حضور حضرت آیتالله العظمی صافی
ضمن عرض سلام
جوانی هستم 25 ساله، مدت سه ماه است ازدواج كردهام. در طول این سه ماه متوجه شدهام همسرم با من ناسازگاری و لجاجتِ بیمورد دارد؛ مدام بهانههای بیخود میگیرد و منتظر فرصت و بهانهای است تا از من جدا شود. اینطور كه من این مدت فهمیدم و خودش هم اعتراف كرده، قبل از ازدواج موارد اخلاقی داشته ـ رابطه با پسر ـ و دختر سربهزیری نبوده است، بهطوریكه مداركی هم در این مورد از او پیدا كردهام ـ نامههای عاشقانه، شماره تلفن و غیره ـ من همیشه او را نصیحت میكردم تا شاید اصلاح شود. حتی یك بار او را تهدید كردم كه چیزهایی را كه فهمیدهام به پدر و مادرش میگویم و از او تعهد كتبی با امضا و اثر انگشت گرفتم، اما مؤثر واقع نشد.
البته شاید، بهظاهر، كمی مشكل اخلاقیاش اصلاح شد، اما در مورد ناسازگاری و لجاجت، الان مدت دو هفته است كه بهخاطر همین مسائل، او را به خانه پدرش بردهام؛ چون گفته كه من نمیتوانم با تو زندگی كنم و طلاق میخواهد. ما هم برای طلاق استخاره كردیم، استخاره خوب آمد، اما ممكن است با پادرمیانی ریشسفیدهای فامیل و بزرگترها، دوباره مجبورش كنند كه برگردد ـ البته با توجه به اینكه هیچكس از موضوع مسائل قبل از ازدواجش خبر ندارد و با علم به اینكه میگوید: پدرم مرا به ازدواج با تو مجبور كرد ـ
من برای آخر و عاقبتم و طلاق با او، استخاره كردهام و خوب آمد. حالا به نظر شما چه كنم؟ به حرف بزرگترها و ریشسفیدها، گوش كنم یا به استخاره عمل كنم؟ اگر لازم میدانید شما هم استخارهای در این مورد بنمایید؛ چون من اصلا به او اعتماد ندارم و از آیندهام و زندگی با او و احتمالا خیانت او میترسم و ماندهام چهكار كنم؟!
البته لازم به ذكر است كه به اعتراف خود ایشان، بنده از لحاظ مالی و اخلاقی هیچ مشكلی ندارم، نمیدانم مسائل اخلاقیاش را به پدر و مادرش بگویم یا نه، اگر نگویم و او را طلاق دهم، چون كسی در جریان نیست، حتماً به فساد (بیشتر) كشیده میشود؛ و اگر بگویم، نمیدانم ]كه آیا[ مداركم ـ حتی تعهدی كه از او همراه با امضا و اثر انگشت گرفتهام ـ برای اثباتش كافی است یا نه.
با تشكر و عذرخواهی از اینكه وقتتان را گرفتم و مطلب به درازا كشیده شد، اما لازم دیدم تمام مسائل را، بهطور گسترده و باز خدمتتان ارایه نمایم، تا بتوانید راهنمایی فرموده و نظرتان را بهطور كامل و قطعی بیان نمایید.