سه شنبه: 29/اسف/1402 (الثلاثاء: 9/رمضان/1445)

احكام وصیت

مسأله 2703. وصیت آن است كه انسان سفارش كند بعد از مرگش برای او كارهایی انجام دهند، یا بگوید: بعد از مرگش چیزی از مال او ملك كسی باشد، یا این كه چیزی از مال او را به كسی تملیك، یا صرف در خیرات و مبرات كنند، یا برای اولاد خود و كسانی كه اختیار آنان با او است قیم و سرپرست معین كند، و كسی را كه به او وصیت می‎كنند، وصی می‎گویند.

مسأله 2704. كسی كه نمی‎تواند حرف بزند، اگر با اشاره مقصود خود را بفهماند، برای هر كاری می‎تواند وصیت كند، ولی كسی كه می‎تواند حرف بزند، بنابر احتیاط اكتفا به اشاره یا نوشته نكند.

مسأله 2705. اگر نوشته‎ای به امضا یا مهر میت ببینند، چنان‌چه مقصود او را بفهماند، و معلوم باشد كه برای وصیت‌كردن نوشته، بنابر احتیاط لازم باید تا مقدار ثلث مطابق آن عمل كند، ولی نسبت به سهم صغیر این احتیاط خلاف احتیاط است، لكن بعد از بلوغ تا مقدار ثلث، این احتیاط را ترك نكنند؛ بلكه اگر بدانند مقصودش وصیت‌كردن نبوده و چیزهایی را نوشته است كه بعداً مطابق آن وصیت كند، احتیاط واجب آن است كه به آن عمل نمایند، و نسبت به سهم صغیر احتیاط مراعات شود.

مسأله 2706. كسی كه وصیت می‎كند باید عاقل باشد، و از روی اختیار وصیت كند، و باید سفیه نباشد، یعنی مال خود را در كارهای بیهوده مصرف نكند، ولی بالغ‌بودن، شرط صحت وصیت نیست، و همین قدر كه وصیت‌كننده ده سال داشته باشد، و راه‎های خیر و كارهای نیك را بشناسد، می‎تواند به كارهای خیر وصیت كند.

مسأله 2707. كسی كه از روی عمد به قصد خودكشی، مثلاً زخمی به خود زده، یا سمی خورده است كه به واسطه آن، یقین یا گمان به مردن او پیدا می‎شود، اگر وصیت كند كه مقداری از مال او را به مصرفی برسانند، صحیح نیست.

 

مسأله 2708. در وصیت تملیكیه، قبول موصی له معتبر است. پس اگر شخصی وصیت كند كه چیزی به كسی بدهند، در صورتی آن كس آن چیز را مالك می‎شود كه وصیت را قبول كند، و لازم نیست قبول بعد از موت وصیت كننده باشد، بلكه اگر پیش از موت او هم باشد كفایت می‎كند. بلی، اگر قبول پیش از موت وصیت‌كننده باشد، به مجرد قبول آن چیز را مالك نمی‎شود، بلكه بعد از موت وصیت‌كننده بدون حاجت به قبول دیگر مالك می‎شود، و اگر قبول بعد از موت باشد، به مجرد قبول آن چیز را مالك می‎شود.

مسأله 2709. وقتی انسان نشانه‎های مرگ را در خود دید، باید فوراً امانت‎های مردم را به صاحبانش برگرداند و اگر به مردم بدهكار است، و موقع دادن آن بدهی رسیده، باید بدهد، و اگر خودش نمی‎تواند بدهد، یا موقع دادن بدهی او نرسیده، باید وصیت كند، و بر وصیت شاهد بگیرد، ولی اگر بدهی او معلوم باشد، و اطمینان دارد كه ورثه می‎پردازند، وصیت‌كردن لازم نیست.

مسأله 2710. كسی كه نشانه‎های مرگ را در خود می‎بیند، اگر خمس و زكات و مظالم بدهكار است، باید فوراً بدهد، و اگر نمی‎تواند بدهد، چنان‌چه از خودش مال دارد، یا احتمال می‎دهد كسی آن‌ها را ادا نماید، باید وصیت كند. و هم‌چنین است اگر حج بر او واجب باشد.

مسأله 2711. كسی كه نشانه‎های مرگ را در خود می‎بیند، اگر نماز و روزه قضا دارد، باید وصیت كند كه از مال خودش برای آن‌ها اجیر بگیرند، بلكه اگر مال نداشته باشد، ولی احتمال بدهد كسی بدون آن كه چیزی بگیرد آن‌ها را انجام می‎دهد، باز هم واجب است وصیت نماید، و اگر قضای نماز و روزه او به تفصیلی كه در مسأله 1399 گفته شد، بر پسر بزرگترش واجب می‎باشد، باید به او اطلاع دهد، یا وصیت كند كه برای او به جا آورند.

مسأله 2712. كسی كه نشانه‎های مرگ را در خود می‎بیند، اگر مالی پیش كسی دارد، یا در جایی پنهان كرده است كه ورثه نمی‎دانند، چنان‌چه به واسطه ندانستن حقشان از بین برود، باید به آنان اطلاع دهد، و لازم نیست برای بچه‎های صغیر خود قیم و سرپرست معین كند، ولی در صورتی كه بدون قیم مالشان از بین می‎رود، یا خودشان ضایع می‎شوند، باید برای آنان قیّم امینی معین نماید.

 

مسأله 2713. وصی باید مسلمان و عاقل باشد و مورد اطمینان باشد.

مسأله 2714. اگر كسی چند وصی برای خود معین كند، چنان‌چه اجازه داده باشد كه هر كدام به تنهایی به وصیت عمل كنند، لازم نیست در انجام وصیت از یكدیگر اجازه بگیرند، و اگر اجازه نداده باشد، چه گفته باشد كه همه با هم به وصیت عمل كنند، یا نگفته باشد، باید با نظر یكدیگر به وصیت عمل نمایند، و اگر حاضر نشوند كه با یكدیگر به وصیت عمل كنند، حاكم شرع آنان را مجبور می‎كند، و اگر اطاعت نكنند، به جای آنان دیگران را معین می‎نماید.

مسأله 2715. اگر انسان از وصیت خود برگردد، مثلاً بگوید: ثلث مالش را به كسی بدهند، بعد بگوید: به او ندهند، وصیت باطل می‎شود، و اگر وصیت خود را تغییر دهد، مثل آن كه قیّمی برای بچه‎های خود معین كند، بعد دیگری را به جای او قیّم نماید، وصیت اولش باطل می‎شود، و باید به وصیت دوم او عمل نمایند.

مسأله 2716. اگر كاری كند كه معلوم شود از وصیت خود برگشته، مثلاً خانه‎ای را كه وصیت كرده به كسی بدهند، بفروشد، یا دیگری را برای فروش آن وكیل نماید، وصیت باطل می‎شود.

مسأله 2717. اگر وصیت كند چیز معینی را به كسی بدهند، بعد وصیت كند كه نصف همان را به دیگری بدهند، باید آن چیز را دو قسمت كنند، و به هر كدام از آن دو نفر، یك قسمت آن را بدهند.

مسأله 2718. اگر كسی در مرضی كه به آن مرض می‎میرد، مقداری از مالش را به كسی ببخشد، و وصیت كند كه بعد از مردن او هم مقداری به كسی دیگر بدهند، آنچه بخشیده از اصل خارج می‎شود، و آنچه وصیت كرده، اگر بیشتر از ثلث نباشد، یا اگر بیشتر است و ورثه اجازه بدهند، به وصیت او عمل می‎شود، و اگر آنچه وصیت كرده بیشتر از ثلث باشد، و ورثه هم اجازه ندهند، باید مقدار ثلث تركه او به وصیتش عمل شود.

مسأله 2719. اگر وصیت كند كه ثلث مال او را نفروشند، و عایدی آن را به مصرفی برسانند، باید مطابق گفته او عمل نمایند.

 

مسأله 2720. اگر در مرضی كه به آن مرض می‎میرد، بگوید: مقداری به كسی بدهكار است، چنان‌چه متهم باشد كه برای ضرر زدن به ورثه گفته است، باید مقداری را كه معین كرده از ثلث او بدهند، و اگر متهم نباشد، و كسی هم منكر گفته او نشود، باید از اصل مالش بدهند.

مسأله 2721. كسی كه انسان وصیت می‎كند به او چیزی بدهند، باید وجود داشته باشد. پس اگر وصیت كند به بچه‎ای كه ممكن است فلان زن به او حامله شود چیزی بدهند باطل است، ولی اگر وصیت كند به بچه‎ای كه در شكم مادر است چیزی بدهند، اگر چه هنوز روح نداشته باشد، وصیت صحیح است. پس اگر زنده به دنیا آمد، باید آنچه را كه وصیت كرده به او بدهند و اگر مرده به دنیا آمد، وصیت باطل می‎شود، و آنچه را كه برای او وصیت كرده، ورثه میان خودشان قسمت می‎كند.

مسأله 2722. اگر انسان بفهمد كسی او را وصی كرده، چنان‌چه به اطلاع وصیت‌كننده برساند، كه برای انجام وصیت او حاضر نیست، لازم نیست بعد از مردن او به وصیت عمل كند، ولی اگر پیش از مردن او نفهمد كه او را وصی كرده، یا بفهمد و به او اطلاع ندهد كه برای عمل‌كردن به وصیت حاضر نیست، در صورتی كه مشقت نداشته باشد، باید وصیت او را بنابر احتیاط لازم انجام دهد، و نیز اگر وصی پیش از مرگ موصی، موقعی ملتفت شود كه موصی به واسطه شدت مرض نتواند به دیگری وصیت كند، بنابر احتیاط لازم باید وصیت را قبول نماید.

مسأله 2723. اگر كسی كه وصیت كرده بمیرد و وصی نداند كه مقصود میت این بوده كه خودش كارهایی را كه وصیت كرده انجام دهد، و در گفته میت هم شاهد و قرینه‎ای بر این معنی نباشد، وصی می‎تواند دیگری را برای انجام كارهای میت وكیل كند، ولی اگر بداند كه مقصود میت این بوده كه خودش انجام دهد، نمی‎تواند به دیگری واگذار كند.

مسأله 2724. اگر كسی دو نفر را وصی كند، كه با هم به وصیت او عمل كنند، چنان‌چه یكی از آن دو بمیرد، یا دیوانه و یا كافر شود، حاكم شرع یك نفر دیگر را به جای او معین می‎كند، و اگر هر دو بمیرند، یا دیوانه یا كافر شوند، چنان‌چه معلوم نباشد كه میت در نظر داشته دو نفر كارهایش را انجام دهند، حاكم شرع، یك نفر را و اگر معلوم باشد كه نظر به دو نفر داشته، دو نفر دیگر را معین می‎كند.

 

 مسأله 2725. اگر وصی نتواند به تنهایی كارهای میت را انجام دهد، حاكم شرع برای كمك او یك نفر دیگر را معین می‎كند.

مسأله 2726. اگر مقداری از مال میت در دست وصی تلف شود، چنان‌چه در نگهداری آن كوتاهی و تعدی نكرده ضامن نیست، و اگر كوتاهی كرده و یا تعدی نموده، مثلاً میت وصیت كرده است كه فلان مقدار به فقرای فلان شهر بده، و او مال را به شهر دیگری برده و در راه از بین رفته، ضامن است، بلكه اگر در بین راه هم تلف نشود، و به فقرای شهری دهد كه مورد وصیت نبوده ضامن است.

مسأله 2727. هرگاه انسان كسی را وصی كند، و بگوید كه اگر آن كس بمیرد، فلانی وصی باشد، بعد از آن كه وصی اول مرد، وصی دوم باید كارهای میت را انجام دهد.

مسأله 2728. حجی كه بر میت واجب است و بدهكاری و حقوقی كه مثل خمس و زكات و مظالم ادا كردن آن‌ها واجب می‎باشد، باید از اصل مال میت داده شود، اگر چه میت برای آن‌ها وصیت نكرده باشد.

مسأله 2729. اگر مال میت از بدهی و حج واجب، و حقوقی كه مثل خمس و زكات و مظالم بر او واجب است زیاد بیاید، چنان‌چه وصیت كرده باشد كه ثلث یا مقداری از ثلث را به مصرفی برسانند، باید به وصیت او عمل كنند، و اگر وصیت نكرده باشد، آنچه می‎ماند مال ورثه است.

مسأله 2730. اگر مصرفی را كه میت معین كرده، از ثلث مال او بیشتر باشد، وصیت او در بیشتر از ثلث در صورتی صحیح است كه ورثه حرفی بزنند، یا كاری كنند كه معلوم شود عملی‌شدن وصیت را اجازه داده‎اند، و تنها راضی‌بودن آنان كافی نیست، و اگر مدتی بعد از مردن او هم اجازه بدهند، صحیح است.

مسأله 2731. اگر مصرفی را كه میت معین كرده، از ثلث مال او بیشتر باشد، و پیش از مردن او ورثه اجازه بدهند كه وصیت او عملی شود، بعد از مردن او نمی‎توانند از اجازه خود برگردند.

مسأله 2732. اگر وصیت كند كه از ثلث او خمس و زكات یا بدهی دیگر او را بدهند، و برای نماز و روزه او اجیر بگیرند، و كار مستحبی هم، مثل اطعام به فقرا انجام دهند، باید

 

اول بدهی او را از ثلث بدهند، و اگر چیزی زیاد آمد برای نماز و روزه او اجیر بگیرند، و اگر از آن هم زیاد آمد به مصرف كار مستحبی كه معین كرده برسانند، و چنان‌چه ثلث مال او فقط به اندازه بدهی او باشد، و ورثه هم اجازه ندهند كه بیشتر از ثلث مال، مصرف شود، وصیت برای نماز و روزه و كارهای مستحبی باطل است.

مسأله 2733. اگر وصیت كند كه بدهی او را بدهند، و برای نماز و روزه او اجیر بگیرند، و كار مستحبی هم انجام دهند، چنان‌چه وصیت نكرده باشد كه این‌ها را از ثلث بدهند، باید بدهی او را از اصل مال بدهند، و اگر چیزی زیاد آمد، ثلث آن را به مصرف نماز و روزه و كارهای مستحبی كه معین كرده برسانند، و در صورتی كه ثلث كافی نباشد. پس اگر ورثه اجازه بدهند، باید وصیت او عملی شود و اگر اجازه ندهند، باید نماز و روزه را از ثلث بدهند، و اگر چیزی زیاد آمد، به مصرف كار مستحبی كه معین كرده برسانند.

مسأله 2734. اگر كسی بگوید كه میت وصیت كرده فلان مبلغ به من بدهند، چنان‌چه دو مرد عادل گفته او را تصدیق كنند، یا قسم بخورد و یك مرد عادل هم گفته او را تصدیق نماید، یا یك مرد عادل و دو زن عادله یا چهار زن عادله به گفته او شهادت دهند، باید مقداری را كه می‎گوید به او بدهند، و اگر یك زن عادله شهادت دهد، در یك چهارم چیزی را كه مطالبه می‎كند به او بدهند، و اگر دو زن عادله شهادت دهند، نصف آن را، و اگر سه زن عادله شهادت دهند، باید سه چهارم آن را به او بدهند، و نیز اگر دو مرد كافر ذمی كه در دین خود عادل باشند، گفته او را تصدیق كنند، در صورتی كه میت ناچار بوده است كه وصیت كند، و مرد و زن عادلی هم در موقع وصیت نبوده، باید چیزی را كه مطالبه می‎كند به او بدهند.

مسأله 2735. اگر كسی بگوید: من وصی میتم كه مال او را به مصرفی برسانم، یا میت، مرا قیم بچه‎های خود قرار داده، در صورتی باید حرف او را قبول كرد كه دو مرد عادل گفته او را تصدیق نمایند.

مسأله 2736. اگر وصیت كند چیزی از مال او به كسی باشد و آن كس پیش از آن كه قبول كند یا رد نماید بمیرد، تا وقتی ورثه او وصیت را رد نكرده‎اند، می‎توانند آن چیز را قبول نمایند، ولی این در صورتی است كه وصیت‌كننده از وصیت خود برنگردد، وگر نه حقی به آن چیز ندارند.

 

موضوع: 
نويسنده: 
کليد واژه: