سه شنبه: 29/اسف/1402 (الثلاثاء: 9/رمضان/1445)

محاکمۀ حاکم شهر

داستانی نقل می‌کنند که یکی از برادرزاده‌ها یا برادر خلیفه، حاکم کوفه بود. علیه حاکم ادعایی شده بود قاضی او را احضار می‌کند ولی او نمی‌آید بار دوم احضار می‌کند نمی‌آید، (در آن زمان کاخ و تشکیلات به این‌صورت نبود، خیلی ساده عمل می‌کردند) قاضی قلم و دواتش را بر می‌دارد و بیرون می‌رود و می‌گوید خداحافظ ما رفتیم، در این شهر نمی‌شود قضاوت کرد. مطلب به صورتی منعکس می‌شود و حاکم می‌ترسد و

 

به قاضی پیام می‌دهد که: من هرکجا شما بگویید به دادگاه می‌آیم تا مرا محاکمه کنید، مجبور می‌شود برای اینکه قاضی شهر را ترک نکند خود را تسلیم دادگاه نماید.

قضاتی بودند مستقل و در کار خود استقلال داشتند و حاضر نبودند به غیر از آنچه به نظرشان رسیده حکم کنند، همۀ این مطالب در اسلام هست.

نويسنده: