگيرند، به همان حال بزرگ ميشود، اين غرايز نيز در مسير غيرعقلاني رشد يافته و قوّت سركشي خود را افزون ميسازند.
اَلنَّفْسُ كَالطِّفْلِ إِنْ تُهْمِلْهُ شَبَّ عَلَى |
|
حُبِّ الرِّضَاعِ وَإِنْ تُفْطِمْهُ يَنْفَطِمُ |
يكي از فوايد روزه همين است كه براي اين پيكار داخلي، انسان را آماده ميسازد، و نيروي شكيبايي او را زياد ميكند.
مگر روزه ترك شهوات، غذا و خوردنيهاي لذيد و آشاميدنيهاي گوارا و خودداري از اِعمال غرايز نيست؟
فردي كه توانست يك ماه و هر روز تقريباً چهارده ساعت، غذا
نخورد، تشنگي را تحمّل كند، به غريزه جنسي اعتنا نكند و آزاد زندگي نمايد، خواهد توانست در مواقع ديگر نيز از شهوات نامشروع و آلودهداماني، خود را حفظ كند.
بيشتر آلودگيها و گرفتاريها و سقوط در سياهچالهاي زندانها براي همين است كه آدمي نتوانسته است براي مدّت زماني هرچند كم، خود را در برابر خشم و شهوت نگاه بدارد و شكيبايي پيشه سازد.
روزه اين حال و اين وزن را به انسان ميدهد كه جنبشها و يورشهاي نفساني او را از اينسو به آنسو پرتاب كند.
روزه يار و مددكار و راهنماي ماست كه هم بتوانيم هجومي را كه از خارج به ما وارد ميشود دفع كنيم و هم حملاتي را كه از داخل ما را تهديد ميكند، بشكنيم.
ازاينرو است كه از روزه، به «صبر» تعبير شده و آيه كريمه ﴿وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَوةِ﴾[2] تفسير به «صوم» گرديده است.
چنانچه از حضرت امام صادق× روايت شده است كه فرمود: «هرگاه بر كسي پيشامد سختي فرود آمد، پس بايد روزه بگيرد؛ زيرا خداوند ميفرمايد:
«از «صبر» و «نماز» ياري جوييد».
سپس، فرمود: «صبر يعني روزه».[3]
از اينجا معلوم ميشود كه روزه در حصول صفت صبر، يك علّت و عامل مهم است و به اين دليل است كه از آن تعبير به «صبر» ميشود.
آري، بهترين تقويتكننده صبر و شكيبايي، «روزه» و برترين ياد خدا «نماز» است كه هركس از اين دو يار قوي كمك بگيرد، بيشك بر حوادث، مصائب، هواينفس، و تمايلات شيطاني پيروز ميشود.
[1]. بوصیری، قصيدةالبرده، مجلة تراثنا، ش 23، ص173 ـ 175.
نفس همانند بچه شيرخوار است اگر او را به حال خود بگذاری دوست دارد هميشه شيرخوار بماند و اگر او را از شير خوردن بگيری از شيرخوارگی جدا میشود. چقدر لذتها که کشندة اوست، برای او زيبا به نظرش میآيد؛ چون که او نمیداند که سم در چربی است. با نفس خودت و با شيطان مخالفت کن و اگر آن دو برای تو اظهار خيرخواهی کنند به آنها بدبين باش و متهم کن.
[2]. بقره، 45.
[3]. کلینی، الکافی، ج4، ص63ـ64؛ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج2، ص76؛ فیض کاشانی، تفسیرالصافی، ج1، ص126؛ حر عاملی، وسائلالشیعه، ج10، ص408.