امّا پند و اندرز براي خودم و براي شما و همگان:
اوضاع جهان و دگرگوني احوال مردمان، و تغيير و تحولات در هر عصر و هر زمان، بلكه در هر لحظه است كه همه مشتمل بر پند و موعظه و معرفتآموز و هدايتبخش است، هر ذرّهاي از ذات، هر برگ درخت، هر قطره باران، هر سلول، هر جنبنده و هر حيوان، جماد، نبات، انسان، كوه، دريا، ستاره، منظومه و كهكشان و ... هر كدام و هر يك، عالمي از حقايق و كتابي از معاني و معارف و راه و طريقي بهسوي خداست. سنت الهي لُبس و خَلع، حيات و موت، عوض شدن مظاهر و تازه شدن نعمتها و كهنه شدن نوها، پيدايشها و آغازها، و فرجامها و پايان مهلتها و عمرها و انقراض دولتها، براي خردمندان همواره بهترين موعظه بوده و هست؛ ﴿ذَلِكَ بِأَنَّ اللّٰهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّ مَايَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الْبَاطِلُ وَأَنَّ اللّٰهَ هُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ﴾.[1]
كدام نقطه و حرف و كلمهاي از كتاب آفرينش و كدام پديده و مخلوق
كوچك و بزرگ است كه در آن آثار قدرت بينهايت و حكمت و علم نامنتهاي الهي مشهود نباشد، و آدميان غافل را با نهيب و هشدار از خواب غفلت بيدار نكند و به انديشه در عاقبت كار، وادار نسازد و در برابر عظمت آفريننده يگانه و يكتاي اين جهان هستي، خاضع و خاشع ننمايد و به سجده نيندازد و زبانش را به توحيد، تهليل، تسبيح و تكبير نگشايد و مثل مضامين اين دعا را بر گوش جان او نخواند:
«اَللَّهُمَّ إِنَّهُ فِي السَّمَاوَاتِ دَوَرَاتٌ وَلَا فِي الْأَرْضِ حَرَكَاتٌ وَلَا فِي الْعُيُونِ لَحَظَاتٌ وَلَا فِي الْبِحَارِ قَطَرَاتٌ وَلَا فِي الْأشْجَارِ وَرَقَاتٌ إِلَّا وَهِيَ لَكَ شَاهِدَاتٌ وَعَلَيْكَ دَالَّاتٌ وَفِي مُلْكِكَ مُتَحَيِّرَاتٌ».[2]
آري، همه شواهد، وجود خدا و دلايل علم و حكمت و قدرت اويند:
برگ درختان سبز در نظر هوشيار |
|
هر ورقش دفتري است معرفت كردگار |
«إِنْ نَظَرْتَ إِلَي الْأَشْجَارِ رَأَيْتَهَا دَفَاتِرَ سُطِرَتْ عَلَی أَوْرَاقِهَا أَدِلَّةُ وُجُودِهِ أَوْ إِلَی الْبِحَارِ وَجَدْتَهَا زَاخِراً مِنْ بَحْرِ كَرَمِهِ وَجُودِهِ، جَمِيعُ مَا فِي الْكَوْنِ نَاطِقٌ بِتَسْبِيحِهِ وَمَجْدِهِ، وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ».[3]
درحاليكه تمام اجزا و اعضاي جهان، از اتم تا كهكشانها و هر جرم و كرهاي كه از آن بزرگتر يا كوچكتر نيست، همه به قدرت الهي در حركت و سير و گردشند، و اين حركت تكويني در خود انسان و در اعضا و اجزاي ذرات وجودش، در جريان است؛ همه با زبان بيزباني، هشدار ميدهند كه در عرصه اراده و اختيار نبايد از قافله حركت باز ماند، بايد حركت كرد، به جلو رفت و سكون و توقف جايز نيست.
[1]. حج، 62؛ لقمان،30. «اين از آن است كه خداوند بر حق است ، و آنچه به جاى او مىپرستند، باطل است، و همانا خداوند بلندمرتبه و بزرگ است».
[2]. ر.ک: سيدعلىخان، كلمالطيب. «بارخدايا! بهراستى هيچ چرخشى در آسمانها و هيچ حركتى در زمين و هيچ نيمنگاهى در چشمها و هيچ قطرهاى در درياها و هيچ برگى در درختان نيستند جز اينکه، همه بر وجود تو گواه و دليلاند و در ملك و قدرت تو، متحيّر و سرگشتهاند».
[3]. اگر به درختان بنگرى، مىبينى كه آنها دفترهايى هستند كه بر برگهاى آنها دلايل وجود خداوند، نوشته شده است و اگر به درياها بنگرى آنها را سرشار از درياى کرم و بخشش او میبينى. تمام آنچه که در عالم وجود است به تسبيح و تمجيد او گويا است؛ و هيچ چيزی نيست جز اينکه به سپاسگذاری او تسبيح میگويند».