سه شنبه: 29/اسف/1402 (الثلاثاء: 9/رمضان/1445)

هنر حقیقی و هنر مبتذل

در مورد همین تشکّلی که گفتند به‌عنوان تشکّل هنری، باید توجه داشت هنر اسمی ‌است که مسمّایش خیلی عریض و طویل است. الآن در این مملکت و بسیاری از جاهای دیگر تحت اسم هنر خیلی از جوانان را منحرف و وارد در لهو و لعب می‌کنند، همان

 

چیزهایی که در اسپانیا ترویج کردند وقتی خواستند مسلمان‌ها را از بین ببرند و عقاید اسلامی ‌آنها را تضعیف و غیرت‌های دینی آنها را سست کنند، البته آنها هنر نیست.

اما باید هنرهایی که در اسلام مجاز است شناخته شود و هنرهای حقیقی را ترویج کنند. هنرهایی که برای جامعه مفید و لازم است و باید همه داشته باشند، در این موضوع کتاب‌هایی نوشته شده است.

مطلب دیگر اینکه: اخلاق اسلامی‌ را در بین دانشجویان ترویج کنید و همچنین ارتباط با حضرت ولیّ عصر(عج) را، در زمان غیبت همه باید مواظب ایمان خود باشیم و در امر دین استقامت داشته باشیم، دین خودمان را حفظ کنیم و بدانیم حفظ دین در آخرالزمان و دورۀ غیبت مشکل می‌شود. در روایت از امام صادق(ع) آمده است:

«إِنَّ لِصَاحِبِ هَذَا الأَمْرِ غَیْبَةً الْمُتَمَسِّكُ فِیهَا بِدِینِهِ كَالْخَارِطِ لِلْقَتَادِ»؛[1]

یعنی حفظ دین مثل این است که انسان دست خود را به شاخۀ پر از خار بکشد، یا در روایاتی آمده است مثل کسی که می‌خواهد آتش را در کف دست نگاه دارد.

البته وظایف ما در عصر غیبت زیاد است و باید به این وظایف توجه داشته باشیم و مواظب باشیم که امام زمان(عج) از ما راضی و خشنود و مسرور باشند. شیعیان آن حضرت، پسرانشان پسر آن حضرت و دخترها دختر حضرت به شمار می‌آیند.

اگر اسلام همه‌جا پیاده شود، همۀ جهات مرتب می‌شود. هرکجا نقصان و کمبودی هست (که خیلی از جاها هست) بدانید در آنجا اسلام پیاده نشده است. هرجا کمالی باشد بدانید اسلام پیاده شده است.

اسلامی‌ که این‌قدر به زن‌ها اهمیت داده است. در قبل از اسلام در جوامع مختلف، زن‌ها موقعیتی که شایسته باشد نداشتند. بعضی جاها اصلاً بحث در این بود که آیا زن نوع دیگری است غیر از انسان و حیوان؟ و واسطه‌ای است بین انسان و حیوان؟ یا

 

انسان است؟ آن‌وقت پیغمبر اکرم(ص) که آمد زن را در موقعیت شایسته قرار داد، در جنبۀ انسانیت با مردها برابر قرارداد.

 

[1]. کلینی، الکافی، ج1، ص335؛ صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، ج2، ص248. «برای صاحب این امر (امامت و ولایت) غیبتی است که در دوران غیبت آن‌حضرت دین‌دار بودن همانند کندن برگ‌های شاخه قتاد پرخار است.»

موضوع: 
نويسنده: