موافق روایت شیخ جلیل كفعمی در البلدالامین[1] و علّامه مجلسی در كتاب زادالمعاد،[2] این دعای بزرگ به این كلمات پایان مییابد[3]:
«نیست خدایی غیر از تو، یكتایی تو كه شریك از برای تو نیست. از برای تو و مختص به توست، ملك و فرمانروایی و از برای توست حمد و تو بر هر چیزی قدیر و توانایی، ای پروردگار من، ای پروردگار من (یا: ای آقای من، ای آقای من!)».
دعا با اقرار به توحید و نفی شریك بعد از مسئلت خلاصی از آتش، پایان مییابد كه باتوجهبه حدیث سلسلةالذهب و كلام قدسی خداوند متعال: «كَلِمَةُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ حِصْنِی وَمَنْ قَالَهَا دَخَلَ حِصْنِی وَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی»[4] بسیار مناسب و به مورد است.
چنانكه تكرار «یا ربّ» با گریه و زاری و اشك جاری، كاشف از حضور خاصّ در محضر خداوند باریتعالی و قبول دعا و تكرار بیشتر آن، موجب حضور بیشتر و خشوع و خضوع افزونتر است و شخص را از خود، بیگانهتر و با خدا آشناتر میسازد.
خدایا! ما را از این حالات شورانگیز، شوقآمیز و اقبال و توجّه به خودت بهرهمند فرما.
خدایا! لذّت آشنایی با خودت، دعا و مناجات و عرض حاجات و فقر و مسكنت به درگاهت را در ذائقه باطن و روح ما بیشازپیش
شیرین و شیرینتر ساز. یَا رَبِّ یَا رَبِّ یَا اَللهُ.
یا رَبْ به صفات كمال تو |
|
یا رَبْ به جمال و جلال تو |
بِعَوْنِ اللهِ وَتَوْفیقِهِ در اینجا كلام ما پایان پذیرفت و خداوند متعال را سپاسگزارم كه در این ایام كه در شهر لندن برای معالجه هستم، اوّلاً: به من توفیق عنایت فرمود كه با این دعای شریف ـ حسب درك بسیار ناقص و ناچیز خود ـ مرتبط باشم و از لذّت یاد و ذكر او در این حال بیماری محروم نباشم. ثانیاً: معالجات را كه با سه عمل جراحی انجام شد، ناجح و مفید قرار داد، كه او هم مسبّب همة اسباب است و هم تأثیر همة اسباب زیر نظر عنایت او و به تقدیر و اراده و مشیّت اوست. همة نعمتها به او منتهی میشود و همة اسباب را او به لطف و عنایت خود فراهم مینماید. فَالْحَمْدُ كُلُّهُ لَهُ كَمَا هُوَ أَهْلُهُ وَمُسْتَحِقُّهُ.
نفس مینیارم ز دار شكر دوست |
|
|
|
كه شكری ندارم كه در خورد اوست |
|
***
بنده همان به كه ز تقصیر خویش |
|
عذر به درگاه خدا آورد |
***
إِلَهِی لَكَ الْحَمْدُ الَّذِی أَنْتَ أهْلُهُ |
|
|
|
عَلَى نِعَمٍ مَا كُنْتُ قَطُّ لَهَا أَهْلاً |
|
مَتَى ازْدَدْتُ تَقْصِیراً تَزِدْنی تَفَضُّلاً |
|
|
|
کَأَنِّی بِالتَّقْصِیرِ أَسْتَوْجِبُ الْفَضْلَا[5] |
|
و چون یكی از اسباب مهم توفیق حقیر در تألیف كتابهایی كه نوشتهام به عنایت حضرت مسبّبالاسباب ـ جلّت حكمته ـ همسر معظّمه، علویّة محترمه و كریمه از بیت فقاهت و سیادت بوده است و بااینكه متجاوز از چهل سال است كه غالباً بیمار و در حال استعلاج بودم، ایشان علاوه بر تحمّل زحماتِ پرستاری و خانهداری، در نوشتن همه آثاری كه دارم آنچه در توان داشته به من یاری و كمك كرده و به كارم تشویق و ترغیب نموده است، لذا امیدم به لطف خداوند متعال این است كه بر نواقص بسیار كه در نوشته و آثار حقیر است قلم عفو كشیده و هریك را بهعنوان عملی خالص و تمام، قبول فرموده و ثواب این نوشته را در نامه عمل ایشان ـ كه در همه ثوابهای آثار حقیر، نظماً و نثراً شریك است ـ ثبت فرماید و پدر و مادرم را كه از كودكی تا سالمندی زحمات طاقتفرسای تربیت و تعلیم و تكمیل مرا به عهده داشتند غریق رحمت فرماید.
لَا عَذَّبَ اللهُ اُمّی إِنَّهَا شَرِبَتْ |
|
حُبَّ الْوَصِیِّ وَغَذَّتْنِیهِ بِاللَّبَنِ |
تذكّر لازم: پس از بازگشت از سفر، در این نوشته تجدید نظر شد و بعضی مطالب مختصر مثل مصادر روایات، بر آن اضافه شد و چون به مناسبت اربعین حسینی ـ روحی لتراب مقدم خدّام مشهده الفداء ـ این
اشعار را در این سفر، عرض و به مجمع اسلامی جهانی تقدیم داشتم، مناسب دانستم آن را نیز برای حُسن ختام به نام نامی آن حضرت پایانبخش این نوشته قرار دهم. وَمَا تَوْفِیقی إِلَّا بِاللهِ.
اربعین است و دل از سوگ شهیدان خون است |
|
|
|
هركه را مینگرم غمزده و محزون است |
|
زینب از شام بلا آمده یا آنكه رباب |
|
|
|
كز غم اصغر بیشیر دلش پرخون است |
|
یا كه لیلا به سر قبر پسر آمده است |
|
|
|
كه اشكش از دیده روان همچو شط جیحون است |
|
مادر قاسم ناكام كه مینالد زار |
|
|
|
بهر آن طلعت زیبا و قد موزون است |
|
در ره كوفه و در شام و سرا ظلم یزید |
|
|
|
كس نپرسید ز سجاد كه حالت چون است |
|
دختر شیر خدا ناطقه آل رسول |
|
|
|
كز نهیب سخنش كفر و ستم موهون است |
|
كرد ایراد چنان خطبه و ثابت بنمود |
|
|
|
كه یزید شقی از دین خدا بیرون است |
|
زنده دین مانده ز تصمیم و ز ایثار حسین |
|
|
|
حقّ و حرّیت و اسلام به او مدیون است |
|
هان بیایید و ببینید كه در راه خدا |
|
|
|
صحنهݘ رزم ز خون شهدا گلگون است
|
|
آه و افسوس كه كشتند لبتشنه امام |
|
|
|
زخم بر پیكر پاكش ز عدد افزون است |
|
قصّهݘ كرب و بلا قصّه صبر است و قیام |
|
|
|
به فداكاری و جانبازی و دین مشحون است |
|
تا ابد نام حسین بن علی در تاریخ |
|
|
|
با ثبات قدم و نصرت حقّ مقرون است |
|
جاودان عزّت حزبالله و انصار خداست |
|
|
|
خیمهݘ باطل و احزاب دگر وارون است |
|
هركه در حصن ولایت رود از روی خلوص |
|
|
|
ز آتش دوزخ و آن هول و خطر مأمون است |
|
«لطفی» از عاقبت كار مكن قطع امید |
|
|
|
كه به الطاف حسین بن علی میمون است |
|
وَآخِرُ دَعَوَانَا أَنِ الْحَمْدُ لِلهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ
لطفالله صافی غَفَرَ اللهُ لَهُ جَرَائِمَهُ وَآثَامَهُ
لندن، صفر 1411 هـ . ق
[1]. کفعمی، البلدالامین، ص285.
[2]. مجلسی، زادالمعاد، ص182.
[3]. ابنطاوس& در كتاب اقبالالاعمال برای این دعا پس از جمله: «یا رَبِّ یا رَبِّ» بخشهای دیگری نیز بیان كرده است که در پایان کتاب توضیحاتی درباره آن آوردهایم. ر.ک: ابنطاووس، اقبالالاعمال، ج1، ص348.
[4]. اربلی، کشفالغمه، ج3، ص101 ـ 102.
[5]. ر.ک: ابننجّار بغدادی، ذیل تاریخ بغداد، ج5، ص125؛ زبیدی، تاجالعروس، ج15، ص579. «پروردگار من تو را شکر و حمدی که سزاوار توست و تو اهل آن هستی در برابر نعمتهایی که هرگز من اهل آن نعمتها نبودهام. هروقت تقصیر و گناه را زیاد میکنم تفضّل و احسان خودت را زیاد میکنی مثل اینکه به من بهسبب کوتاهی و تقصیر سزاوار احسان و نیکویی میشوم».