سه شنبه: 29/اسف/1402 (الثلاثاء: 9/رمضان/1445)

70
حیات حقیقی انسان
و تأکید بر حفظ هویت اسلامی[1]

بسم الله الرحمن الرحیم

من اوّلاً تشکر می‌کنم از اظهار لطف شما و امیدوارم همۀ شما موفق شوید تا در ظلّ توجهات خود آقا ولیّ عصر(عج) به مقامات بلند علمی ‌و عملی نائل گردید و خداوند متعال شما را به مقاصد حسنه‌ای که دارید نائل فرماید و از کسانی باشید که بتوانید در این زمان مصدر خدماتی به اسلام و مسلمین و ترویج دین و امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر باشید، از جوان‌هایی باشید که:

﴿إِنَّهُمْ فِتْیةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًى﴾.[2]

خداوند متعال دل شما را بر ایمان، استوار و ثابت قرار دهد و در این دورۀ غیبت و امتحاناتی که مخصوصاً برای جوانان عزیز پیش آمده است بتوانید خودتان را حفظ کنید و از خطراتی که هست خودتان را نگاه دارید.

البته این خطرات همیشه بوده، شیطان و نفس امّاره و غرائز همیشه بوده، تا انسان اینها را کنترل نکند و بر اینها مسلط نشود، حیات حقیقی و معنوی انسان تهدید می‌شود. حیات حقیقی این است که انسان بتواند غرائز خودش را در مسیر صحیح قرار دهد. قرآن می‌فرماید:

 

﴿یَا أَیَّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلّٰهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا یُحْییكُمْ﴾.[3]

انبیا آمده‌اند تا به مردم حیات حقیقی دهند، این حیات ظاهری و جسمانی را حیوانات هم دارند، البته همین حیات هم از نعمت‌های بزرگ خداوند متعال است ولی این حیات مهم نیست.

انسان در شرایطی است که یا گرفتار هلاکت ابدی می‌شود و سقوط می‌کند و از حیوانات هم پست‌تر می‌شود.

﴿وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِیراً مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا یَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لَا یُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا یَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ﴾.[4]

انسان وقتی آن راه را انتخاب می‌کند، تا آنجا پیش می‌رود که از حیوانات هم پست‌تر می‌شود، خشم و شهوت بر او مسلط می‌شود.

و یا از این‌طرف اگر در مسیر انبیا و هدایت الهی و قرآن مجید قرار گیرد و هوای نفس بر او مسلط نباشد به مراحل بلند و ارجمندی می‌رسد که به خداوند متعال نزدیک می‌شود تا آنجا که رسول خدا| می‌فرماید:

«مَا تَحَبَّبَ إِلَیَّ عَبْدِی بِشَیْ‏ءٍ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا افْتَرَضْتُهُ عَلَیْهِ وَإِنَّهُ لَیَتَقَرَّبُ إِلَیَّ بِالنَّافِلَةِ حَتَّى أُحِبَّهُ. فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ كُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِی یَسْمَعُ بِهِ وَبَصَرَهُ الَّذِی یُبْصِرُ بِهِ وَلِسَانَهُ الَّذِی یَنْطِقُ بِهِ وَیَدَهُ الَّتِی یَبْطِشُ بِهَا وَرِجْلَهُ الَّتِی یَمْشِی بِهَا؛ إِذَا دَعَانِی أَجَبْتُهُ وَإِذَا سَأَلَنِی أَعْطَیْتُهُ‏».[5]

 

به‌هرصورت همیشه مسألۀ امتحان هست، جوان‌ها، سالمندان، علماء، طلاب، دانشجویان، اساتید، بازاری‌ها، همۀ اشخاص و مقامات باید امتحان بدهند دنیا دار امتحان است. قرآن می‌فرماید:

﴿الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیاةَ لِیَبْلُوَكُمْ أَیُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَهُوَ الْعَزِیزُ الْغَفُورُ﴾.[6]

این امتحانات برای این است که معلوم شود چه کسانی از این امتحانات خوب بیرون می‌آیند و می‌توانند خودشان را حفظ کنند و به مقاماتی که برای انسان است نائل شوند.

«الصُّورَةُ الإِنْسَانِیَّةُ هِیَ اَکْبَرُ حُجَجِ اللهِ عَلَی خَلْقِهِ وَهِیَ الْکِتَابُ الَّذِی کَتَبَهُ بِیَدِهِ وَهِیَ الْهَیْکَلُ الَّذِی بَنَاهُ بِحِکْمَتِهِ وَهِیَ مَجْمُوعُ صُوَرِ الْعَالَمِینَ وَهِیَ الْمُخْتَصَرُ مِنَ الْعُلُومِ فِی اللَّوْحِ الْمَحْفُوظِ».[7]

مقاماتی که برای انسان پیش‌بینی شده بسیار است البته جوان‌ها در این زمان بیشتر هدف قرار دارند تا از وجود آنها سوء استفاده کنند و آنها را منحرف کنند. جوان‌های مذهبی باید با معارف اهل‌بیت^ و قرآن آشنایی پیدا کنند.

﴿إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ یَهْدی لِلَّتی‏ هِیَ أَقْوَمُ﴾.[8]

جوانان باید تحت تأثیر تبلیغات سوء و این روزنامه‌ها و تلویزیون و مطالبی که بسیاری از آنها فسادانگیز است، قرار نگیرند البته حرف حسابی هم، در همه‌جا هست، هر کتابی را هم که می‌گویند از کتب ضلالت است حرف حسابی هم دارد.

جوان‌ها باید مواظب باشند و خودشان را نگه دارند. ثواب استقامت و عبادت جوان در امر دین و مجاهدۀ او با هواها و هلاکت‌هایی که هست بسیار زیاد است.

 


[1]. دیدار بسیج مسجد قمر بنی‌هاشم منطقه ٧ تهران با حضرت آیت‌الله العظمی صافی گلپایگانی‌مدظله‌العالی در تاریخ 16 فروردین 1388.

[2]. ‌کهف،١٣. «آنها جوانانی بودند که به پروردگارشان ایمان آوردند و ما بر هدایتشان افزودیم».

[3]. انفال، ٢٤. «ای کسانی که ایمان آورده‌اید دعوت خدا و پیامبر را اجابت کنید هنگامی ‌که شما را به‌سوی چیزی می‌خواند که مایه حیاتتان است».

[4]. اعراف، ١٧٩. «گروه بسیاری از جنّ و انس را برای دوزخ آفریدیم، آنها دل‌هایی دارند که با آن (اندیشه نمی‌کنند و) نمی‌فهمند و چشمانی دارند که با آن نمی‌بینند و گوش‌هایی دارند که با آن نمی‌شنوند، آنها همچون چهارپایانند بلکه گمراه‌تر».

[5]. برقی، المحاسن، ج1، ص291؛ کلینی، الکافی، ج2، ص352؛ مجلسی، بحار الانوار، ج ٦٧، ص ٢٢. «بنده من خود را پیش من محبوب نمی‌کند به چیزی که پسندیده‌تر از انجام واجبات باشد. همانا بنده با انجام مستحبات به من تقرب می‌جوید تا جایی که او را دوست می‌دارم و وقتی او را دوست بدارم گوش او می‌شوم که با آن بشنود و چشم او می‌شوم که با آن ببیند و زبانش می‌شوم که با آن سخن بگوید و دستش می‌شوم که با آن حمله کند و پایش می‌شوم با آن راه رود وقتی مرا بخواند او را جواب دهم و وقتی از من بخواهد به او عطا می‌کنم.»

[6]. ملک، ٢. «خداوند مرگ و زندگی را آفریده تا شما را بیازماید که کدام‌یک، بهتر عمل می‌کنید».

[7]. نراقی، جامع السعادات، ج1، ص180. «صورت انسانی بزرگ‌ترین دلیل خدا بر خلق و آفریده‌هایش هست و آن کتابی است که خداوند با دست خودش نوشته است آن را و آن ساختار و هیکلی است که خدا با حکمت خود آن را ساخته است و آن تمامی صورت‌های عالم را در بردارد و آن مختصر علومی است که در لوح محفوظ است. در تفسیر صافی این‌گونه نقل شده است: «الصُّورَةُ الإِنْسَانِیَّةُ هِیَ اَکْبَرُ حُجَّةِ اللهِ عَلَی خَلْقِهِ وَهِیَ الْکِتَابُ الَّذِی کَتَبَهُ بِیَدِهِ». فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ج١، ص 92.

[8]. ‌اسراء، ٩. «این قرآن به راهی که استوارترین راه‌ها است هدایت می‌کند».

نويسنده: