سه شنبه: 29/اسف/1402 (الثلاثاء: 9/رمضان/1445)

21ـ ارث حسنین(علیهما‌السلام) از پیغمبر(ص)

حسن و حسین(علیهما‌السلام) وارث كمالات علمی، روحی، اخلاقی، و جسمی پیغمبر‌(ص)  بودند. مردم در سیما و رفتار و روش آنها پیغمبر را می‎دیدند، و عظمت و روحانیت او را تماشا می‎كردند. چنانچه مكرّر گفته شد وجود پیغمبر‌(ص)  نسبت به حسنین(علیهما‌السلام)  كانون مهر، اشفاق، نوازش، لطف، و رحمت پدرانه بود. آنها را دوست می‎داشت و می‎بویید و می‎بوسید، و زبانشان را می‎مكید، بر دوش مبارك خویش سوارشان می‎كرد. شخصاً از آنها پرستاری می‎فرمود. آنها را پسر خود

 

می‎خواند. از گریه آنها ناراحت می‎شد. آنها را روی سینه خود می‎خوابانید. از شنیدن اسمشان لذّت می‎برد. در كوچه، در خانه، در مسجد، در حضور صحابه و مردم، در هنگام سخنرانی، خطبه و در حال نماز، حسنین(علیهما‌السلام)  مشمول مراحم مخصوص پیغمبر‌(ص)  بودند.

اخباری كه در كتب معتبر اهل‌سنّت است، همه حكایتی از این عواطف پاك است. این مهربانی‌ها درعین‌حال كه نمونه‎ای از تواضع و فروتنی فوق‌العاده و سادگی زندگی پیغمبر بسیار باعظمت اسلام بود، تمركز عواطف شدید پدرانه او را در حسنین، و فاطمه زهرا(علیهم‌السلام) نشان می‎داد. چون از پیغمبر خدا صادر می‌شد كه در همه كمالات در حدّ اعتدال، و استقامت بود، و محبّت و رضا او را هیچگاه بر آن نمی‎داشت كه از سخن راست، و حقیقت كلمه‎ای بیشتر بگوید، دلیل كمال لیاقت، و صلاحیّت، و شایستگی حسنین(علیهماالسلام) بود؛ زیرا تعبیراتی پیغمبر‌(ص)  در حقّ آنها می‎فرمود و اوصافی را برای آنها می‎گفت كه تنها عواطف و احساسات پدرانه نمی‎تواند آن تعبیرات را تجویز نماید، و معلوم بود كه پیغمبر‌(ص)  در سیمای آنها یك سّر الهی مشاهده می‎كرد.

برحسب احادیث شریفه ثقلین، و احادیث امامان، و احادیث سفینه، و احادیث بسیار دیگر كه ما در تألیفی كه در اثبات حجیّت فقه شیعه، و وجوب رجوع به احادیث امامیّه در احكام نوشته‎ایم آنها را ذكر كرده و صحّت اسناد و دلالت آنها را واضح و آشكار ساخته‎ایم؛ حسن و حسین(علیهما‌السلام) وارث علوم پیغمبر‌(ص)  و هریك، در عصر خود رهبر حقیقی امّت اسلام و حافظ آفتاب جهان‌تاب شرع بودند.

امام و وصیّ و جانشین پیغمبر یكی از صفات برجسته‎اش همین است كه میزان تعادل و اعتدال امور باشد، و درحقیقت مركزی است كه واماندگان راه حقیقت و كُندروها به آن مركز سوق داده می‎شوند تا عقب نمانند و فاصله آنها با امام كه

 

پیشرو قافله خداپرستان است زیاد نشود، و تندروهای افراطی به آن مركز برگردانده می‎شوند تا شتاب خارج از حدّ، سبب گمراهی آنها نشود. و این است حقیقت معنای كلام پیغمبر‌(ص)  در ذیل بعضی احادیث صحیحه ثقلین:

«فَلَا تُقَدِّمُوهُمَا فَتَهْلِكُوا وَلَا تَقْصُرُوا عَنْهُمَا فَتَهْلِكُوا وَلَا تُعَلِّمُوهُمْ فَإِنَّهُمْ أَعْلَمُ مِنْكُمْ»؛[1]

«بر قرآن و عترت پیشی نگیرید، كه هلاك می‎شوید، و از آنها عقب نیفتید، كه هلاك می‎شوید، و به عترت چیزی نیاموزید زیرا آنها از شما داناترند».

پس حسین‌(علیه‌السلام)  بی‎شبهه وارث علم و كمال پیغمبر‌(ص)  است و همه مردم به علم و دانش او محتاج بودند.

برحسب روایات متعدّد كه در كتاب‌های معتبر نقل شده فاطمه زهرا(علیها‌السلام)  در مرض موت پدرش، حسن و حسین را نزد آن حضرت آورد، و عرض كرد: «یا رسول‌الله این دو پسران تو هستند، آنها را به‌ بخشش و عطایی مخصوص فرما، یا به آنها چیزی به ارث عطا كن!».

پیغمبر‌(ص)  فرمود: «به حسن عظمت و بردباری می‎بخشم، و به حسین جود و مهربانی».[2]

و در روایت دیگر است كه فرمود: «به این بزرگ (یعنی حسن) مهابت و حلم بخشیدم و به آن كوچك (یعنی حسین) محبّت و رضا».[3] و در حدیث دیگر است كه فرمود: «اما حسن، پس هیبت و آقایی من برای اوست، و اما حسین، پس از برای اوست جود و جرئت من».[4]

 

این احادیث، گوشه‎ای از كمالات و اخلاقی را كه حسن و حسین از جّد خود به ارث برده‎اند نشان می‎دهند.

و سّر این تعبیرات، اشاره به روش‎های خاصّ حسن و حسین و چگونگی رهبری و برنامه‎های آنها و تصدیق روش هر دو است تا مردم بدانند كه سرچشمه و منبع این دو روش مأموریت‌های دینی، و تكالیف خاصّی است، كه پیغمبر با وحی الهی آنها را به آن مكلّف ساخته بود و هر دو روش از روش پیغمبر‌(ص)  و سیره او جدا نیست، وگرنه حسن و حسین(علیهما‌السلام) هر دو جامع تمام كمالات اخلاقی و وارث جدّ و پدر، و حافظ دین و قرآن مقدّس بوده‎اند.

 

 

[1]. ابن‌حجر هیتمی، الصواعق‌المحرقه، ص150، 228.

[2]. زرندی، نظم دررالسمطین، ص212؛ متّقی هندی، کنزالعمّال، ج13، ص670.

[3]. زرندی، نظم دررالسّمطین، ص212.

[4]. زرندی، نظم دررالسّمطین، ص212؛ گنجی شافعی، كفایةالطالب، ص424؛ طبری، ذخائرالعقبی، ص‎129؛ ابن‌حجر هیتمی، الصّواعق‌المحرقه، ص191؛ ابن‌حجر عسقلانی، الاصابه، ج8، ص158.

نويسنده: