سه شنبه: 29/اسف/1402 (الثلاثاء: 9/رمضان/1445)

تربیت یزید

علایلی می‎گوید: نشو و نمای یزید و تربیتش مسیحی بود یا به مسیحیت نزدیك‌تر بود تا به اسلام (سپس می‎گوید):

شاید غریب به نظر آید اگر تربیت یزید را مسیحی بدانیم به‌طوری‌كه از تربیت اسلامی و آشنایی او به عرف اسلام بسیار دور باشد، و شاید خواننده از آن تعجّب كند ولی تعجّب ندارد هرگاه بدانیم كه یزید ازطرف مادر از بنی‌كلب است كه پیش از اسلام دین مسیحی داشتند، و از بدیهیات علم‌الاجتماع این است كه ریشه‌كن ساختن عقایدی كه جامعه‎ای داشته، و آن عقاید در عرف و عادت آنها اثر گذاشته محتاج به گذشت زمان و طول مدت است.

یزید در چنین قبیله‎ای كه هنوز افكار و عادات مسیحیت را پشت‌ سر نگذاشته بود تربیت شد؛ علاوه‌براین بنا به نظر طایفه‎ای از مورخین بعضی از استادان یزید مسیحی بوده، و سوء تأثیر چنین تربیتی در كسی كه زمامدار امور مسلمین باشد معلوم است.

و به همین جهت بود كه یزید، مسیحیان را به خود نزدیك كرد، و برخلاف دستور قرآن:

﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَ النَّصَارَى‏ أَوْلِیَاءَ﴾[1]

به آنها اعتماد كرد و آنان را از خواص و محرم اسرار حكومت كرده بود و به‌قدری به آنها اطمینان داشت كه تربیت فرزندش خالد را به‌اتّفاق مورخین به یك نفر مسیحی واگذار كرد و همچنین با اخطل، شاعر نصرانی روابط صمیمانه داشت، و او را به هجو انصار پیغمبر‌(ص)  واداشت، و رابطه‎اش با اخطل چنان گرم بود كه وقتی مرد، یزید برایش مرثیه گفت.

 

تمام این دقایق تاریخی شهادت می‎دهد كه یزید از تربیت اسلامی محروم بود و مانند بعضی از غرب‌زدگان زمان ما شدیداً تحت‌تأثیر عادات بیگانگان بود. رقص، اشتغال به غنا و لهو، میگساری، سگ‌بازی همه از عادات مسیحی‎ها بود كه یزید در تحت‌تأثیر آن تربیت فاسد، به آن معتاد شد، و شعائر اسلام را محترم نمی‎شمرد و علناً مرتكب این معاصی می‎گشت، و به خاندان رسالت، و به مقام روحانی و معنوی حسین‌‌(علیه‌السلام)  اعتنا و توجّه نمی‎كرد.

پس عجب نیست اگر جمعی از مورخین نقل كرده‎اند كه یزید قوای مسلمین را از فتح یونان و قبرس باز گرداند، و در مقابل مبالغی اموال گرفت؛ زیرا برای یزید فتح اسلامی معنایی نداشت.[2]

یزید در كارها با مسیحی‎ها و بیگانگانی چون سرجون رومی مشورت می‎كرد، و رأی آنها را به‌كار می‎بست، و (چنانچه گفته شد) عبیدالله بن زیاد را به استانداری كوفه نیز با مشورت سرجون انتخاب كرد.[3]

علاوه‌بر این تربیت، یزید یك تربیت بادیه‎ای نیز داشت كه از آن هم كمتر از عادات نكوهیده‎ای كه در تربیت مسیحی فراگرفته بود متأثر نبود، چنانچه می‎دانیم معاویه ناچار شد با مادر یزید متاركه نماید، و او را به بادیه فرستاد، و یزید در بادیه متولد شد، و هرچند علت این متاركه را بعضی كراهت میسون از زندگی شهری در آن كاخ مجلل، و كنیزكان زیبا و فرش‌های گران‌بها و ظروف طلا و نقره دانسته‎اند؛ ولی آیا واقعاً علت این متاركه این بود یا علت همان علاقه به غلام پدرش بود، كه چون بر عشق او توانایی شكیب نداشت؛ اشعار می‎خواند و بی‎تابی می‎كرد تا معاویه ناچار شد او را به همان محل دلخواهش فرستاد.

 


2. مائده، 51. «ای اهل ایمان! یهود و نصاری را به دوستی مگیرید».

[2]. علایلی، سموالمعنی فی سموالذات، ص66 – 68.

[3]. ابن‌اثیر جزری، الكامل فی التاریخ، ج3، ص268؛ محمد رضا، الحسن و الحسین سبطا رسول الله، ص84 ـ 85؛ حجة السعاده، ج2، ص6.

موضوع: 
نويسنده: 
کليد واژه: