سه شنبه: 29/اسف/1402 (الثلاثاء: 9/رمضان/1445)

دعوت خدا و رسول به حیات طیبه

قرآن مجید می‌فرماید:

﴿یَا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلّٰهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا یُحْییكُمْ﴾.[1]

دعوت خدا و پیامبر دعوت به حیات و زندگی است اما زندگی حقیقی؛ زندگی مادی را حیوانات هم دارند، زندگی حقیقی به این است که انسان وظایف خویش را انجام دهد، در مسیر اطاعت خداوند متعال باشد، طغیان‌گر نباشد و اگر یک وقتی گناهی از او صادر شد بتواند بگوید:

«إِلَهِی لَمْ أَعْصِكَ حِینَ عَصَیْتُكَ وَأَنَا بِرُبُوبِیَّتِكَ جَاحِدٌ... لَكِنْ خَطِیئَةٌ عَرَضَتْ وَسَوَّلَتْ لِی نَفْسِی وَغَلَبَنِی هَوَایَ وَأَعَانَتْنِی عَلَیْهَا شِقْوَتِی وَغَرَّنِی سِتْرُكَ الْمُرْخَى عَلَیَّ‏».[2]

 

اگر گناهی هم صادر شد بتوان گفت، به قول معروف:

بیابان بود و تابستان و آب سرد و استسقاء.

چنین نباشد که انسان وقتی معصیت می‌کند، اهمیت ندهد، بی‌اعتنا باشد و متوجه نباشد که چه خسارتی می‌کند و در نقطۀ مقابل، وقتی اطاعت خدا را می‌کند چه نفعی می‌برد. مگر می‌شود آن منفعت‌هایی که در اطاعت خداوند برای انسان فراهم می‌شود با این منافع دنیایی قیاس کرد؟ اگر تمام دنیا را بدهند تا انسان یک ذره از آن منافع معنوی را بدهد، باز هم انسان مغبون می‌شود.

 

[1]. انفال، ٢٤. «ای کسانی که ایمان آورده‌اید دعوت خدا و پیامبر را اجابت کنید هنگامی ‌که شما را به‌سوی چیزی می‌خواند که شما را حیات می‌بخشد».

[2]. فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی. «ای پروردگار من، هنگامی ‌که به معصیت پرداختم، عصیان از راه انکار خداوندیت نکردم و فرمانت را خفیف نشمردم و سینه در مقابل عقابت سپر نکردم و وعده مجازاتت را خوار و بی‌اهمیت ندانستم بلکه عصیانم خطایی بود عارض شد و نفس زشت من بر من شبهه‌کاری کرد و هوی و هوس غلبه کرد و بدبختی کمک نمود و ستاری و پرده‌پوشیت مغرورم ساخت». طوسی، مصباح المتهجد، ج2، ص589؛ ابن‌طاووس، اقبال الاعمال، ج1، ص166؛ کفعمی، البلد الامین، ص209.

موضوع: 
نويسنده: