جمعه: 7/ارد/1403 (الجمعة: 17/شوال/1445)

اصرار بر انصراف

ابن­عباس، می‏گفت: جمع بسیاری از ما اهل‌بیت(ع)، شك نداشتند كه حسین(علیه السلام) ‏ در طف كشته می‏شود.[1]

ابن­عباس ابن­عمر، محمد بن حنفیه و عبدالله بن جعفر در انصراف آن حضرت، اصرار داشتند و تقاضای خود را از سید شهیدان تكرار می‌نمودند؛ زیرا اینان شهادت آن امام مجاهد مظلوم را پیش‏بینی كرده بودند؛ آنان عرض می‌كردند: اگر تو كشته شوی نور خدا خاموش می‏گردد، تو نشانه راه‌یافتگان، و امید مؤمنان هستی.[2]

از همه بیشتر شخص حسین(علیه السلام) ‏ از خبرهای جد و پدرش با­اطلاع و از روحیات مردم آگاه بود! او از همه بهتر آنها را می‏شناخت و می‌فرمود:

«اَلنَّاسُ عَبیدُ الدُّنْیا، وَالدّینُ لَعِقٌ عَلی أَلْسِنَتِهِمْ ...فَإِذا مُحِّصُوا بِالْبَلاءِ قَلَّ الدَّیّانُونَ»؛[3]

«مردم بندة دنیا هستند و دین لق‌لقة زبانشان می‌باشد... پس هنگامی که­ مردم در برابر هجوم بلاها قرار می‌گیرند عدة دین‌داران به قلت می‌گراید».

ازاین‌جهت، زمانی كه در بین راه یك نفر از بنی­عكرمه از آن حضرت تقاضای انصراف از كوفه را نمود و عرضه داشت: شما وارد

 

نمی‏شوید مگر بر نیزه و شمشیر، حضرت فرمود:

«یا عَبْدَ اللهِ! إِنَّهُ لَیْسَ یَخْفَی عَلَیَّ الرَّأْیُ ما رَأَیْتَ وَلكِنَّ اللهَ لَا یُغْلَبُ عَلی أَمْرِهِ»؛[4]

«ای بنده خدا! آنچه گفتی بر من پوشیده نیست و پایان كار همان است كه تو می‏بینی؛ ولی بر امر (قضا و حكم خدا)، نمی‏توان غالب شد».

«به خدا سوگند! تا خونم را نریزند، رهایم نمی‏كنند. و چون مرا كشتند خدا كسی را بر آنها مسلط سازد كه ذلیلشان سازد تا آنكه از خرقه حیض خوارتر شوند».[5]

 

[1]. حاکم نیشابوری، المستدرک، ج3، ص179؛ خوارزمی، مقتل­الحسین(علیه السلام) ، ج1، ف8، ص160؛ مقریزی، امتاع‌الاسماع، ج12، ص238؛ ج14، ص145.

[2]. خوارزمی، مقتل­الحسین(علیه السلام) ، ج1، ف10، ص 218.

[3]. ابن­شعبه حرانی، تحف‌العقول، ص‏245؛ مجلسی، بحارالانوار، ج44، ص383؛ ج75، ص117.

[4]. طبری، تاریخ، ج4، ص301؛ طبرسی، اعلام‌الوری، ج1، ص447 - 448؛ ابن­کثیر، البدایة و النهایه، ج8، ص185.

[5]. طبری، تاریخ، ج4، ص296؛ ابن­اثیر جزری، الکامل فی التاریخ، ج4، ص39؛ زرندی، نظم دررالسمطین، ص214 - 215.

نويسنده: 
کليد واژه: