سه شنبه: 29/اسف/1402 (الثلاثاء: 9/رمضان/1445)

شخصیت اخلاقی امام‌حسین‌(علیه‌السلام)

مسلّم است كه ارزش واقعی انسان‌ها به علم و كمالات و فضایل و صفات اخلاقی است.

افراد بشر هرچند از جهت جسم و ظاهر و لباس و مكان و مال و مقام و این‌گونه عوارض باهم تفاوت‌هایی دارند ولی این تفاوت‌ها سبب امتیاز آنها بر یكدیگر نیست. آن چیزی كه سبب امتیاز حقیقی است علم و فضیلت و اخلاق و رفتار نیك است.

به‌عبارت‌دیگر: فضیلت آدمیان در تمتع از لذائذ حیوانی، و برخورداری از آنچه مابه‌الاشتراك انسان و سایر حیوانات است، نیست بلكه كمال آدمی وابسته به مابه‌الامتیاز او از حیوانات است.

هرچه بهره او از این مابه‌الامتیاز بیشتر باشد، فاصله‎اش از عالم حیوانی زیادتر و در عالم انسانیت جلوه و نمایش انسانی او بیشتر می‎شود.

بسیاری از انسان‌ها هستند كه به ‌صورتْ انسانند، اما به سیرت و معنا، در همان عالم حیوانیت مانده‎اند. بعضی هم فاصله‎ای را كه بین عالم حیوانیت محض و انسانیت كامل و تمام‌عیار است طی می‎نمایند و در این فاصله گاه در یك نقطه توقف می‎كنند و گاه به سیر خود ادامه داده تا به سرحدّ انسانیت كامل و تمام‌عیار می‎رسند.

 

علم و اخلاق و معارف افراد، نشان‌دهندة مقدار سیر آنها و مراحلی است كه از این فاصله پیموده‎اند.

انسان فطرتاً شیفته اخلاق پسندیده است، و صاحبان مكارم اخلاق را دوست می‎دارد، و تحت‌تأثیر مناظر حساس اخلاقی قرار می‎گیرد.

در تمام قرون و اعصار، عدالت، طهارت نفس، امانت، صداقت، استقامت، ثبات قدم، شجاعت، صراحت لهجه، صبر و حلم، وفای به عهد، تواضع، رحم، احسان، اغماض و گذشت، فداكاری و ایثار، آزادی‌خواهی و خدمت به همنوع، و سایر صفات حمیده محبوب بشر بوده، و هرچه هم شكل دنیا عوض شود، و ظواهر زندگی تغییر كند در این احساس بشر و احترام او از نیكوكاران و نیكوخویان، تغییری حاصل نمی‎شود.

چنانچه صفات رذیله مانند، حسد، تكبّر، نفاق، ظلم و بی‎رحمی، خیانت، دروغ، كینه‌توزی و خودبینی، همیشه مورد تنفّر و نامطبوع بوده است.

علم اخلاق بر اساس همین توجّه فطری انسان و درك باطنی او به وجود آمده است.

راجع به اخلاق حمیده و اضداد آن، اطلاع بر تحقیقات و مطالعات علمای علم اخلاق و معرفة‌النفس برای كسی كه در مقام تهذیب اخلاق خویش باشد لازم و سودمند است.

برنامه‎های تربیتی و اخلاقی اسلام كه آخرین ادیان آسمانی است، عالی‎ترین و جامع‎ترین برنامه‎های اخلاقی است و علاوه بر آنكه اخلاق، موضوع یك قسمت مهم احكام و فصل مخصوصی از تعالیم اسلام است، درضمن تعالیم و احكام دیگر نیز جنبه تربیت و تكمیل نفوس رعایت شده و در احكام عبادات و معاملات، واجبات و محرمات، تكالیف روزانه، انفاقات و معاشرت با مردم حتی

 

در جهاد با كفار، تربیت جامعه و پرورش فكر و اراده و اصلاح باطن كاملاً ملاحظه شده است.

مجاهدة با نفس و رذائل اخلاقی را، «جهاد اكبر» نامیده‎اند، و حسن خلق را نشانه كمال ایمان معرفی نموده‎اند.

دانشمندان و فلاسفة اسلام، با اقتباس از تعالیم اخلاقی این دین بهترین كتاب‌ها را در علم اخلاق نوشته، و ادبیات عرب و عجم هر دو نمونه این دستورات و برنامه‎های اخلاقی است.

كلمات جامع پیغمبر اعظم|، و خطبه‎ها و كلمات قصار امیرالمؤمنین و سایر ائمه طاهرین‌(علیه‌السلام) ، و محامد اخلاق و كرائم صفات هریك سند افتخار مسلمین و دلیل زنده كمال برنامه‎های تربیتی اسلام است.

از تشویقات و فضایل و ثواب‌هایی كه برای هریك از صفات حسنه فرموده‎اند میزان توجّه و اعتنای اسلام به پرورش اخلاق معلوم می‎شود.

در قرآن مجید در آیة 164 سورة آل‌عمران، و آیة 2 سورة جمعه، برنامه كار و دعوت پیغمبر‌(ص)  باصراحت در سه قسمت خلاصه شده است:

1. تلاوت آیات خدا.

2. تزكیه و تربیت نفوس.

3. تعلیم كتاب و حكمت.

و در حدیث معروف است كه فرمود:

«إِنَّمَا بُعِثْتُ لِاُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأْخْلَاقِ»؛[1]

 

شخص پیامبر‌(ص)  به تمام اخلاق فاضله و صفات ممتازه آراسته و در حسن اخلاق، یگانه نمونه كمال بشری و به تصدیق دوست و دشمن مثل اعلا، و سرآمد تمام مردم بود.[2]

 

راجع به صفات پیغمبر(ص)، خلق و خو، روش و رفتار آن حضرت علاوه بر آنچه كتاب‌های سیره و تواریخ نوشته‎اند متبحّرین در علوم اسلامی و دانشمندان بزرگ كتاب‌های مخصوصی نوشته‎اند كه مطالعه آنها برای راهنمایی انسان به اخلاق و فضایل، كافی و وافی است.

اهل‌بیت^ و اوصیای رسول خدا‌(ص)  نیز در اخلاق و علم و عمل نمونه آن حضرت و به‌اتّفاق موافق و مخالف، برجسته و نابغه بودند.

امیرالمؤمنین، فاطمه زهرا و حسنین و سایر ائمه^ هریك نماینده تكامل و ترقی انسان، و امتداد خلق كریم و عظیم نبوی بودند، و تابش معنویت اخلاق پیغمبر‌(ص)  در وجودشان آشكار بود.

 

 

[1]. بیهقی، السنن‌الکبری، ج10، ص192؛ ابن‌عبدالبر، الاستذکار، ج8، ص576؛ همو، التمهید، ج16، ص254. «از جانب خدا فقط برای این مبعوث شدم که اخلاق پسندیده و رفتار نیکو را به حدّ کمال برسانم».

[2]. جای بسی تأسف است اگر مسلمانان با داشتن تعالیم پرارزش اخلاقی و برنامه‎های جامعه آسمانی، در نكبات فساد اخلاق گرفتار شوند و به تقلید از مسیحی‎ها و ملل مغرب‌زمین كه فاقد مدنیت اخلاقی می‎باشند، از صفات ممتاز اسلامی و كرائم آداب كه موجب مباهات ملل اسلام بود دست شسته و به بی‎عفتی و بی‎غیرتی و هتك شرف و منحرف ساختن جوانان و بانوان و ارتباط‌دادن آنها با بیگانگان، و میگساری و قمار و رقص و توسعه فساد افتخار كنند و مجلات و مطبوعاتی داشته باشند كه این روش‌های ناپسند را ترویج و با انتشار داستان‎ها و سرگذشت‌های شهوت‌انگیز و عكس‌ها و صور قبیحه، آتش غرائز حیوانی جوانان را روشن سازند بااینكه استقلال و موجودیت هر ملت، وابسته به بقای عادات و اخلاق و آداب اوست و اگر آداب و اخلاق او در اخلاق دیگران هضم شد، استقلال و شخصیت او نیز خواه‌وناخواه هضم می‎شود.

به تصدیق دانشمندان عالی‌مقام و جامعه‌شناس، وضع فعلی مسلمین و ضعف كنونی آنها مربوط به ضعف فلسفه و اخلاق و برنامه‎های تربیتی و تعالیم اجتماعی نیست؛ زیرا تعلیماتی از تعالیم اسلام استوارتر و جامع‌تر نیست؛ بلكه علت آن ملتزم نبودن آنها به احكام اسلام و بیرون شدن امور از برنامه‎های شرعی و جهل به معارف عالیه و هدف‌های اسلامی و ضعف آنها در علوم تجربی و صنعت است. باید مسلمانان با تكمیل صنایع و علوم جدید، خود را از بیگانگان بی‎نیاز كرده پول‌هایی را كه صرف تقلید از روش‎های نكوهیده و آداب زشت غربی‌ها می‎نمایند، صرف ترقی علم و صنعت كنند تا هم كشورهای اسلامی در شاهراه ترقی به‌سرعت گام بردارند و هم از فساد اخلاق و آفات تمدن جدید محفوظ و مصون بمانند. ای كاش برای آگاهی از تعالیم اخلاقی اسلام و روش تربیتی قرآن، این مسلمان‌های غرب‎زده مراجعه به كتاب‌های مسلمین و بلكه دانشمندان غرب می‎نمودند، و این‌قدر كوركورانه و شتاب‌زده، راه مغرب را كه راه ضعف و ذلّت و فساد اخلاق است پیش نمی‎گرفتند. اكنون دنیا در آتش نكبات اخلاقی غربی‌ها می‎سوزد و اضطراب فكری و ناراحتی روحی میلیاردها انسان را بیچاره كرده و هیچ‌كس از طغیان ناگهانی حرص و آز صاحبان سلاح‌های ویران‌كننده در امان نیست و هر روز از سوء اخلاق و مظالم آنها چیزها می‎شنویم و می‎خوانیم كه انسان از نقل آن شرمنده می‎شود.

آری، مسلمان‌ها باید در فضایل و كرامت نفس و پاك‌دامنی و عفت و امانت، ملت نمونه باشند و با تمسك به كلمه توحید و اتحاد و همبستگی اسلامی، قوی‎ترین ملل باشند. نباید كارشان به جایی برسد كه اجتماع آنها به یك اجتماع مسیحی و دوران‌های جاهلیت شبیه‎تر باشد تا به یك اجتماع عالی و درخشان اسلامی.

نويسنده: