سه شنبه: 29/اسف/1402 (الثلاثاء: 9/رمضان/1445)

نور چشمان زهرا

حسین ای همایون همای سعادت
فروغی ز نور تو خورشید رخشان
تویی نور چشمان زهرا و حیدر
به‌پا از قیام تو شد پرچم دین
رهاندی تو اسلام از چنگ اعدا
جوانمردی و غیرت و همّت تو

الا ای ولی خدای یگانه
فدا كرد اندر ره دین و قرآن
گذشتی هم از اكبر و هم ز اصغر
ز یاران نامی و صَحْب گرامی
همه عاشقان وفا و حقیقت
همه دشمن ظلم و طغیان و عدوان

شعار همه بود الله اكبر
بنازم به آن همّت عالی تو
تو اعلام كردی به‌ آزادمردان
به‌ لطف تو دارند چشم شفاعت
فدای سر انور بی‌تن تو
به ‌قربان آن كودك شیرخوارت

اَیا مالک ملک حسن و معالی
از این وضع دوران و از شدت دهر
سخن در جناب تو سربسته گویم
به (لطفی) ببخشی اگر هر دو عالم
نباشد مرا بیم از نار دوزخ

 

 

حسین ای شه ملك صبر و شهامت
ز دریای جود تو كوثر حكایت
گل احمر بوستان رسالت
نگون گشت اعلام كفر و ضلالت
فزودیش بر عزت و بر كرامت
ز ناموس دین كرد اَلحقّ حمایت
خداوند اقلیم مجد و جلالت

جوانان و یاران به ‌كوی شهادت
ز عباس آن درّ بحر شجاعت
شهیدان شمشیر اهل شقاوت
همه رهروان طریق ولایت
همه پیشتازان راه دیانت

مرام همه قطع نخل غوایت
به‌ آن صبر و ایمان و آن استقامت
كه مرگ است با سربلندی سعادت

عصاة محبّان به‌ روز قیامت
كه بر نیزه میكرد قرآن تلاوت
كه تیر ستم كرد او را سقایت
اَیا معدن جود و فیض و سخاوت

مرا هست بر درگهت بس شكایت
كه اَبلَغ بود از صراحت كنایت
نباشد شگفت ای محیط كرامت
ببینی به من گر به‌ چشم عنایت
[1]
 

 


[1]. اشعار از مؤلف است.

نويسنده: